سبک معماری فدرال

سبکی است الهام گرفته شده از معماری کلاسیک که معمولاً در شمال آمریکا دیده می شود و در بین سال های ۱۷۸۰ و ۱۸۳۰، و به ویژه از ۱۷۸۵ به ۱۸۱۵ رواج داشته است. این سبک نام خود را از آن دوران، یعنی مقارن شدن با اوایل فدرالی شدن ایالات متحده دارد. نام سبک فدرال نیز در ارتباط با طراحی مبلمان در ایالات متحده از همان دوره زمانی استفاده می شود. سبک به طور گسترده به سبک کلاسیک سبک بیدرمایر در سرزمین های آلمانی زبان، سبک ریجنسی در بریتانیا و سبک امپراتوری فرانسه مطابقت دارد

پس از امضای قانون استقلال آمریکا در سال 1776 در کنگره آمریکا ، جنگ های انقلابی شروع شد و مستعمرات در آمریکا برای استقلال خود شروع به جنگ نمودند

درست پس از پایان جنگ در سال 1783 سبک های جدید در آمریکا دیده شد و این سبک معماری جدید فدرال نام گرفت، زمانی که در انگلیس سبک آدام و نئوکلاسیک متداول بودو در آمریکا هنوز همان طرح های قبلی چی پندل رایج بود و پس از جنگ سبک فدرال متداول شد

این سبک ترکیبی از سبک چی پندل و طرح های هپل وایت و شرایتون بود

به گفته موزه هنر متروپولیتن در نیویورک، تعریف دوره را به عنوان نئوکلاسیسیسم آمریکایی، سبک های فدرال از شهر تا شهر متفاوت بود. کارکنان مبلمان عتیقه نزدیک به مطالعه سبک های محبوب در هر منطقه و تکنیک های صنعتگران شناخته شده می توانند منشاء قطعات دوره ای را که توسط صنایع دستی مشخص نشده اند، محدود کنند. اما شباهت ها از چندین تاثیر متداول می باشند

به خصوص جداول کوچک، صندلی و میز نوشتن، از چوب ماهون ساخته شده است، اما آنها همچنین می تواند از Hepplewhite اغلب قطعات

های چوب ماهون ساخته شده است. روکش چوب ماهون بیش از چوب گیلاس گاهی به عنوان “چوب ماهرانه مرد فقیر” نامیده می شود veneer

ساخته شده در طول دوره استعمار است Queen Anne قبلی و Chippendale نیز ظاهر ظریف تر در مقایسه با  Hepplewhite طرح های

نیزاز چوب ماهون حمایت می کرد ، تفاوت هایی وجود دارد که باید در هنگام تمیز کردن این دوسبک زیر چتر   Sheraton در حالی که کار

چتر فدرال در ذهن داشته باشید .

 ترجیح می داد به شکل مربع به عقب زمانی که آن را به صندلی آمدSheraton با شکل بیضی شکل ، Hepplewhite در مقایسه با سپر

پاهای بر روی تکه های خود، به جای اینکه نوآورانه باشند، به دنبال شکل های قدیمی سابق گذشته بودند با این حال، به عنوان

 آمریکایی هر دو سبک مطالعه، آنها گاهی اوقات آنها را با هم ترکیب شده استcabinetmakers

عتیقه جات 101 همچنین با اشاره به دوره فدرال، هنرمند دانکن فایف، شهر نیویورک می گوید. وی گفته است که “طرحهای نئوکلاسیک Sheraton و Hepplewhite را به کمال انجام داده است.” جداول بازی با تپه های تلنگر همراه با صندلی های پشتی و پایه های پایه نشانه های قابل تشخیص هستند. این اصل به سختی آمده است، اما در دهه 1930 احیای عمده ای از سبک دانکن فیف به وجود آمد که این قطعات برای کسانی که سبک را تحسین می کردند، فراوان است.

از لحاظ تولید مبلمان، دوره فدرال در دهه 1820 ادامه یافت، گرچه سبک امپریالیسم در آن زمان محبوبیت داشت.

اغلب با طراحی طراح بریتانیایی توماس شراتون همپوشانی دار Hepplewhite سبک

با ونیزهای مخروطی و ملافه (که همچنین به عنوان گلدوزی شناخته می شود) به تصویر می کشد، نشان می Hepplewhite از آنجا که مبلمان دهد که گلدان های دریایی یا گل های زرد، قطعات اغلب دارای بیش از یک نوع چوب هستند. برای پایه، ماهرگان بیشتر چوب انتخاب بود، اما چوب ساتن و افرا نیز محبوب بودند

جنگل های دیگر عبارتند از اسکوامور (مخصوصا برای روکش های فوق الذکر)، لاله های چوبی، توس و چوب کاج. از آنجایی که کسانی که ، این قطعات را تولید می کنند اغلب از جنگل های محلی استفاده می کنند، نسخه های آمریکایی طرح هپی وایت  را می توان از خاکستر یا کاج نیز ساخت.

از ویژگی های این سبک ساده و ظریف بودن پایه های آن ها ، قطعات با تزئینات کوچک و طرح های رنگ آمیزی شده و سطوح سنگ مرمری

مبلمانی با ردیف های عمودی از چوب و پارچه هایی با بافت سنگین ، قطعات معمولا دارای هندسه ی ساده دایره و بیضی هستند ، صندلی ها یا گرد یا بیضی یا سپری شکل هستند .

سبک معماری هنر تزیینی یا آرت دکو

هنر تزیینی یا آرت دکو (به فرانسوی: Art déco) یک سبک و جنبش هنری در معماری، هنرهای تجسمی و طراحی است که برای نخستین بار در فرانسه پیش از جنگ جهانی اول ظاهر شد. واژه آرت دکو کوتاه شدهٔ عبارت آرت دکوراتیف از نمایشگاه بین‌المللی هنرهای تزئینی و صنعتی مدرن که در سال ۱۹۲۵ در پاریس برگزار شد برگرفته است

دکو از سبک‌های مختلفی همچون مدرنیسم، نئوکلاسیک، کوبیسم و… الهام می‌گرفت و در آمریکا به شکوفایی رسید

این سبک در تلاش بود تا ظاهری یکپارچه داشته باشد و تصویری از استقامت و امید به آینده را به نمایش بگذارد. همچنین در عین حال که اشاره‌هایی به تمدن‌های گذشته داشت، از تکنولوژی‌های جدید عصر خود نیز کمک می‌گرفت. این سبک بعد از برگزاری نمایشگاه هنرهای تزئینی سال ۱۹۲۵ در پاریس، به مرور زمان به هالیوود نیز راه پیدا کرد و به سرعت در سطح جهانی به شهرت رسید

آرت دکو پس از جنگ جهانی دوم، دیگر شهرت قبل را نداشت اما به طور کامل به فراموشی سپرده نشد. این سبک تقریباً بر روی تمامی ابعاد زندگی مردم آن دوره و طراحی‌های آینده تأثیر داشت و می‌توان گفت که نسل جدیدی را شکل داد

آرت دکو ویژگی‌های منحصر به فردی داشت که آن را از سایر سبک‌ها متمایز می‌کرد. البته ممکن است ویژگی‌های ساختمان‌های آرت دکو با یکدیگر تفاوت داشته باشند اما به طور کلی موارد زیر از جمله ویژگی‌های رایج آن‌ها به حساب می‌آید

شکل‌های هندسی ، استفاده از خطوط زیگزاگ ، نقاشی‌های دیواری ، مجسمه و نقش برجسته ، فلزکاری ، درون مایه‌های اساطیری ، ملی‌گرایی

شمایل‌نگاری

رنگ‌های استفاده شده در نمای بیرونی یا داخلی ساختمان‌های آرت دکو، محدوده‌ی متنوعی را در برمی‌گرفتند و معمولاً با یکدیگر تضاد داشتند. همچنین این ساختمان‌ها وسیله‌ای برای شرکت‌ها بودند تا ملی‌گرایی خود را از این طریق به نمایش بگذارند. برای مثال بعضی از ساختمان‌ها در آمریکا، مجسمه‌های بزرگی از عقاب را در طراحی ساختمان استفاده می‌کردند که نشان بزرگ ایالات متحده آمریکا به شمار می‌رود

در معماری آرت دکو شکل‌های هندسی به‌کار می‌رفت و نقش‌اندازی روی شیشه و استفاده از بلوک‌های شیشه‌ای نیز در این سبک رواج پیدا کرد که در طراحی بعضی از ساختمان‌ها به جای آجر از آن‌ها استفاده می‌شد

بعضی از ساختمان‌های آرت دکو و به خصوص آسمان‌خراش‌های آن، گوشه یا بُرشی پله‌دار را در برمی‌گرفتند که شکلی مدور داشت

ساختمان‌های آرت دکو (به جز آسمان‌خراش‌ها) سقف مسطحی داشتند و از مصالح قدیمی یا جدید برای ساخت آن‌ها کمک می‌گرفتند که شامل لینولئوم، یشم سبز، کاشی تراکوتا، فولاد و باکالیت می‌شد

فلز، گزینه‌ای عالی برای به تصویر کشیدن آنچه آرت دکو به دنبال آن بود، یعنی استقامت و قدرت صنعتی به حساب می‌آمد. معماران آرت دکو به سقف‌های مسطح، جان‌پناه و منار یا ساختارهایی شبیه به برج اضافه می‌کردند تا به کمک آن‌ها گوشه‌ای از ساختمان یا بخش ورودی را بیشتر در معرض توجه قرار دهند

یا همان «آرت مدرن»، سبک بین‌المللی آرت دکو به حساب می‌آید (Streamline Moderne) استریم‌لاین مدرن

اما استریم‌لاین بیشتر بر روی خطوط افقی تأکید داشت و از تزئینات کمتری برای نمای آن استفاده می‌شد که اغلب سفید بودند. در مقابل، آرت دکو به ساختمان‌های بلند و عمودی تمایل نشان می‌داد و از رنگ‌های روشن استقبال می‌کرد

سبک معماری پست مدرن یا پسانوگرا

منظور پست مدرن در فارسی به فرا مدرن و پسامدرن معنی شده است که شرایط بعد از مدرن و یا مرحله ای تاریخی بعد از مدرن است. بعضی پست مدرن را دوره فرا صنعتی تلقی کرده اند وعده ای هم آن را دوره های متفاوت از مدرن می دانند

نظریات پست مدرنیسم و نقد آن از مدرنیسم در موارد ذیل قابل بررسی است:

الف :  عقلانیت   ب : ایده ئولوژی    ج : کثرت گرایی   د : تاریخ    و : رسانه ها     ه : زبان    ی : تکنولوژی

پست مدرنیسم پیکره پیچیده و در هم تنیده و متنوعی از اندیشه ها ، آرمان و نظریاتی است که در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی سر برآورد و بعدا اندیشه های دیکانستراکشن (Deconstruction) و مکاتب فکری غرب از جمله فمینیسم و پسا استعمارگرایی و غیره جزء واژه پست مدرن فلسفی مطرح شدند

هابرماس معتقد است که ، کاربرد “پسا” بیشتر تداوم جریانی را ثابت می کند ، نه پایانش را. همانطور که مقصود جامعه شناسان از واژه پسا صنعتی را نشان می دهد و نه پایانش را .در تفکر پست مدرن تاکید بر وجه محلی یا بومی در مقابل قطب بندی جهانی و فردی ، عینی و ذهنی پیشی می گیرد و بر اساس همین دیدگاه است که بر بازی زبانی نامتجانس و ناهمگن ، امور نامتوافق ، بی ثباتی ها و ناپایداری ها ، گسست ها وتضادها تاکید دارد .

در تفکر پست مدرن هنر صرفا یک تجربه زیبا شناختی نیست ، بلکه روش شناخت جهان است.ویژگی شاخص هنر پست مدرن تاکید بر کلیشه ، تقلید هزل آمیز ازسبک های مختلف و اختلاط و امتزاج رنگ های مختلف کولاژ  (Collage)  است.هنر دردنیای پست مدرن نه تعلق به چارچوب ارجاعی و معیار داوری خاصی است و نه به پروژه یا اتوپیای خاصی تعلق دارد

آغازگر این جنبش کسی نبود مگر یکی از شاگردان لویی کان به نام رابرت ونچوری.وی در جواب شعار میس که اظهار داشته: “کمتر بیشتر است” ، بیان میکند “که که کمتر کسل کننده است “. از نظر ونچوری معماری تنها تکنیک نیست بلکه مسائل بسیار پیچیده و متضاد در ساختمان وجود دارد که نمی توان آن ها را نادیده گرفت

خانه مادر ونچوری اولین ساختمان ساخته شده به سبک پست مدرن و نماد این معماری است.
ونچوری در طرح خود از از نمادهایی همچون بام شیبدار وپنجره و قوس سر در ورودی و لوله دودکش استفاده کرد که نماد و نشانه های یک خانه در غرب به شمار می رفت.اگرچه نمای این ساختمان به صورت متقارن طراحی شده ولی به دلیل پیچیدگی و ملزومات خاص در چیدمان اتاق ها در نمای ساختمان پنجره ها به صورت نامتقارن طراحی شده اند. با  توجه به طرح ونچوری، به معماری پست مدرن معماری پاپ یا معماری مردمی هم می گویند.

هر كجا از معماری پست مدرن صحبت می شود منظور پست مدرن خاكستری است و معماری پست مدرن سفيد به لحاظ تشابه زياد با معماری مدرن بيشتر به نام نئو مدرن يا معماری جديد خوانده می شود

معماری پست مدرن سفید درسال ۱۹۷۲ میلادی ۵ معمار بیانیه ای را در شهر نیویورک ایالات متحده به چاپ رساندند که حاوی آثار آنها طی دو دهه گذشته بود. آثار آنها تماما سفید بودند و حال و هوای سبک کوربو و معماری اینترنشنال یا همان سبک بین المللی را داشتند. آنها سبکی التقاطی از احجام سفید رنگ معماری بین المللی و احجام هندسی و ساده معماری پست مدرن ابداع کردند

به طور کلی معماری داخلی و معماری پست مدرن ملغمه ای است از احجام هندسی ساده نظیر مکعب، هرم ، استوانه در ترکیب با رنگهای متضاد و درخشان و در نورپردازی دزر عین توجه به نور طبیعی در معماری داخلی تجاری نیز از نورهای درخشان و رنگی و حتی نئون به عنوان آموزه هایی از مکتب طراحی هنرپاپ نیز استفاده می شود.دو تن از معمارهایی که در کتاب جنکس از آنها نام برده شد، آلدو رسی ایتالیایی و جیمز استرلینگ بریتانیایی بودند، که هر دو پیش از اینکه متد تاریخی را در طراحیهای خود اتخاذ کنند، در واقع طراحان مدرن بودند.

از نظر معماری پست مدرن شرایط زیر فرم ساختمان را تعیین می کنند: خصوصیات فرهنگی ، اجتماعی ، تاریخی و اقتصادی افراد که از آن ساختمان استفاده می کنند.خصوصیات شهری ، خیابان ، میدان ، کوچه ، مغازه.شرایط اقلیمی ، رطوبت ، سرما ، گرما ، جنگل ، صحرا.نحوه زندگی روزمره اهالی ساختمان ، نیازهای آنها ، پیش زمینه های ذهنی

پارادایم های معماری پست مدرن غرب
پارادایم پدیدارشناسی ، پارادایم پساساختارگرای ، پارادایم نشانه شناسی ، ساختارگرایی ، پساساخترگرایی ، شاوده شکنی از پارادایم های معماری پست مدرن است
به طور کلی، به ِ کارگیری مناسب و صحیح عناصر تشکیل دهنده فضای معماری فنی است که باید قدم به قدم فراگرفته شود ، خلق یک فضای معماری مطلوب نتیجه تفکر و تعقلی بس منضبط و دقیق است و از اصول و فنون معینی پیروی میکند که پس از آزمودنهای بسیار به ثمر میرسد
هدف از فراگیری الگوهای متفاوت خلق فضا، به وجود آوردن یک سیستم ابتدایی برای یادگیری، تشخیص، ساختن و فهم پیامهای فضایی است
دانستن همه این عوامل در کنار شناخت مکانیسم کشف فضا به درک بهتر پیامهای فضای معماری کمک میکند

سبک معماری پرش کیهانی / غیر خطی

چارلز جنکز شخصی بود که این نظریات جدید علمی و فلسفی را وارد حوزه معماری نمود. وی مبانی نظری معماری پرش کیهانی را در سال 1995 در کتاب خود به نام معماری پرش کیهانی مطرح نمود، و اين نظريات را وارد حوزه معماري كرد. از نظر چارلز جنكز معماری بايد معلول باشد. معلول ديدگاه انسان از خود و از جهان پيرامون خود معماری بايد معلول شرايط امروز باشد. به عقيده جنكنز اگر در جهان سنت فرم تابع سنت و در جهان مدرن فرم تابع عملكرد بوده است. در جهان كنونی فرم تابع ديدگاه جهانی بايد باشد

اگر ميس وندرو شعار كمتر بيشتر است را در  معماری مدرن مطرح كرد، جنكنز بر اساس نظريه پيچيدگی و به نقل از فیلیپ اندرسون شعار بيشتر متفاوت است را تكرار كرد

اغلب معماران دهه 80 سبک دیکانستراکشن که به سمت سبک فولدینگ گرایش پیدا کرده بودند، از اواسط دهه 90 میلادی، مبانی نظری معماری خود را بر اساس مباحث جدید علمی مطرح شده بنا نهادند. معمارانی همچون پیتر آیزنمن، فرانک گهری و دنیل لیبسکیند روند پیدایش و تکامل را در طرح های معماری خود پیاده کرده اند. در ساختمان های آنها، روند طراحی و پیدایش، مشابه همان صورتی انجام می پذیرد که در مقیاس بزرگتر یعنی کیهان اتفاق می افتد

يكي از ساختمان هاي جالب توجه كه در اين سبك ساخته شد طرح فرانك گهري براي موزه گوگنهايم در شهر بيلبائو است . گهري بر خلاف اكثر معماران زياد اهل بحث و تبيين مباني نظري نيست. دیگران و خصوصاً چارلز جنکز در مورد طبقه بندی و تشریح مفاهیم طرح های گهری بسیار بیش از خود او تلاش کرده اند.جنکز از این ساختمان به عنوان یکی از سه ساختمان مهم سبک معماری پیدایش کیهانی نام برده و معتقد است بسیاری از مبانی این سبک در این ساختمان پیاده شده است

فیلیپ جانسون در مورد گهری و این طرح وی چنین اظهار داشته: کار گهری گفتاری نیست، این هنر است. من همواره گفته ام: کلام هنر را از بین می برد

جنكز ضوابط اين معماری را در هشت مورد نام برده است ، ساختمان مجاور طبيعت با استفاده از گفتمان طبيعی ، نمايش مبدا كيهانی سازماندهی خودی وظاهر شدن و پرش به يک سطح بالاتر يا پايين تر ، عمق سازماندهی،چند ظرفیتی،و پيچيدگی و مرز آشفتگی ، تجليل از گوناگونی و تنوع و دگرگونی ، ايجاد گوناگونی از طريق روش های تكه چسبانی یا کولاژ ، تصديق زمان وبرنامه اجباری و چرخه طبيعی و كثرت گرايی ، بيان موضوعات به صورت نشانه های دو گانه يعنی نشانه های زيبايی و نشانه های ايده ها و توجه به علم خصوصا علم معاصر در مورد مباحث نشانه های كيهانی

جنکز معتقد است که به این سبک می توان سبک ارگانیک گفت، زیرا بر اساس پیدایش در یک کیهان، ارگانیک استوار است. ولی به واسطه تشابه اسمی با معماری ارگانیک فرانک لوید رایت، چارلز جنکز به این سبک نام معماری پیدایش کیهانی را داده است. اگر چه وی از این سبک به نام های معماری پرش کیهانی و معماری غیرخطی نیز نام می برد

این سبک سبک جدیدی است که بیش ۱۰ الی ۱۲ سال سابقه ندارد این معماری را می توان سبک تکمیل کننده تا خوردگی ( فولدینگ ) و واسازی دانست در هند ، مصر ، یونان ، ژاپن و همچنین غرب در سراسر عصر رنسانس معماران کیهان را در ساختمانهایشان نشان داده اند امروزه نیز معماری باید همان روند را ادامه دهد و به سمت دیدگاههای معاصر که نظریات پیدایش کیهانی را شامل می شود حرکت کند

شاید مناسب ترین کلام در این زمینه صحبت جکنز در سخنرانی موزه هنرهای معاصر باشد که از تغییر در الگوها و مدل های گذشته صحبت می کرد. به گفته او در زمان ما تغییرات عظیم در علم و همچنین نگاه کل جهانیان به علوم پدیدار شده است که قابل مقایسه با تفکرات گذشته گان نیست. مهمترین زمینه های که جنکز در ارتباط با این تغییرات بحث می کند این گونه است که در تفکر نیوتونی ، جهان همانند ساعت در نظر گرفته می شد و نظمی اهنین بر ان حاکم بود که کل کائنات را در برمی گرفت ، در حالی که در دانش امروز ، جهان منظم و قابل پیش بینی نیست و کل کائنات به مراتب پیچیده تر از ان است که به سادگی و سهولت یک دستگاه مکانیکی کار کند

همچنین جنکز از غیر خطی بودن جهان و غیر قابل پیش بینی بودن اجزاء در فیزیک کوانتوم بحث می کند که دانشمندان بزرگی همچون هایزنبرگ و استفان هاوکینگ از آن صحبت می کنند جهانی که چون موج در هم می پیچد و سباه چاله های کهکشانی همه چیز را در خود فرو می برند. بدین ترتیب هندسه دکارتی که با خطوط مستقیم و جهات افقی و عمودی و قائم سر و کار داشت که نتیجه آن معماری با زوایای قائمه می باشد. با هندسه غیر خطی و موجی شکل و ابر مانند دیگر خواص ساده خود را از دست داده و دریافت تازه ای از جهان را به دست می دهد

فراکتال: بر اساس مشاهدات فیزیک جدید جهان از اجزا خود همانند تشکیل شده است که هر جزء کوچک شبیه جزء بزرگتر خود بوده و در مجموع سیستمی به وجود می اید که اجزاء آن شبیه کل می باشد این خاصیت را فراکتال نامیده می شود .و می توان خصوصیات خود تنظیمی در طبیعت که بر خلاف ماشین های مکانیکی دست ساز بشر که می تواند خود را تنظیم و ترمیم کند اشاره کرد . آینده معماری به سمت هوشمندی فرم و فضا و همچنین به سمت و سوی تولید مصالح جدید و هوشمند اعم از دیوار،کف ، سقف و تاسیسات و غیره در حرکت است. علم پیچیدگی عناصر موجود در جهان را به دو قسم تقسیم می نماید ، چیزهایی که نظم ساده ای دارند و از سیستم خطی و قابل پیش بینی پیروی می کنند ، چیزهای که نظم پیچیده ای دارند مانند کهکشانها و فهرستی از میلیاردها کهکشان که رفتار آنها غیر قابل پیش بینی می باشند .تکامل از سادگی به سمت پیچیدگی سیر می کند . تاریخ جهان نیز دارای چنین روندی است و ما می توانیم پیشرفت را مساوی پیچیدگی بیشتر فرض کنیم

غیر خطی بودن : جهان مدرن عالم را گسترش مستمر در طول خطی می دید که  فیزیک دانان و ریاضی دانان می توانند آن را رسم کنند. در طی بیست سال گذشته ، فرضیه های متفاوتی طرح شده مبنی بر این که «بیشتر» پدیده های عالم غیر خطی و رفتاری غیر قابل پیش بینی دارند. رشد آرام موجی شکل ، نشان دهنده تداوم طبیعت ، وحدت و توازآن است .  در حالی که پیچش ناگهانی نشان دهنده بلایای طبیعی و یا عوض شدن از یک سیستم به یک سیستم دیگر است

معماری موجها و پیچشها : برآمدگی و پیچیش دو نوع از نشانه هایی هستند که چارلز جنکز از انها برای طراحی دسته ای از درهای فلزی برای نشان دادن سیر حرکت انرژی متمرکز در کیهان استفاده کرده . ایشان معتقد هستند که معماری، همواره باید با چننین مباحثی در ازتباط باشد ؛ اگر چه معماری نباید خود را منحصرا در نوک پیکان علم قرار دهد، ولی باید همواره سعی کند که مرزهای دانش را جلو ببرد

پیدایش ناگهانی – تغییر مرحله ای :هر معماری خوب می داند که رمز  یک ساختمان موفق ، شگفت انگیز بودن آن است . چه از جنبه مثبت و چه منفی باید پدیده ای غیر قابل پیش بینی در هر ساختمان یا شهری خلاق وجود داشته باشد

عمق سازماندهی : “زمان معمار است” حقیقت غیر قابل انکار در این سخن نهفته است . هر چه زمان بیشتری صرف طراحی ساخت یک خانه ، کلیسا یا شهر شود.، پیچیدگی آن نیز بیشتر می شود – در صورتیکه معمار و صاحب کار با هم به طور خلاقانه معانی جدیدی را به هم پیوند دهند – برعکس، ساختمانی که با سرعت ساخته شود، نمی تواند عمق سازماندهی داشته باشد

جهان اعجاب انگیز و معماری کیهانی : اگر معماری باید به سمت طبیعت و فرهنگ گرایش پیدا کند بهتر آن است که به سمت یک مجموعه بزرگتری ، یعنی کل کل کیهان گرایش نماید معماری همواره پاره ای از ابعاد کیهانی را در فرهنگ های کهن دربرداشته و دارد

به صورت بنیادین ما شروع به حرکت به سمت یک کیهان متحول در تقابل با کیهان ایستا کرده ایم

سبک معماری دیکانستراکشن

دیکانستراکشن به ساختار زدایی، شالوده شکنى، واسازى، بنیان فکنى، ساختارشکنى و بنیان فکنى در طراحی بیان میشود .

سبک معماری دیکانستراکشن  سبکی از معماری است که از بطن فلسفه و مباحث فکری نیمه دوم قرن گذشته در غرب ظاهر شده است . مکتب فکری  دیکانستراکشن توسط ژاک دریدا  فیلسوف  معاصر فرانسوی پایه گذار ی شد او یکی از فلاسفه شاخص  مکتب پسا ساختارگرایی است

معماری دی کانستراکش یا ساختار شکن اصول و مبانی ساختارگرایی را به چالش می کشد. دیکانستراکشن ها معتقدند، هر پدیده، ماهیت مستقل خود را دارد و هیچ دو فرد یا پدیده مشابه و تکراری وجـود ندارد و هیچ برداشتی بر برداشت دیگر ارجحیت ندارد

ویژه گی های  سبک معماری  دیکانستراکشن ، ایجاد احساس تعلیق ، ناپایداری  و پویایی ، استفاده از سطوح و خطوط مورب و کج و معوج ، همجواری نماد های نامربوط در کنار یکدیگر و تداخل احجام و سطوح معلق در یک ترکیب هنرمندانه  میباشد .

سبک دیکانستراکـشن را از زیـر مجموعه های پست مدرنیسم می دانند چراکه معماری دیکانستراکشن باید هم پاسخگوی بینش های آینده نگر و هم بینش های گذشته نگر باشد و همـه سلایق را در زمان حال در نظر بگیرد .

دیکانستراکش سبکی از معماری است که قانون فرم تابع عملکرد را نیز نادیده گرفته و بر خلاف آن پیشروی میکند اینگونه که بر اساس شکل و فرم عملکرد تعیین میشود . در این سبک، بـه عنـوان مثال هـم احجام متقارن وجود دارند و هم احجام نامتقارن ولی آنچه مهم می باشد، آن است کـه هر دوی ایـن تقابل ها وجود دارند و هر کدام به صورت احجام مستقل با ماهیت جدا به کار رفته اند.

ساختارگرایان معتقدند با استفاده از استدلال استقرایی و بررسی نظم پدیده های مشابه و تکراری می توان روابط پدیده ها را کشف کرد و چون همه اعمال انسان از ضمیر ناخودآگاه او شکل می گیرد، این تکرار و نظم در پدیده های انسانی وجود دارد، در حالی که دیکانستراکشن ها معتقدند هر پدیده و هر متنی، ماهیت مستقل خود را دارد و هیچ دو فرد یا پدیده مشابه و تکراری وجود ندارد

بر پایه مکتب فکری دیکانستراکشن از اوایل ۱۹۸۰، سبک معماری دیکانستراکشن توسط پیتر آیزمن وارد حوزه معماری در آمریکا شد. او معتقد بود معماری نیز مانند سایر علوم باید خود را با زمان و تحولات آن سازگار کند. از نظر آیزمن، معماری مدرن، معطوف به آینده و معماری پست مدرن، معطوف به گذشته می باشد، ولی تفکر و اندیشه معمار امروز باید بر اساس شرایط کنونی شکل گیرد

پیتر آیزنمن بر این باور است که در زندگی امروز ما، دوگانگی هایی مانند وضوح و ابهام، ثبات و بی ثباتی، زشتی و زیبایی، سودمندی و عدم سودمندی، صداقت و فریب، پایداری و تزلزل، صراحت و ابهام وجود دارد، نمی توان از یکی برای استتار دیگری استفاده کرد، بلکه این تقابل ها و دوگانگی ها می بایست در ساخت معماری به عنوان تجلی گاه شرایط زندگی امروز ما به نمایش گذاشته شود

یکی از اولین و شاخص ترین ساختمان های سبک دیکانستراکشن ، مرکز هنرهای بصری وکسنر ( 1989 – 1982 ) در شهر کلمبوس آمریکا است . در مسابقه ای که در سال 1982 برای طراحی این ساختمان صورت گرفت ، معماران معروفی از جمله مایکل گریوز ، سزار پلی ، آرتور اریکسون و پیتر آیزنمن شرکت کردند
سایت این ساختمان در قسمت ورودی اصلی دانشگاه ایالتی اهایو در سمت شرق دانشگاه قرار دارد . عملکرد بنا ، نمایش آثار هنرمندان  و دانشجویان دانشگاه در آن است . هر یک از این معماران ساختمان خود را بین دروازه ورودی و ساختمانهای موجود در سایت قرار دادند . ولی در کمال تعجب ، ساختمان طراحی شده توسط آیزنمن به گونه ای بود که فضای باریک بین دوساختمان موجود در سایت را شکافته و در بین آن دو قرار گرفته بود و تعجب بیشتر آن که طرح وی به عنوان برنده اول اعلام شد . از آن زمان سبکی در معماری به نام دیکانستراکشن در مجامع بین المللی معماری به نام سبک دیکانستراکشن در مجامع بین المللی معماری مطرح و مورد توجه قرار گرفت

پس از باز نمودن و شکافتن فضای بین این دو ساختمان در سایت ، آیزنمن متوجه پی های یک بنای قدیمی شد که مربوط به دانشکده نظامی بود . این بنا در دهه پنجاه میلادی تخریب شده بود ، ولی هنوز بخشی از پی های آن در زیر خاک در محل سایت مدفون بود . اگر چه این ساختمان دیگر وجود نداشت ، ولی آیزنمن با وارسی دقیق سایت متوجه آن شده بود . وی این ساختمان را که دیگر در حاشیه قرار گرفته و به تاریخ سپرده شده بود ، به عنوان بخشی از متن موجود ، که همان سایت پروژه باشد ، قرائت کرد و این قرائت را به صورت کالبدی نمایش داد . لذا در طرح آیزنمن ، بخشهایی از ساختمان دانشکده نظامی ، که شبیه یک قلعه نظامی بود ، در قسمت سردر ورودی ساختمان مرکز هنرهای بصری وکسنر بازنمایی و بازسازی شد .

معماری دیکانستراکشن به عنوان یک سبک فراگیر و جهانی عمر نسبتاً کوتاهی داشت و از حدود یک دهه فراتر نرفت ولی تأثیر شگرف و بنیادین بر شیوه طراحی و نوع بازنمایی معنی و تفسیر در حوزه معماری داشت.  معماران سبک دیکانستراشن در اوایل دهه نود میلادی به سمت مکتب فولدینگ گرایش پیدا کردند

سبک معماری بروتالیسم یا زبره کاری

بروتالیست سبکی از معماری است که در آن ساختمان‌ها با بتن بکر و بدون روکش و دیگر عناصر کاربردی و به عبارتی عریان و عاری از زینت اجرا می‌شوند. اصطلاح (بروتالیسم) در ۱۹۵۴ در فرانسه و انگلستان برای توصیف این شیوه بکار رفت

این اصطلاح ریشه در واژهٔ فرانسوی بتون بروت به معنای «سیمان خام» دارد، عبارتی که توسط لوکوربوزیه برای تشریح متد استفاده خاصش از سیمان استفاده می‌شد، متدی که توسط آن بسیاری از بناهای پس از جنگ جهانی دومش را ساخت. این اصطلاح پس از این که توسط رینر بنهام، منتقد معماری در عنوان کتابش:  “معماری بروتالیست نوین: اخلاقیات یا زیبایی‌شناسی؟” در سال ۱۹۶۶ میلادی به کار گرفته شد، رواج بسیاری پیدا کرد، مضمون کتاب توصیف برخی دیدگاه‌های معمارانه بود که اخیراً در اروپا رایج شده بود

ریشه اصلی پیدایش فلسفه و سبک معماری بروتالیسم را می‌توان در حوادث پس از جنگ جهانی دوم جستجو کرد؛ چراکه به سبب سال‌ها جنگ تمام عیار، اقتصاد اروپا به کلی فلج شده بود و امکان استفاده از مصالح معمول ناممکن می‌نمود. بنابرین تمامی معماران به دنبال مصالحی ارزان برای جایگزینی با فلز بودند که در نهایت جستجوهایشان به بتن ختم شد

فلسفه بروتالیسم پیدایش خود را مدیون بتن و استفاده از آن در سطوح گسترده است. لیکن در این سبک هیچ محدودیتی برای استفاده از متریال‌هایی نظیر چوب، آجر، شیشه، فولاد و سنگ‌های تراش نخورده به شکل خام آنها نیز وجود ندارد. البته سبک معماری بروتالیسم با ویژگی‌های همچون طراحی چهارگوشه و قالب‌بندی نمایان نیز شناخته می‌شود. با این حال مهم‌ترین نکته در سبک معماری بروتالیسم در تفاوت آن با سایر سبک‌های معمول نهفته است؛ چراکه تمامی سبک‌های رایج دیگری نظیر سبک معماری دیکانستراکشن و یا سبک معماری فولدینگ  به واسطه حجم خاص خود اهمیت پیدا می‌کنند. در حالیکه سبک معماری بروتالیسم، مبتنی بر مصالح به کار رفته در آن است

دو اصل سبک بروتالیسم ، آشکار ساختن خشونت مواد و مصالح ساختمان و اغراق در مقیاس ساختمان و عوامل آن مانند در و پنجره میباشد .

این سبک در ساخت و ساز ساختمانهای عمومی نظیر تئاتر.سالنهای کنسرت وموزه ها و…موردتوجه قرار گرفت که عکس العملی در برابرزیبایی سست وساختگی رایج بود و برای خصوصیات دیگر این سبک میتوان به تاکید بر فرم خشن با استفاده از متریالهای خام  و سطوح با بافت سنگین و ساختمانهای حجیم تندیسگونه ، پنجره ها با بازشوهای کوچک ، ترکیب پر وخالی که به دیوار ظاهر جعبه تخم مرغ می دهد و سیستم های مکانیکی به صورت نمایان داخل ساختمان به کار می رفتند ، قطعات بتن پیش ساخته و سریع و اقتصادی اشاره کرد .

نخستین بار در سال ۱۹۵۳ میلادی، توسط پیتر و آلیسون اسمیتسون، مورد استفاده قرار گرفت. این زوج علاقه‌مند به نمایش خام مصالح بودند.این دو معمار انگیسی تبار در پدید اوردن این سبک سهیم بودند. مدرسه هانزتنتن در نورفولک انگلستان، ساختمان اکونومیست و مجموعه باغ رابین هود هر دو در لندن، جزو بناهای این دو معمار به سبک بروتالیسم است

از بنیان گذاران و مشهورترین معماران این سبک می توان از لوکوربوزیه نام برد

از دیگر معماران مشهور این سبک، پل رودولف می باشد. طرح او برای دانشکده معماری  و هنر دانشگاه ییل در آمریکا، یکی از بهترین نمونه های معماری بروتالیسم می باشد. در این ساختمان نمای نمایان بتن، شیار داده شده تا زبری ان وضوح بیشتری داشته باشد. همچنین تیر ها و ستون ها به شکل اغراق امیز بر روی احجام مکعب شکل این بنا ظاهر شده است

از جمله ساختمان های اجرا شده به این سبک در ایران، می توان از ساختمان خوابگاه دانشکده فنی و مهندسی انقلاب تهران، ساختمان کتابخانه و خوابگاه های دانشگاه شیراز، شهرک اکباتان ، انجمن فرهنگی ایران و امریکا ( کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ) در تهران و رستوران پیک نیک در کنار مقبره فردوسی در توس نام برد

سبک معماری مَنِریسم

شیوه‌ گرایی یا مَنِریسم سبکی است که از سده هفدهم در هنر و ادبیات اروپا رایج شد و به تدریج، به کاربستِ تصنعی، افراطی و تظاهرآمیز شگردهای هر سبک هنری گفته می‌شد . البته دلالت خاص آن، به نقاشی، پیکرسازی و معماری ایتالیایی در فاصله زمانی میان اوج دوره رنسانس و باروک محدود می‌شود . “شيوه گرايان” به جاي رجوع به طبيعت و ادامه جستجو در پديده هاي طبيعی به هنر روی آوردند و استادان هنر رنسانس پيشرفته به خصوص ميكل آنژ و پيكرتراشان رومي را سرمشق خود قراردادند. آنها اعلام كردند كه هنرمند حق دارد قواعد را مطابق ميل خود تفسير كند و هنرمند ميتواند به شكلها جنبه آرمانيتری بدهد. شيوه گرايان به ويژه به ترسيم پيكره آدمی توجه كردند و به جای تعادل به دنبال ناپايداری بودند. پس به تدريج هنر متعادل رنسانس پيشرفته جايش را به بي قراری ، كژی و اغراق سپرد

پیرایه، خرق عادت، خطای حسی، ریزه کاری های مبتکرانه دیگر تداعی معنایی شیوه گرایی هستند .

معماری منریسم به سبب روی گرداندن از قواعد کلاسیکی تعادل ، نظم و هماهنگی با معماری رنسانس متفاوت است . همچنین به دلیل این که تمامی عناصر را در الگوهایی یکدست و پویا ادغام نمیکرد با معماری باروک نیز متمایز بود . طرح میکل آنژ برای دهلیز کتابخانه لُرنتسو در فلورانس را میتوان پیش درامدی برای معماری منریست دانست اما آثار جولیو رومانو نمونه های شاخص این سبک از معماری بودند . در حقیقت او با بنا کردن پالاتسو دل ته ، الگویی برای معماران سده شانزدهم میلادی پدید آورد .

بهره گیری از خطای حسی ، عنصری کلیدی در طراحی به سبک منریسم به شمار میرفت .

منریسم خود را به گونه های مختلف نشان داد. شاگرد، متولد رم رافائل، جولیو رومانو از سال 1520 برای دودمان گونتساگا در مانتوا کار کرد و در این دوران یک مجموعه انحراف از قواعد کلاسیک را در شاهکارش پالاتسو(قصر) دل ته به نمایش گذاشت که در آن ها ریتم ها عوض و بدل می شوند.نیم ستون های خارجی نما با سطوح زبرکار شده ترکیب می شوند و تاق ها با سنتوری ها در هم می آمیزند. این اثر به عنوان یک ابداع جدید خودنمایی می کند،ولی هرگز از قواعد سنت کلاسیک نه از لحاظ معماری و نه از لحاظ معنایی دور نمی شود و در یک اندرونی با شکوه به اوج می رسد که اگرچه تزئینات معماری خاصی ندارد، ولی با یک اثر نقاشی پوشانده شده است و غلبه بر نظام کلاسیک به دست بزرگان این فن را به تصویر می کشد

آندریا پالادیو که احتمالا با رومانو کار کرده بود سنت کلاسیک را جهت در بر گرفتن عناصر ناسازگار پیشین به صورت مشابهی توسعه داد. بهره گیری از خطای حسی نیز عنصری کلیدی در طراحی پالاتسوماسیمو به دست بالداساره پروتسی در رم است

معمار این اثر که با مشکل زمین نا هموار بنا روبرو بود، ناگزیر بود قصر دو قلوی 2 برادر را در چنین فضایی جای دهد.او جهت فائق آمدن بر این چالش، با ایجاد انحنا در نمای بنا آن را با خط خیابان تطبیق داد. در پشت این مطلب  مجموعه ای از خطاهای حسی وجود دارد که با الگوهای تزئینی تشدید شده اند و سرآغاز قوانینی گشتند که یک سده پس از آن در دوران باروک به اوج خود رسیدند

یکی از نمونه های شاخص این سبک از معماری بازیلیکا،ویسنزا،آندریا پالادیوس است

نخستین ماموریت عمومی پالادیو محصور کردن یک تالار موجود با این رشته تاق دو طبقه  بود. بسیاری از ابعاد توسط سازه موجود از پیش تعیین شده بودند و پالادیو  برای این که این محدودیت ها را به طراحی خود بخوراند عناصر کلاسیک متعددی را برروی هم قرار داد تا انعطاف پذیری ای تولید کند که با یک نظام واحد ناممکن بود و این خود عصاره مکتب رفتارگرایانه بود

ذهنیت نهفته در زیبایی‌شناسی شیوه گزینی، غیرکلاسیک بود اما جز افراطی‌ترین شکل‌های آن، عملا ضدکلاسیک نبود. جنبه‌ی ضدطبیعت‌گرایی منریسم حتی از جنبه‌ی ضد کلاسیک آن برجسته‌تر و مهم‌تر است . این سبک با بهره‌گری از انتزاع‌گری قالبی، به سبکی برخوردار از چنان ظریف‌کاری پیشرفته‌ای تبدل شد که در آن بر زیبایی، تنوع و نمایش استادانه به بهای از دست دادن مضمون، وضوح و وحدت تاکید می‌شد
رابطه‌ی بین شیوه‌گزینی با جنبش‌های مذهبی نیز به همین اندازه گنگ بود. علی رغم احترام ژرفی که در بسیاری از آثار نقاشان نسل نخست مشاهده می‌شود، جنبه‌های دنیویِ افراطی نسل دوم ذاتا مخالف «جنبش اصلاح دینی» با آن اخلاقیات خشک و جنبش «ضد اصلاح دینی». خواستار پیروی مو به مو از اصول دین بود ، نتیجه، سبکی بی‌روح و صرفا مناسب پشتیبانی از کلیسا و اصول جزمی آن بود. به این تمثال‌های «رسمی» جنبش ضد اصلاح دینی برای آنکه بتوانند پیام‌های دینی خود را به گویاترین شکل ممکن به مخاطبان خود انتقال دهند، امکان حضور نیرومند فیزیکی اعطا شد .

بررسی معماری و طراحی برای نابینایان

بدون شک فضاهای شهری باعث دوری گزیدن نابینایان و کم بینا ها از فضای جامعه میشود چرا که وجود نا همواری های متعدد و پله های کوچک و بزرگ و صحیح نبودن نوار حرکتی نا بینایان در پیاده راه ها و بعضا نا مناسب بود کفسازی مسیر ها و وجود چاله ها خطرات بسیاری برای نابینایان به ارمغان می آورد و به دنبالش سبب گوشه گیری و دوری گزیدن آنان از جامعه میشود.

شايد مناسبسازی فضای شهری برای نابينايان و يا كليه معلولين در قالب طرحهای كوتاه مدت ، ميسر نباشد و نيازمند زمان طولانی باشد، اما حداقل كاری كه برای معلولين و از همين دست نابينايان می توان انجام داد، يک طراحی استوار بر مبنای علمی و كاربردی است كه دارای تشخيص و درمان صحيحی از زيست نابينا در فضا باشد

بشر همواره سعی در تطبيق خود، با محيطی دارد كه از آن بی اطلاع است چنانچه اگر بتواند محيط و فضای اطراف خود را بشناسد ، به لحاظ احساسی و روحی صحيح تر زندگی میکند .

دريافت ما از محيط تابع مراحل خاصی است كه با دريافت اندام های حسی از محيط شروع می شود و به ادراک خاتمه می يابد .فرد نا بینا که یکی از اقسام حواس پنجگانه دور از درکش است برای جبران آن از حواس دیگر برای درک بهتر بهره میجوید و با بررسی بیشتر فضا میتوان اهمیت هر بخش را به وضوح فهمید . برای مثال سطح سقف برای نا بینا غیر قابل دسترس است و همین امر سبب میشود اهمیت چندنانی نداشته باشد.

سطوح عمودی ديوار در تعريف و بستن فضا از نظر بصری فعال ترين سطوح هستند . در محدوده ی ادراكی نابينا به عنوان مرز جداكننده فضاها وعملكردها تلقی می شود و می توان از آنها به عنوان معرف مكان، مسير و جهت، بهره برد و از آنجا كه در افراد بينا نيز ديوار ، مرزی برای درک فضا است و اساسا محور كار معماری معمولا ديوار است، ارزش عملی ديوار در درک فضا بيشتر مشهود می شود و فقدان بينايی نابينا ، بايستی ديوار را با ابزار دريافت او از ديوار تجهيز كرد .

در بحث طراحی برای نابينا سطح كف از آن رو اهميت می يابد كه عمده درک نابينا از مسير و مكان يابی وی می تواند از راه شناسايی نشانه های روی كف مسير تحقق يابد . لذا نوع پوشش مسير، زاويه و حالت تماس، اختلاف سطوح و ساير حالات لمس قابل دريافت از آن بايستی طبق يک نظم پيشبينی شده و هدفمند باشد .

نابينايان تأكيد بر درک فضا به كمک حركت در آن و درک فاصله های زمانی و مكانی نه به وسيله درک محدودة خطی آنها دارند و آنان همچنين تأكيد بر تأثير تفاوت جنس هوا (بو، دما، رطوبت و …) و نوع صداهای محيط و بازگشت صدا در درک حجم داخل ساختمان ها و نيز تأثير جريان هوا برای حركتشان در فضا، بدون برخورد با اطراف و بدون كمک عصا و دارند .

به علت استفاده نابينا از ديوار به عنوان پارامتر كمكی در درک موقعيت مكانی، “كنجها در حكم تمام شدن يک مسير، يک موقعيت و يا يک امتداد هستند .

برای فرد نابينا حركت در مسيری كه اطلاعات هر مرحله آن با مرحله ديگر متفاوت است، بسيار دشوار و سرعت او بسيار كند است. از اين رو در طراحي معماری و شهرسازی ، خلق يک اثر يكدست و آسان برای نابينا اهمیت فوق العاده می يابد . و بايد درکفسازی فضاها يک شيب قابل درک ايجاد نمود تا نابينا بتواند به كمک درک جهت شيب، مسير و جهتهای لازم را بشناسد

محدوده حركتی نابينا چه در داخل فضای معماری و چه فضای شهری، بايستی از وجود موانع پاكسازی شود و از هرگونه طراحی بوجود آورنده اين حالات نيز پرهيز شود . وجود موانع حركتی عامل بسيار مهمی در ايجاد اضطراب و كندی حركت و صدمات گوناگون برای نابينايان بشمار می آید.

نسبتهای مختلف مصالح چه از نظر ابعاد و زبری بافت و چه از نظر خواص الاستيک و انعطافپذيری، برای ادراک نابينا از مكان با ارزش است و در صورتی كه قرار دهی آنها مطابق يک نظم و يک هدف باشد، در درک مكانی نابينا از طريق حس لامسه بسيار مفيد است

علاقه ويژه نابينايان به محيطهای سرسبز و پردرخت به دليل سكوت ويژه اين محيطها و تميزی و طراوت هوا و نيز تداعی آنان از باغ بيشتر جنبه درک اصوات طبيعت و احساس آرامش آن است. نابينايان توجه خاصی به بويايی برای درک احساس گل و گياه دارند . نابينايان چه مطلق و چه نيمه بينا ميتوانند به كمک تابش نور خورشيد به پوست زاويه و محل استقرار خورشيد را كاملاً درک كنند و بر حسب تجربه و مقايسه موقعيت خورشيد با ساعات روز، موقعيت خود با فضاهای اطراف و مكانهای مختلف را با دقت زيادی حدس بزنند آنان همچنين از جريان هوا برای جهت يابی و حدس عدم وجود مانع در جهت مسير باد، بهره ميبرند .

از گياهان مزاحم كه شاخ و برگ آنها در حدود ارتفاع سر وصورت نابيناست نبايد استفاده نمود. در انتخاب درخت و پوشش گياهی بايستی از درختان ريز ميوه (توت و …) برای جلوگيری از لغزندگي مسير حركت نابينا و درختانی كه برگريزی زياد دارند برای گم نشدن مسير حركت و رفت و آمد نابينا حتيالامكان پرهيز نمود .

مسیر های نابینا باید دارای تناسب انسانی و تقران باشد اهمیت تقارن به این علت است که محور به لحاظ وجود ابتدا و انتهای مشخص، امتداد و جهت واحد، قرارگيری فضاها در دو طرف يک مسير ثابت و راحتی دسترسی به مسير اهميت دارد و علاوه بر تناسب و تقارن سلسله مراتب ، ریتم و تکرار هم بسیار در طراحی اهمیت دارد و به طراحی صحیح تر کمک میکند .

نوار موبیوس و بطری کلاین

آگوست فردیناند موبیوس (August Ferdinand Möbius) در روز ۱۷ نوامبر ۱۷۹٠ در شهر زاکسن به دنیا آمد. وی ریاضی‌دان و ستاره شناس مشهور آلمانی است. بیشتر شهرت او به دلیل کشف نوار موبیوس است.

نوار موبیوس نواری کاغذیست که به گونه ای پیچیده است و ابتدا و انتهای آن بر هم منطبق شده است . این نوار خاصیت دو رو بودن کاغذ را باطل میکند چرا که اگر شما از از یک نقطه در نوار شروع به حرکت کنید در نهایت کل سطح نوار را رفته اید و میتوانید این حرکت را تا بی نهایت تکرار کنید .

تعریف خاص ریاضی :دلیل «یک رویه بودن» این نوار، به شرح زیر است که : در هر نقطة a از نوار موبیوس، می‌توان دو بردار با جهت‌ ‌های مختلف رسم کرد که بر نوار موبیوس در این نقطه عمود باشد.

خاصیت موبیوسی: خاصیتی است که رابطه بین «درون» و «بیرون» را وارونه می‌کند. یعنی هر نقطه از یک سطح موبیوسی در عین حال که درون است، بیرون نیز می‌باشد، بنابراین در یک تغییر پیوسته نوعی دگرگونی در ماهیت یک فضا صورت می‌گیرد.در واقع در این حالت، فضا خاصیت دوگانه اما پیوسته پیدا می‌کند.

مرز یک ناحیه در فضا

مرزِ یک ناحیه، خط جدا کننده آن ناحیه از ناحیه دیگر است. در ریاضیات برای یک سطح سه مفهوم تعریف می شود: نقطه داخلی: نقطه ای که بتوان آن را داخل یک دایره روی سطح محصور کرد. نقطه خارجی: نقطه ای است که بتوانیم دایره ای حول آن رسم کنیم که متعلق به آن سطح نباشد. نقطه مرزی: نقطه ای است که هر دایره ای حول آن رسم شود، قسمتی از آن متعلق به سطح و قسمت دیگر آن متعلق به خارج آن سطح باشد. با این تعریف نوار موبیوس فقط یک مرز دارد. یعنی با یک بار حرکت در کرانه‌های انتهای نوار تمام مرز آن را می توانیم طی کنیم.

نوار موبیوس خواص غیرمنتظره دیگری نیز دارد؛ برای نمونه، هرگاه بخواهیم این نوار را در امتداد طولش بِـبُریم به جای این که دو نوار به دست بیاوریم، یک نوار بلندتر و با دو چرخش به دست می آوریم! همچنین با تکرار دوباره این کار دو نوار موبیوس در هم پیچ خورده به دست می‌آید. با ادامه این کار یعنی بریدن پیاپی نوار، در انتهای کار تصاویر غیرمنتظره‌ای ایجاد می‌شود که به حلقه‌های پارادرومیک (paradromic rings) موسومند. همچنین اگر این نوار را از یک سوم عرض نوار ببریم، دو نوارِ موبیوس در هم گره شده با طولهای متفاوت به دست خواهیم آورد. تمامی این کارها به آسانی قابل اجراء هستند.

نوار موبیوس را می‌توان حالت خاصی از بطری کلاین دانست.نوار موبیوس به نوعی می‌تواند به عنوان سمبل تعامل دوگانگی فرهنگی تلقی شود.

فیلیکس کلاین، ریاضیدان آلمانی و عضو آکادمی علوم برلین بود که در سال 1882 نمونه جالبی از سطحی یک رویه طرح کرد که به بطری کلاین مشهور شد. این بطری، یک سطح کاملاً بسته دارد و  حجم آن صفر است. بطری کلاین اگر چرخانده شود، هیچ تغییری در مایع درون آن داده نخواهد شد.

در کیهان شناسی، مطرح شده‌ است که کیهان را به شکل زین اسب میداند و اشکالی نیز به نام بطری کلاین و نوار موبیوس ارائه شده‌ است. در بطری کلاین جهان بسته است و به شکل یک بطری است در نوار موبیوس جهان درون و بیرون ندارد.

اگر حرکت در جهان را از جایی شروع کنیم که روی نوار باشد، سرانجام از زیر نوار سر درمی آوریم یا اگر از زیر آن شروع کنیم به روی آن خواهیم آمد.

خانه بطری کلاین (klein bottle house ) درون بافت درختی بر روی تپه‌های شنی با فاصله کوتاهی از ساحل وحشی ۱۶ واقع شده‌است.

از همان اول شرکت ساختمانی ام‌ سی‌ آر می‌خواست که خانه‌ ای طراحی کند تا در داخل خط درخت‌های موجود در ناحیه حرکت کند ، به همین دلیل در طراحی این ساختمان آن‌چه به عنوان مارپیج یا همان ساختمان پوسته مانند آغاز شد در نهایت به مارپیچی پیچیده‌تر و به بطری کلاین توسعه یافت. آن‌ها مشتاق بودند که از نظر توپولوژیکی به بطری کلاین وفادار باشند.

موقعیت سایت ساختمان و ارتباط آن با بادهای غالب ، توپوگرافی و پوشش گیاهی منطقه همه با محدودیت‌های سایت و ساختمان هم‌خوانی دارند.

دیوارهای این خانه مانند اریگامی‌های کاغذ تا و چین دارند، اتاق‌ها حول محوری مرکزی که حایط را شمای می‌شود قرار گرفته‌اند و چشم‌انداز زیبایی از بالا به پایین ایجاد کرده‌اند. سنت استفاده از هندسه تجربی در طراحی این ساختمان برای به کارگیری و برآورده کردن نیازهای معاصر به صورت بسیار زیبایی به کار گرفته‌است و به اتاق‌ها درون بطری به شکل اشیا جا داده شده درون آن نگاه شده‌است. کیفیت پیچشی پوسته حلقه ای ساختار به خصوص در بافت درختی گردهمایی آرامض بخشی را به ارمغان آورده است. معماران اصلی آن Rob McBride , Debbie-Lyn Ryan هستند و با مساحت ۲۵۸ مترمربع در شبه جریزه مورنینگتون کشور استرالیا قرار دارد. خانه‎ای سازگار با محیط زیست و ناب، که به یاد ریاضیدان آلمانی، فلیکس کلاین ساخته شده است.

پیچیدگی‎های طراحی این بنا زیاد  و حاکی از آن است که طراحان به وسیله کامپیوتر؛ طراحی داخلی و اندازه زاویه‎های  آن را با دقت بسیار  انجام داده‎اند. دکوراسیون داخلی خانه بطری کلاین استرالیا، پر از ظرافت و خلاقیت و فرم خاص آن نشان دهنده تیزهوشی معماران ماهر و معماری منحصربه‎ فرد آن است. طرح‎های باز و آشکار، داشتن شکل‎های مستطیل یا مکعب، مینیمال و بدون زرق‎وبرق و تزئین، استفاده از سطح‎های صاف و پنجره‎های بزرگ، همه و همه، نشان از مدرن بودن معماری این خانه زیبا دارند. معماری مدرن همیشه به دنبال ارائه دادن راه حلی برای زندگی بهتر است و تلفیق آن با محیط زیست و طبیعت، یک شاهکار خواهد بود.

پروژه آقای متوالیان ، طراحی نما

عنوان پروژه : طراحی نما

توضیحات : طراحی نما کلاسیک ساختمان 12 طبقه به مساحت 820 متر مربع

موقعیت پروژه : جردن

کارفرما : جناب آقای توالیان

طراح : گروه معماری آساک

شماره تماس : 71797