سبک معماری داخلی بوهمین

سبک بوهمیان دکوراسیون بوهمیانی یا در اصطلاح ” بوهو ” نوعی دکوراسیون است که در آن افراد خانه‌ها را پر از فرهنگشان کرده و بوی زندگی از در و دیوار به مشام می‌رسد

این سبک الهام گرفته شده از زندگی افرادی است که تصمیم گرفته‌اند به صورت غیر متعارف خانه خود را به نمایش بگذارند. گروه هایی همچون بازیگران، نقاشان و حتی کسانی که بسیار مسافرت می کنند علاقه بسزایی به این سبک از زندگی دارند .

بوهمیان یا همان ساکنین بوهمیا، منطقه‌ای که در جمهوری چک واقع شده، افرادی هستند که در زمان پادشاه سابق آن منطقه در قرن بیستم می‌زیسته‌اند

در حالی که برای دکوراسیون بوهمیان هیچ دستور و قاعده‌ای برای رعایت رنگ وجود ندارد، اما چیزی که در اغلب آن‌ها قابل مشاهده است استفاده از رنگ‌های گرم و خاکستری است. این صحبت‌ها شما را به فکر در مورد رنگ‌هایی می‌اندازد که شامل؛ قهوه ای تیره  استفاده از چوب‌های روغن خورده در خانه – قهوه ای روشن – طیف‌های دیگر چوب – سبز و خاکستری است و با نارنجی اشباع شده، پرتقالی روشن و آبی یخی ترکیب می‌شوند

استفاده از پارچه‌های رنگی و شلوغ که نمونه‌های آن را در کامبوج یا آسیای مرکزی می‌توانید بیابید به فضای منزل حس جالبی میدهد و از خشکی فضاها میکاهد. وجود لایه لایه‌های رنگی در بالای مبلمان طوری خود نمایی می‌کند که فرش‌ها و حتی دیوارکوب‌ها نیز شما را به وجد می‌آورند.

بایستی بدانید که سلطان رنگ‌های بوهمیان که به صورت پیوسته و نه کلی محیط را متحول خواهد کرد سفید است. رنگ غالبی که همه جا دیده می‌شود، اما به چشم نمی‌آید، با اضافه شدن این رنگ به دکوراسیون همه چی درست همان جایی که باید باشد قرار می‌گیرد. معادله این همه مجهولات درست با پس زمینه سفید به آسانی حل خواهد شد

بوهمیان عاشق فلزات هستند و بیش‌تر از حد متعارف به استقاده از فلز در دکوراتیوها علاقه نشان می‌دهند.

مصالح به کار رفته در این نوع سبک ، فلز ، مواد طبیعی در خانه مانند پارچه‌های ساخته شده کیسه مانند و همین طور فایبرهای جنگلی مکزیکی که با ابریشم و پارچه‌های دست دوز ترکیب می‌شوند ، کوسن‌های خلاقانه و بالش‌های قلاب دوزی شده نیز از عناصر جدایی ناپذیر این دکوراتیوها هستند که بر روی تخت‌های سراسر چوبی و قاب‌های فلزی اتاق خود نمایی می‌کنند. افرادی که در این فضا‌ها به دور یکدیگر جمع می‌گردند محو تماشای گلدان‌ها و گل‌های شلوغی شده‌اند که تا چشم برمی‌گردانند، پرده‌ها نگاهشان را می‌دزدند. پویایی در این محیط فریاد می‌کشد که به آغوش آرامش بشتابید. سایبان‌ها را فراموش نکنید که در زیر سقف نیز حس امنیت و راحتی برای شما می‌آفرینند.

پذیرش دنیای طبیعی با این سبک بسیار راحت خواهد بود، از هیاهو دور خواهید شد و برای مدت کمی هم که شده آرامش واقعی را تجربه خواهید کرد. در اتاق از گیاهان خانگی پربرگ استفاده کنید، بهتر است آن‌ها را از دیوار آویزان کنید. با این کار اتاق را به یک ریه پاکسازی شده تبدیل کرده‌اید که طروات و تازگی را در رگ‌های محیط به جریان می‌اندازد. برای اینکه طبیعی بودن را در این محیط‌ها حس کنید از اضافه کردن و استفاده از  گل‌ها و گلدان‌های بیشتر اِبایی نداشته باشید، هر چه رنگ‌های این گیاهان متنوع‌تر باشند اتاق طبیعی‌تر جلوه خواهد کرد.

سبک معماری بیزانس

معماری بیزانس با تأسیس پایتخت امپراتوری توسط کنستانتینوس اول بر کرانه ی تنگه ی بوسفوروس آغاز شد . این شهر که بعد ها به نام

کنستانتینوپولیس ) قسطنطنیه ( وسپس به نام استانبول خوا نده شد ،مکانی شد برای گردهمآیی جمع کثیری از هنرمندان شرق و غرب که حاصل

هنرشان را در کلیساها وبناهایی می توان مشاهده کرد که به نام سبک بیزانس شناخته شدند . ) مشتق از بوزانتیون که نام یونانی این منطقه ی

جغرافیایی بود . (. بسیاری از این هنرمندان از شهر رم به ا ین مکان آورده شدند . هنر غالب درا بتدای بنای این شهر هنر مسیحی بود که در

واقع چیزی نبود جز همان هنر رومی : هنر کلاسیک امپراتوری روم

این هنر هر چند مسیحی بود اما از همان عناصر ما قبل مسیحی پاگان استفاده می کرد : مجسمه ی امپراتوران همچون دوران ما قبل مسیحی در

میادین نصب می شد ؛ موزاییکهای کفپوش کاربرد فراوان داشتند ؛ عاج و فولاد هر دو همچون دوران کلاسیک رومی استفاده می شدند

. نبشی و سر در یونانی جای خودشان را به آرک (طاقی ) دادند و گنبد ها و مجسمه ها بیشتر وضعیت تزئینی یافتند و کمتر به شکل بهنجار وپذیرفته ساخته می شدند

پایتخت جدید کنستانتینوس به دقت بنا شد و ساختمانهای عمومی ، خیابانهایی با طاق ضربی و دیوار و باروهای پرشکوهی داشت و علاوه بر اینها یک قصر امپراتوری هم داشت که نمای خیره کننده ای هم دارا بوده است

بناهای مذهبی به دو شکل عمده ساخته می شدند ، باسیلیکا ( بازیلیک ) که سازه ای طولی بود و کلیسا که سازه ای بود متمرکز .

 باسیلیکا سه جناح داشت که برای گردهمایی و برپایی قداس بنا می شد ؛ آن دیگری مدور ، چهارگوش و گاه هشت گوش بود و بیشتر برای آیین کفن و دفن مؤمنان مسیحی و ختم و یادبود آنان به کار می آمد هم باسیلیکا و هم کلیسا در عرصه های وسیع ساخته می شدند . از ترکیب باسیلیکا و کلیسای مدور بود که کلیسای شاخص دورا ن بیزانس که سرنمون معماری این دوران به شمار می آید پا به عرصه ی وجود گذاشت .

نخستین کلیسای استانبول که کلیسای حضرت یحیا نام داشت و اکنون به مسجد اهل سنت بدل شده ، نشان می دهد که از روزگار بنای
آن یعنی حدود سال ۴۶۰ میلادی معماری بسیار پیشرفته تری داشته است . این کلیسای بیزانسی در واقع یک باسیلیکاست که یک محراب شرقی
و سه جناح دارد ، اما پلان آن را که نگاه کنید بیشتر به یک سازه ی متمرکز شبیه است زیرا تقریباً مربع کامل است و با باسیلیکاهای بلند معمول و مرسوم رومی تفاوت دارد

امپراتور یوستینیانوس چند کلیسای بزرگ ساخت : کلیسای سرکیس مقدس ( سرگیوس )؛ کلیسای ایرانه ی قدیس ، یک باسیلیکای مسقف با دو گنبد در دو سطح مختلف ، کلیسای حواریون که پلان آن صلیبی شکل است و در تقاطع این صلیب فرضی گنبدی دارد و گنبدهای دیگری روی چهار بازوی صلیب و سرانجام و از همه مشهور تر کلیسای ایاصوفیه که امروز مسجد است وایده ی باسیلیکای طولی و سازه ی متمرکز درآن به کاملترین صورت ترکیب و ادغام شده است . در کلیسای سرکیس
مقدس که قاعده ی مثمن دارد مشکلی از بابت تبدیل پلان گوشه دار به دایره جهت قرارگیری گنبد آن وجود ندارد : یک رف یا طاقی درهر گوشه ی یک مربع کافی است آن را به مثمن تبدیل کند و گنبد با کمترین مشکلی روی آن قرار خواهد گرفت .راه دوم استفاده از یک عنصر معماری است موسوم به پاندانس که درگوشه ی مربع قرار می گیرد و اضلاع متعامد مثلث آن منطبق بر قوسهای طاقی می شوند و وزن گنبد وقاعده ی کروی دهانه ی گنبد را هم تحمل می کنند .

بناهای مذهبی که می‌توان آنها را جزو این گروه قرار داد عموماً ویژگی‌های نخستین خود را از دست داده‌اند. این طرح نشان بر وجود کارآیی دو محور اصلی عمود بر یکدیگر (یکی طولی و تعیین کننده و دیگری عرضی و فرعی) نیست، این گروه ترکیبی از دو پلان محوری و مرکزی است. از جمله کلیسای معروف با این سبک «ایا صوفیه» در شهر «استانبول» می‌باشد که در حقیقت یکی از شاهکارهای معماری بیزانس است کلیسای ایاصوفیه با سبک ترکیبی پلان محوری و مرکزی در زمان فرمانروایی ژوستی نین در استانبول بین سال‌های ۵۳۷-۵۳۲ میلادی یعنی نیمه اول قرن ششم بنا گردید. کلیسای اولیه در شورش سال ۵۳۲ که نیمی از ساختمان‌های شهر قسطنطنیه نیز نابود گردید، ویران شد. بلافاصله یوستینیانوس به معماران دستور داد که آن را با طرحی با شکوه‌تر دوباره بر پا سازند. این کلیسا با سرعتی فوق‌العاده در عرض پنج سال ساخته شد. نام دیگر آن «هاگیا صوفیا» یا «حکمت مقدس» می‌باشد. معماران برجسته آن «آنتیموس ترالسی» و «اسیدروس میلو توسی» می‌باشند

ابعاد آن ۹۱ × ۷۲ مترمربع و قطر گنبدش ۳۱ متر و ارتفاع آن از سطح زمین ۵۶ متر می‌باشد. پس از پیروزی‌های عثمانی در نیمه قرن ۵ میلادی چهار مناره رفیع و پشت بند عظیم به آن اضافه شد و آنرا تبدیل به مساجد گرداند که در قرن ۲۰میلادی تبدیل به موزه گردید. دو طرف گنبد دارای دو نیم گنبداست که فضای مربعی زیرصحن را به حالت بیضی در آورده است

گنبد روی چهارتاق قوس متصل به چهار جرز در ۴ گوشه مربع مرکزی متصل شده و بار سقف را به زمین منتقل می‌کند و دیوارهای زیر تاقها حمال بار و وزن بنا نمی‌باشند. چهل پنجره زیر گنبد، نوری فراوان و زیبا به داخل فضا بخشیده است. از آنجا که مردم در دوران بیزانس توجهی چندان به کاخ‌ها نداشتند بیشتر آثار معماری این دوره را کلیساها و بناهای مذهبی تشکیل داده‌اند

پلان باسیلیکایی که شباهتی زیاد به باسیلیکای رومی دارد. باسیلیکا نوعاً تالاری طویل با سقف چوبی بودکه ورودی بنای آن در یکی از اضلاع بلند آن قرار می‌گرفت و در انتهای آن دو شاه‌نشین به صورت قرینه ساخته می‌شدند

محور طولی که مدخل ورودی را به محراب کلیسا متصل می‌کند با یک یا دو ردیف دالان سر پوشیدهٔ فرعی فرا گرفته شده است و معمولاً قسمت فوقانی همین محور به اتاق‌ها و دهلیزهایی منتهی می‌گردد. تفاوت اصلی این پلان با «باسیلیکا» وجود محور عرضی ثانوی است که عمود بر محور طولی می‌باشد

پلان مرکزی از پلان‌های بارز و مشخص بیزانس می‌باشد که تاکید بر نقطه مرکزی دارد، اگرچه منشاء آن را می‌توان در روم دید، لیک این سبک در این دوره به مرحله تکامل رسیده است. محراب به عنوان قطب نما با تمام شکوه و زیبایی، روی به فضایی مرکزی دارد و مومنان را در مقابل خود می ایستاند از نمونه بارز این کلیساها: کلیسای «سان ویتاله» در راونا، «سن گویگوری» و «سانتا سر جیوس» و «باکوس» در استانبول

سبک معماری پایدار

مهمترين تعريفي كه در اجلاس ريو از توسعه پايدار ارائه شد، بدين قرار است : توسعه اي كه نيازهاي كنوني بشر را بدون مخاطره افكندن نياز نسلهاي آينده، برآورده ساخته و در آن به محيط زيست و نسلهاي فردا نيز توجه شود . جان راسكين، ويليام موريس  و ريچارد لتابي  از پيشگا مان نهضت معماري پايدار محسوب مي شوند. راسكين در كتاب “هفت مشعل معماري ” خود ميگويد كه براي دستيابي به رشد و پيشرفت مي توان نظم هارمونيك موجود در طبيعت ر ا الگو قرار داد .هدف از طراحي ساختمان هاي پايدار كاهش آسيب آن بر روي محيط از نظر انرژي و بهره برداري از منابع طبيعي است ، كه شامل قوانين  همچون كاهش مصرف منابع غير قابل تجديد ، توسعه محيط طبيعي و حذف يا كاهش مصرف مواد سمي و يا آسيب رسان بر طبيعت در صنعت ساختمان . در کل ساختماني كه كمترين ناسازگاري و مغايرت را با محيط طبيعي پيرامون خود و در پهنه وسيع تر با منطقه و جهان دارد. طراحي پايدار و همگن ، طراحي اي تلقي ميشود كه در آن هر جزيي به عنوان بخشي از كل بزرگ تر به خوبي مورد توجه قرار گيرد  و  معماري پايدار در بر دارنده آميزه اي از ارزشهاي زيباشناختي ، محيطي، اجتماعي، سياسي و اخلاقي است

اصول معماری پایدار ؛ حفظ انرژي ، هماهنگي با اقليم ، كاهش استفاده از منابع جديد ، برآوردن نيازهاي ساكنان ، هماهنگي با سايت  و كل گرايي میباشد . امروزه ساختمان ها نیز بخشي از محيط زيست را تشكيل مي دهند و بخش اعظمي از آلودگي هاي زيست محيطي را ايجاد مي كنند . با توجه به این که ساختمان سازی را نمیشود متوقف کرد بهتر است سعی شود تا آسیب یه محیط زیست را به حداقل رساند . به طور کلی معماری پایدار سه رکن دارد ، ارتقاي ك يفي زندگي و سلامت انسانها نسل حاضر و نسلهاي آينده ، تامين نيازهاي روزمره انسان ، حفظ سيستم هاي اكولوژيكي و منابع انرژي هدف كلي از طراحي پايدار در يك ساختمان اين است كه به واسطه بهره وري صحيح از انرژي و منابع طبيعي تأثير سوء ساختمان بر محيط زيست كاهش يابد

سبک معماری دیکانستراکشن

دیکانستراکشن به ساختار زدایی، شالوده شکنى، واسازى، بنیان فکنى، ساختارشکنى و بنیان فکنى در طراحی بیان میشود .

سبک معماری دیکانستراکشن  سبکی از معماری است که از بطن فلسفه و مباحث فکری نیمه دوم قرن گذشته در غرب ظاهر شده است . مکتب فکری  دیکانستراکشن توسط ژاک دریدا  فیلسوف  معاصر فرانسوی پایه گذار ی شد او یکی از فلاسفه شاخص  مکتب پسا ساختارگرایی است

معماری دی کانستراکش یا ساختار شکن اصول و مبانی ساختارگرایی را به چالش می کشد. دیکانستراکشن ها معتقدند، هر پدیده، ماهیت مستقل خود را دارد و هیچ دو فرد یا پدیده مشابه و تکراری وجـود ندارد و هیچ برداشتی بر برداشت دیگر ارجحیت ندارد

ویژه گی های  سبک معماری  دیکانستراکشن ، ایجاد احساس تعلیق ، ناپایداری  و پویایی ، استفاده از سطوح و خطوط مورب و کج و معوج ، همجواری نماد های نامربوط در کنار یکدیگر و تداخل احجام و سطوح معلق در یک ترکیب هنرمندانه  میباشد .

سبک دیکانستراکـشن را از زیـر مجموعه های پست مدرنیسم می دانند چراکه معماری دیکانستراکشن باید هم پاسخگوی بینش های آینده نگر و هم بینش های گذشته نگر باشد و همـه سلایق را در زمان حال در نظر بگیرد .

دیکانستراکش سبکی از معماری است که قانون فرم تابع عملکرد را نیز نادیده گرفته و بر خلاف آن پیشروی میکند اینگونه که بر اساس شکل و فرم عملکرد تعیین میشود . در این سبک، بـه عنـوان مثال هـم احجام متقارن وجود دارند و هم احجام نامتقارن ولی آنچه مهم می باشد، آن است کـه هر دوی ایـن تقابل ها وجود دارند و هر کدام به صورت احجام مستقل با ماهیت جدا به کار رفته اند.

ساختارگرایان معتقدند با استفاده از استدلال استقرایی و بررسی نظم پدیده های مشابه و تکراری می توان روابط پدیده ها را کشف کرد و چون همه اعمال انسان از ضمیر ناخودآگاه او شکل می گیرد، این تکرار و نظم در پدیده های انسانی وجود دارد، در حالی که دیکانستراکشن ها معتقدند هر پدیده و هر متنی، ماهیت مستقل خود را دارد و هیچ دو فرد یا پدیده مشابه و تکراری وجود ندارد

بر پایه مکتب فکری دیکانستراکشن از اوایل ۱۹۸۰، سبک معماری دیکانستراکشن توسط پیتر آیزمن وارد حوزه معماری در آمریکا شد. او معتقد بود معماری نیز مانند سایر علوم باید خود را با زمان و تحولات آن سازگار کند. از نظر آیزمن، معماری مدرن، معطوف به آینده و معماری پست مدرن، معطوف به گذشته می باشد، ولی تفکر و اندیشه معمار امروز باید بر اساس شرایط کنونی شکل گیرد

پیتر آیزنمن بر این باور است که در زندگی امروز ما، دوگانگی هایی مانند وضوح و ابهام، ثبات و بی ثباتی، زشتی و زیبایی، سودمندی و عدم سودمندی، صداقت و فریب، پایداری و تزلزل، صراحت و ابهام وجود دارد، نمی توان از یکی برای استتار دیگری استفاده کرد، بلکه این تقابل ها و دوگانگی ها می بایست در ساخت معماری به عنوان تجلی گاه شرایط زندگی امروز ما به نمایش گذاشته شود

یکی از اولین و شاخص ترین ساختمان های سبک دیکانستراکشن ، مرکز هنرهای بصری وکسنر ( 1989 – 1982 ) در شهر کلمبوس آمریکا است . در مسابقه ای که در سال 1982 برای طراحی این ساختمان صورت گرفت ، معماران معروفی از جمله مایکل گریوز ، سزار پلی ، آرتور اریکسون و پیتر آیزنمن شرکت کردند
سایت این ساختمان در قسمت ورودی اصلی دانشگاه ایالتی اهایو در سمت شرق دانشگاه قرار دارد . عملکرد بنا ، نمایش آثار هنرمندان  و دانشجویان دانشگاه در آن است . هر یک از این معماران ساختمان خود را بین دروازه ورودی و ساختمانهای موجود در سایت قرار دادند . ولی در کمال تعجب ، ساختمان طراحی شده توسط آیزنمن به گونه ای بود که فضای باریک بین دوساختمان موجود در سایت را شکافته و در بین آن دو قرار گرفته بود و تعجب بیشتر آن که طرح وی به عنوان برنده اول اعلام شد . از آن زمان سبکی در معماری به نام دیکانستراکشن در مجامع بین المللی معماری به نام سبک دیکانستراکشن در مجامع بین المللی معماری مطرح و مورد توجه قرار گرفت

پس از باز نمودن و شکافتن فضای بین این دو ساختمان در سایت ، آیزنمن متوجه پی های یک بنای قدیمی شد که مربوط به دانشکده نظامی بود . این بنا در دهه پنجاه میلادی تخریب شده بود ، ولی هنوز بخشی از پی های آن در زیر خاک در محل سایت مدفون بود . اگر چه این ساختمان دیگر وجود نداشت ، ولی آیزنمن با وارسی دقیق سایت متوجه آن شده بود . وی این ساختمان را که دیگر در حاشیه قرار گرفته و به تاریخ سپرده شده بود ، به عنوان بخشی از متن موجود ، که همان سایت پروژه باشد ، قرائت کرد و این قرائت را به صورت کالبدی نمایش داد . لذا در طرح آیزنمن ، بخشهایی از ساختمان دانشکده نظامی ، که شبیه یک قلعه نظامی بود ، در قسمت سردر ورودی ساختمان مرکز هنرهای بصری وکسنر بازنمایی و بازسازی شد .

معماری دیکانستراکشن به عنوان یک سبک فراگیر و جهانی عمر نسبتاً کوتاهی داشت و از حدود یک دهه فراتر نرفت ولی تأثیر شگرف و بنیادین بر شیوه طراحی و نوع بازنمایی معنی و تفسیر در حوزه معماری داشت.  معماران سبک دیکانستراشن در اوایل دهه نود میلادی به سمت مکتب فولدینگ گرایش پیدا کردند

سبک معماری بروتالیسم یا زبره کاری

بروتالیست سبکی از معماری است که در آن ساختمان‌ها با بتن بکر و بدون روکش و دیگر عناصر کاربردی و به عبارتی عریان و عاری از زینت اجرا می‌شوند. اصطلاح (بروتالیسم) در ۱۹۵۴ در فرانسه و انگلستان برای توصیف این شیوه بکار رفت

این اصطلاح ریشه در واژهٔ فرانسوی بتون بروت به معنای «سیمان خام» دارد، عبارتی که توسط لوکوربوزیه برای تشریح متد استفاده خاصش از سیمان استفاده می‌شد، متدی که توسط آن بسیاری از بناهای پس از جنگ جهانی دومش را ساخت. این اصطلاح پس از این که توسط رینر بنهام، منتقد معماری در عنوان کتابش:  “معماری بروتالیست نوین: اخلاقیات یا زیبایی‌شناسی؟” در سال ۱۹۶۶ میلادی به کار گرفته شد، رواج بسیاری پیدا کرد، مضمون کتاب توصیف برخی دیدگاه‌های معمارانه بود که اخیراً در اروپا رایج شده بود

ریشه اصلی پیدایش فلسفه و سبک معماری بروتالیسم را می‌توان در حوادث پس از جنگ جهانی دوم جستجو کرد؛ چراکه به سبب سال‌ها جنگ تمام عیار، اقتصاد اروپا به کلی فلج شده بود و امکان استفاده از مصالح معمول ناممکن می‌نمود. بنابرین تمامی معماران به دنبال مصالحی ارزان برای جایگزینی با فلز بودند که در نهایت جستجوهایشان به بتن ختم شد

فلسفه بروتالیسم پیدایش خود را مدیون بتن و استفاده از آن در سطوح گسترده است. لیکن در این سبک هیچ محدودیتی برای استفاده از متریال‌هایی نظیر چوب، آجر، شیشه، فولاد و سنگ‌های تراش نخورده به شکل خام آنها نیز وجود ندارد. البته سبک معماری بروتالیسم با ویژگی‌های همچون طراحی چهارگوشه و قالب‌بندی نمایان نیز شناخته می‌شود. با این حال مهم‌ترین نکته در سبک معماری بروتالیسم در تفاوت آن با سایر سبک‌های معمول نهفته است؛ چراکه تمامی سبک‌های رایج دیگری نظیر سبک معماری دیکانستراکشن و یا سبک معماری فولدینگ  به واسطه حجم خاص خود اهمیت پیدا می‌کنند. در حالیکه سبک معماری بروتالیسم، مبتنی بر مصالح به کار رفته در آن است

دو اصل سبک بروتالیسم ، آشکار ساختن خشونت مواد و مصالح ساختمان و اغراق در مقیاس ساختمان و عوامل آن مانند در و پنجره میباشد .

این سبک در ساخت و ساز ساختمانهای عمومی نظیر تئاتر.سالنهای کنسرت وموزه ها و…موردتوجه قرار گرفت که عکس العملی در برابرزیبایی سست وساختگی رایج بود و برای خصوصیات دیگر این سبک میتوان به تاکید بر فرم خشن با استفاده از متریالهای خام  و سطوح با بافت سنگین و ساختمانهای حجیم تندیسگونه ، پنجره ها با بازشوهای کوچک ، ترکیب پر وخالی که به دیوار ظاهر جعبه تخم مرغ می دهد و سیستم های مکانیکی به صورت نمایان داخل ساختمان به کار می رفتند ، قطعات بتن پیش ساخته و سریع و اقتصادی اشاره کرد .

نخستین بار در سال ۱۹۵۳ میلادی، توسط پیتر و آلیسون اسمیتسون، مورد استفاده قرار گرفت. این زوج علاقه‌مند به نمایش خام مصالح بودند.این دو معمار انگیسی تبار در پدید اوردن این سبک سهیم بودند. مدرسه هانزتنتن در نورفولک انگلستان، ساختمان اکونومیست و مجموعه باغ رابین هود هر دو در لندن، جزو بناهای این دو معمار به سبک بروتالیسم است

از بنیان گذاران و مشهورترین معماران این سبک می توان از لوکوربوزیه نام برد

از دیگر معماران مشهور این سبک، پل رودولف می باشد. طرح او برای دانشکده معماری  و هنر دانشگاه ییل در آمریکا، یکی از بهترین نمونه های معماری بروتالیسم می باشد. در این ساختمان نمای نمایان بتن، شیار داده شده تا زبری ان وضوح بیشتری داشته باشد. همچنین تیر ها و ستون ها به شکل اغراق امیز بر روی احجام مکعب شکل این بنا ظاهر شده است

از جمله ساختمان های اجرا شده به این سبک در ایران، می توان از ساختمان خوابگاه دانشکده فنی و مهندسی انقلاب تهران، ساختمان کتابخانه و خوابگاه های دانشگاه شیراز، شهرک اکباتان ، انجمن فرهنگی ایران و امریکا ( کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ) در تهران و رستوران پیک نیک در کنار مقبره فردوسی در توس نام برد

سبک معماری پارامتریک

طراحی پارامتریک یک پروسه ی بر پایه تفکر الگوریتمیک  یا به بیان بهتر روش طراحی مقداری  می باشد که یک سری پارامتر و قوانین همراه یکدیگر روابط بین هدف طراحی  و نتیجه طراحی را تعریف می کنند. طراحی پارامتریک یک پارادایم طراحی است که در آن روابط بین المان ها، تکثیر هندسه و فرم های پیچیده را رقم می زند. کلمه پارامتریک از مبحث “معادله پارامتریک در ریاضیات منشا می گیرد و اشاره به استفاده از پارامترها و متغییرهای مشخص دارد که می توان با تغییر آن ها نتیجه یک سیستم یا معادله را ویرایش کرد. طراحی پارامتریک یک ایده جدیدی نیست و از قدیم در بخش های از طرح های معماری کاربرد داشته است . طراحی الگوریتمیک و تکرار شونده در حال تبدیل شدن به یکی از گرایش های محبوب در حرفه معماری می باشد

پارامتریک به این معنا است که فرمی از هنر و معماری را طراحی و پارامتر های قطعی را برای ساختار آنها ایجاد نمود. نکته مهم اینجاست که راهکار های نهایی را نمی توان کنترل نمود و تفکر طراحی پارامتریک هم بر پایه تغییر و تحول تعریف شده است و تنها طراحی اشکال را شامل نمی شود چرا که با روش های محاسبات پیشرفته به خلق احتمال های غیر ممکن می رود

طراحی پارامتریک معماری ساختمان تولیدی، واکنشی و تکراری می باشد و یک روش جدیدی برای کنترل فرم را ارائه می دهد. معماری پارامتریک این اجازه را به معمار می دهد تا نسبت به بافت، محیط و قوانین و مقررات واکنش نشان داده و به صورت کامل فرایند دیجیتالی از طراحی تا ساخت را ایجاد کند

برخلاف روش معمول ترسیم احجام ، مدل سازی حجم با الگوریتم مولد بر پایه اعداد ، هندسه و محاسبات استوار است. حتی اگر با حجم آزاد شروع به طراحی کنید آن حجم باید در ابتدا به پارامتر هایی مشخص متصل شود. نتیجه کار مسیر هایی است که همگی به هم مرتبط اند و با تغییر پارامتر های تعیین کننده، مسیر کل محاسبات تغییر کرده و حجم بدست آمده تولید می شود. ذکر این نکته نیز ضروری است که استفاده از روش های الگوریتمیک برای تولید حجم باعث کاهش فاحش اختلافات بین رشته های مرتبط با معماری مثل سازه، انرژی، تاسیسات، شهرسازی و عرصه ی ساخت خواهد شد. نرم افزار هایی مثل گرس هاپر توانسته اند به خوبی فاصله ی بین حوزه ی طراحی و ساخت را نیز پر کنند

یکی از قدیمی ترین مثال های طراحی پارامتریک را می توان مدل معکوس شده ی کلیسا ها توسط آنتونی گائودی دانست. او در طراحی کلیسای یک سری مدل های سیمی شکل طراحی کرد که توسط وزنه هایی آویزان بودند. با عکوس کردن فرم بدست آمده او سقف ها و قوس های پیچیده ای را طراحی کرد. با تنظیم محل وزنه ها و یا طول سیم ها او توانست شکل هر قوس تغییر داده و با قرار دادن یک آیینه در زیر مدل فرم بدست آمده را مشاهده کند

طبیعت همیشه به عنوان یک الهام برای طراحان و معماران بوده است. تکنولوژی که کامپیوتر به همراه خود آورده است به طراحان و معماران ابزار هایی برای آنالیز و شبیه سازی پیچیدگی های مشهود در طبیعت را داده که امکان استفاده از آن در فرم سازه ساختمان ها و الگوی مدیریت شهری را فراهم کرده است. در دهه ۱۹۸۰ معماران و طراحان از کامپیوتر هایی بهره بردند که توسط نرم افزار های صنعت هوافضا و علوم تصویر توسعه یافته بودند

همانطور که هومن بالازاده میگوید ، معماری پارامتریک براساس عوامل و شرایط بیرونی خود را تغییر می‌دهد و به صورت یک ساختار یکپارچه نسبت به عوامل محیطی شکل می‌گیرد. معماری سنتی ایران و معماری پارامتریک شباهت‌هایی در بیان واحد و یکپارچه دارند. معماری اگر بتواند تحت یک نظام یکپارچه به نیازهای محیطی خود پاسخ مناسب دهد و سیاست درستی نسبت به عوامل خارجی اتخاذ کند درواقع رسالت خود را به‌درستی انجام داده است. در هر نوع سبک معماری نیاز به ابزارهایی برای طراحی وجود دارد که بین ابزارهای معماری سنتی و معماری پارامتریک تفاوت‌های زیادی وجود دارد ولی در نوع پاسخگویی به عوامل می‌توان شباهت‌هایی را بین‌شان پیدا کرد که این شباهت‌ها از نوع وحدت کل و جزء تحت یک نظام و ساختار است. نظام واحد و یکپارچه ایجاد شده در معماری پارامتریک و معماری سنتی ایران به نیازهای مختلف محیطی پاسخگو بوده و سعی در حل نیازهای محیطی دارد که نهایتا تحت یک الگوی یکپارچه خود را معرفی می‌کند .و علیرضا مشهدی میرزا در رابطه با معماری پارامتریک در ایران این چنین میگوید، به اعتقاد من نه‌تنها معماری ایرانی بلکه تمامی معماری‌های دنیا براساس پارامتر شکل گرفته و منطق و دلایل محکم و مستدلی در پشت آنها نهفته است. با مطالعه و جستاری در معماری بومی مناطق مختلف دنیا متوجه این موضوع می‌شویم. امکانات، اقلیم، دسترسی، اقتصاد و … پارامتر‌های شکل‌دهنده معماری در طی هزاران سال به شمار می‌روند. در معماری برای مردم هدف از تحلیل و استنتاج این پارامترها رسیدن به یک فضای آرامش و ماندگار است و کمتر فرم در نظر گرفته می‌شود.در معماری‌های حکومتی با توجه به سیاست حاکمان و ایدئولوژی آنها نمادها و فرم‌ها رفته‌رفته غالب بر کارکرد و منطق مردم‌ واری شده است. در مجموع به اعتقاد من آنچه به عنوان مثال در تولید مقرنس و کاربندی به عنوان پارامتر و الگو‌های شکل‌دهنده فرم تاثیر‌گذار هستند رویکرد منطقه‌ای و جغرافیایی نیست. با نگاهی به معماری سایر نقاط دنیا به نظر من یک روش فراگیر است که به جای استفاده از ابزار پیشرفته نرم‌افزاری از روش‌های ابتدایی و هندسی و کاملا خلاقانه چنین فرم‌هایی تولید شده‌اند

اگر به معماری به شکل حجم در فضا نگاه کنیم همیشه با هندسه و ریاضی به منظور طراحی آن سر و کار خواهیم داشت. تاریخ معماری هر دوره ای به شکلی با هندسه در ارتباط بوده است

معماری بیونیک

مزایای علم بیونیک

تقليد از طبيعت مزاياي بسياري دارد. هر جاندار کنوني داراي چندين ميليون سال تکامل است، در اين فاصله زماني طبيعت هر چه را که سازگاري نداشته از بين برده است . اين اميدواري را بوجود آورده که بشر بتواند با مطالعه فرآيند تکامل، مکانيسم‌هاي جديد فناوري را از روي موجودات زنده نسخه‌برداري کند . بیونيک يا علم بررسي نظام حيات جانداران، امروزه به عنوان يکي از سه علم برتر جهان (آی تی،نانو ،بیونیک) شناخته میشود

کاربرد در معماری

 بيونيک شامل سه بخش است ،ساختار اصلی : علم سيستم هايي که کار آنها از سيستم هاي زنده گرفته شده است ، مکانیزم ها : علم سيستم هايي که خصوصياتي شبيه خصوصيات سيستم هاي زنده را دارند ، دریافت های حسی فرم : علم سيستم هايي که از نظر ظاهر به سيستم هاي زنده شبيهند

استفاده از فرم های بهینه شده ی طبیعی و الگو گیری از آن ها در ساخت فرم های معماری و ساختمانی میتواند علاوه بر کاهش زمان و هزینه، انعطا ف پذیری لازم برای طراحی پوسته و خلق فرم های جدید در زمینه معماری و طراحی معماری را فراهم آورد . علم ریخت شناسی یا مورفولوژی یکی از علم های وابسته به بیونیک است که باید در راستای طراحی بیونیک  و برای بهرهگیری بهتر بررسی شود.  آندریاس فانینگر آناتومی طبیعت تکامل ساختار و فرم در طبیعت را واکنش هوشیارانه برای بقا دانسته است . بصورت کلی می توان گفت که طراحی بیونیک یک طراحی همگرا است . بدین معنا که گذشتن از هر یک از این مراحل به معنای اتمام مرحله نیست و در یک حرکت مارپیچی و بر اساس نیاز و روند طراحی دوباره به مراحل قبلی بازگشت وجود دارد. به عنوان مثال میتوان به صدف آبالون اشاره کرد. سازه ماده سازنده صدف آبالون از واحدهای شش ضلعی آراگونیت ساخته شده اند که علاوه بر اینکه ماده آلی منعطفی آ نها را به شکل آجر و ملات در لایه های متعدد روی هم قرار میدهد

فرم پوسته صدف آبالون داری پتانسیل لازم برای الگوگیری در طراحی معماری پوسته های ساختمانی می باشد. حفره های لبه ی کناری پوسته را نیز می توان به عنوان روزنه های نورگیری ساختمان مورد بررسی قرار داد. مهمترین تابع چند ضابطه ای که فرم صدف را شکل میدهد تابع اسپیرال طلایی می باشد که یک تابع قطبی است

منحنی اسپیرال طلایی و تخمین آن توسط مستطیل طلایی

 در معماری بسیاری از معماران از گذشته از علم بیونیک استفاده میکردند که در آن زمان تحت این عنوان نبود. یکی از معماران مطرح در زمینه ی معماری  بیونیک کالاتراوا است که از اریگامی بدن انسان و جانداران برای طرح های خود استفاده میکند به همین خاطر  طراحی های او بر مبنای سازه های پیچیده بنا شده است و دارای استحکام شگفت انگیزی هستند و به ظاهر بسیار سبک حس میشوند . از جمله معماری دیگر معماران که در این زمینه بسی درخشیده است میتوان به استادیوم الامپیک مونیخ یاد کرد. به عنوان سیستم پوشش استادیوم با ایجاد  چشم انداز مصنوعی واین پوسته  شروع به فشرده شدن  می کند تا به انتهای استادیوم می رسد. تغییر چشمگیر در مقیاس پوسته ، درک چشم انداز شناور مصنوعی را که از خاک شروع می شود وسپس شروع به  افزایش می کند. تا جلوه هایی از بازتاب کوه های سربه فلک کشیده آلپ را نشان داده و دوباره در آن طرف استادیوم می نشیند. از دیگر بنا های چشمگیر در این زمینه میتوان به ساختمان اينونيک در کمبريج که بزرگترین آسمان خراش به سبک بیونیک هست اشاره کرد .بازسازی مجموعه ساختمانی کليبورک در بيجل مرمر ، در نزديکی آمستردام ، از نمونه های اولیه کاربرد این عنوان در معماری بود . نمای اين ساختمان 500 واحدی که طولی بالغ بر 1000 متر دارد پوسته اي جديد از راهروهای متحرک ميباشد . یکی از مشکلات بنای راهروهای طويل و کريدورهای يکنواخت آن بود . لين يکی از پيشگامان معماری بيونيک،  برای حل اين مشکلات لايه ای متشکل از آسانسورها و پله برقی ها را به نمای بنا اضافه کرد و توانست فضای راهروهای قديمی را شکسته با شيشه گذاری آن ها و باغچه کاری به حياط های زمستانی تبديل کند . همچنین با تغييرات گونه های تازه از همسايگی مورب و عمودی را جايگزين همسايگی های افقی و يازده ترکيب همسايگی مختلف را ايجاد کرد . برج بیونیک در شانگهاي چين يه نمونه خوب براي اين سبک معماري است . سازه این بنا ،که از نوع ارتفاعي هسته مرکزي از سازه درخت الهام گرفته شده و طبقاتش مثل شاخه هاي درخت و بناها مثل برگ رفتارشون توجيه شده است. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که معماری بیونیک نیاز به آزمون و خطا ندارد و خود آن نظریه ای از پیش امتحان شده است و معمار تنها باید بر فرم شناسی تسلط کامل و کافی داشته باشد و بتواند از داده های طبیعی بهترین استفاده و بهره را ببر

22
سانتیاگو کالاتراوا

هندسه شالوده و مبنای ادراک معماری است. من از طریق هندسه به اثر خود دست می یابم. در شناخت جهان معماری، زبان هندسه مانند زبان سازه اهمیت دارد. هر دوی آنها در کنار خواص مصالح و عالم طبیعت، برای من سرچشمه های زاینده و مهم الهام هستند

منابع

مقاله معماری با رویکرد بیونیک ، فاطمه قارونی،  علی عمرانی پور و محمد یزدی ، ص 127 الی 140

مقاله درباره ی بیونیک ، دکتر امین غفوری پور ، ص 4الی 10

سالوادوری، ماریو ، ترجمه دکتر محمود گلابچی، سازه در معماری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران،سال 1374،ص 1 الی 6

کالاتراوا، سانتیاگو، ترجمه بهنام قلیچ خانی، سانتیاگوکالاتراوا از خود و کارهایش می گوید، مقاله رهیافت طراحی،نشریه صفحه شماره37، سال 1382

 www.spirasolaris.ca/sbb4d2c.html

 www.biomimicryinstitute.org

سبک معماری نئو فوتوریسم

مطمئنا بعد از اتمام گرایش معماری فوتوریسم قبل از جنگ جهانی اول این جنبش و خاستار تا ابد خاموش نماند چرا که فوتوریسم همانطور که در مبحث سبک معماری فوتوریسم ذکر شد سبی آینده گرا بود .

آغاز فرآیند صنعتی سازی پس از جنگ جهانی دوم، باعث سرعت بخشیدن به جریانهای فکری جدیدی شد که در هنر، معماری و سبک زندگی شکل گرفته بود و نهایتاً منجر به ایجاد پست مدرنیسم و سپس نئو فوتوریسم شده است. به بیان  دیگر معماری آینده گرا منتهی به هنر دکو، جنبش گوگی، معماری پیشرفته و اخیرا معماری نئو فوتوریسم شده است

در دهه های ۶۰ و۷۰ میلادی معماران و هنرمندانی در آمریکا و اروپا، طرح هایی را ارایه دادند که توجه و تاکید بر به تکنولوژِی های روز و آینده گرایی در آنها به وضوح قابل مشاهده بود

در سال ۲۰۰۷، ویتو دی باری( طراح نوآور و مدیر اجرایی سابق یونسکو)، با انتشار بیانیه شهر فتوریسم در موسسه نمایشگاههای بین المللی به تشریح دیدگاه خود برای شهر میلان در نمایشگاه جهانی سال ۲۰۱۵ پرداخت. به این ترتیب بار دیگر آینده گرایی مجدداً در کانون توجه قرار گرفت. دو تن از نامدار ترین معماران معاصر در ظهور آنچه که به عنوان معماری نئو فوتوریسم تاویل می شود، نقش بسیار مهمی ایفا کرده اند زاها حدید و سانتیاگو کالاتراوا در طول دوران حرفه ای و پر افتخار خود موفق شدند  را خلق کنند که گویی فراتر از زمان هستند

ی باری در تعریف نئو فوتویسم، آن را به منزله “گرده افشانی متقابل هنر ، فن آوری های برتر و ارزش های اخلاقی به همراه ایجاد کیفیتی فراگیرتر از زندگی” تعریف می کند. ژان لوییز کوهن نئو فوتوریسم را نتیجه ی تکنولوژی می داند که به مدد آن قادر هستیم اشکالی که قبلاً ساخت آنها غیر ممکن بود را در سایه تولید مصالح جدید بسازیم. اتان جی فیلد بر این عقیده است که ماشینی سازی به یك عنصر جدایی ناپذیر فرآیند خلاقیت تبدیل شده و ظهور حالت های هنری را ایجاد می كند كه پیش از فن آوری رایانه غیرممكن بود. رینر بانهام آن را فراخوانی برای معماری تعریف می کند که از نظر فنی بر همه معماری های قبلی غلبه می کند اما دارای شکل و رسایی است

معماری نئو فوتوریست یا  آینده‌گرای نو، شکلی از معماری است که اصول زیبایی‌شناختی‌ و روش‌های نوینی را مطرح می کند. به بیان دیگر نئو فوتوریسم به عنوان جنبشی آوانگارد، به دنبال تجدید نظری آینده نگرانه در رابطه با مفاهیم زیبایی شناسی و عملکرد شهرها با توجه به سرعت رشد بالای آنها است. معماری نئو فوتوریست راهی برای رسیدن به سادگی و نشان دادن بی ‌باکی و جسارت است. در این سبک کاربرد مصالحی نظیر آهن، شیشه، بتن تقویت‌ شده، چوب، آجر و سنگ معمول است چرا که امکان سبکی و انعطاف‌پذیری را فراهم کرده است

معماران نئو فوتوریست همچون فوتوریست ها با الزاماتی برای زندگی مدرن روبرو بوده و به دنبال روشی برای پایه‌گذاری عقاید جدید و شهری نوین هستند. نئوفتوریست های علاقه بسیاری به تکنولوژی های روز دارند و بر این اساس به دنبال مصالح جدیدی هستند که در طراحی‌های نوین به کار برده شود. شاید بتوان نزدیک ترین سبک معماری به نئو فوتوریسم را معماری هایتک عنوان کرد. اما نئو فوتوریسم تکامل یافته تر بوده و سبب توسعه‌ی بسیاری از ایده‌ها و موضوعات مشابه شده است

در معماری نئو فوتوریستی به ندرت شاهد استفاده از احجام و اشکال مکعبی هستیم و اشکال منحنی و خطوط مورب و شکسته که به عنوان نماد هایی از تغییر وتحرک هستند ، نسبت به خطوط افقی و عمودی استفاده بیشتری دارند

در معماری نئو فتوریسم به وضوح شاهد به وقوع پیوستن ایده های معماری فوتوریسم هستیم چرا که ساختمان ها با جنبه ی صنعتی شدن در شهر های کنونی قد برافراشته اند و آسانسور ها همچو نمادی از نشانه های ساختمان بر ساختمان ستون شده اند و همچنین راه پله ها از حجم بسته خود را رهایی دادن و به کل هر گونه تزئینات  و جزئیاتی حذف شده و مجموعه ساختمان ها هر یک به عنصری قدرتمند و متمرکز بر ساختار شهر به نظر میرسند . در کل بروز چنین اتفاقی باعث قد کشیدن شهر ها شد .

سبک معماری فوتوریسم

آینده‌ گری یا فوتوریسم (در زبان ایتالیایی: Futurismo) (در زبان فرانسوی: Futurisme) فتوریسم یکی از جنبش‌های هنری اوایل قرن بیستم بود. مرکز این جنبش در ایتالیا بود و در کشورهای دیگر از جمله روسیه نیز فعالیت داشتند

معماری آینده‌گرا (معماری فوتوریسم)  بیش‌تر به جنبش عظیم صنعت و بازتاب آن در جامعه تعلق داشت، هر چند معمارهایی مانند آنتونیو سانت‌الیا (۱۸۸۸–۱۹۱۶) که در نخستین نمایشگاه آزاد آینده‌گری در سال ۱۹۱۶ شرکت کردند و به جمع آینده‌گراها پیوستند، کارهایشان از حد نقاشی و طرح فراتر نرفت ولی معماری این سبک تحولی بنیادین در شیوه‌هایی که امروزه به نوگرایی شبه کلاسیک معروف است، تبدیل شد علاقه‌مندی معماران فوتوریسم وابسته به هر چیز جدیدی در رابطه با فنآوری است. نکته‌ی مهم دیگر این که هنرمندان معماری چنین جنبشی بسیار مصمم بودند که از گذشته فاصله بگیرند. برای دستیابی به این منظور، معماران معماری فوتوریسم پروژه‌ای را مطرح کردند که بایستی همه‌چیز در ساختمان‌سازی شهر جدید عالی و بی‌نقص باشد.با رهایی از گذشته، معماران فوتوریسم فنآوری‌های جدید را که به روز بود پیشتیبانی کردند. آن‌ها به دنبال مصالح جدید بودند که در طراحی‌های نوین به کار برده شود و از طریقی که در گذشته طراحی شدند اجتناب شود ، معماری فوتوریسم بخشی از جنبش هنری است که فوتوریسم نامیده شده و از ایتالیای اوایل قرن بیستم سرچشمه گرفته و بنیانگذار آن فیلیپو تی.مارینتی است. «آنتونیو سانت الیا» هنرمند ایتالیایی است که تعداد کمی از پلان‌های رویایی وی ساخته شدند. وی در قلب یک کلانشهری که تحت تحولات صنعتی و افزایش جمعیت فراوان بود آرمانشهری را متصور شد که شهر جدید نامیده شده و مملو از آسمانخراش‌های یکپارچه و به‌یادماندنی با پل‌ها و معابری است که سراسر آسمان را درنوردیده‌اند ، بعد از پیوستن معمار جوان به نام آنتونیو سانت الیا و انتشار منشور معماری فوتوریست، سبک فوتوریسم رسما وارد حوزه معماری شد. اگرچه سانت الیا هیچ ساختمانی به سبک فوتوریسم احداث نکرد ولی کار بزرگ او ترسیم شهر جدید مطابق با اصول نظری جنبش فوتوریسم بود. تصاویر این شهر خیالی بسیار مدرن شامل یک سری آسمان خراش های بسیار مرتفع بدون هیچ گونه تزیینات و رجعت به تاریخ بود. از زیر و مجاور این سازه های بتنی و فولادی عظیم پل ها و خطوط ارتباطی برای اتومبیل، قطار و مترو در چندین طبقه عبور می کرد

نکات مهم ذکر شده توسط سانت الیا در این منشور که زیر بنای فکری این جنبش در حیطه معماری و شهرسازی را تشکیل می داد به این قرار است :

ما در خیابانهایی که برای نیازهای بشر چهار، پنج، شش قرن پیش ساخته شده زندگی می کنیم، محاسبات براساس مقاومت مصالح ، استفاده از بتن آرمه و فولاد ، مانع از معماری به مفهوم قدیمی و کلاسیک شده است ، ما دیگر این احساس را نداریم که مردان کلیساهای بزرگ ، قصرها و تریبون ها هستیم ، ما مردان هتلهای بزرگ ، ایستگاه های راه آهن ، خیابانهای وسیع ، بنادر عظیم ، بازارهای سر پوشیده ، رواقهای روشن ، جاده های مستقیم و تخریب های سودمند هستیم ، ما باید شهر فوتوریسم را همچون یک کارگاه کشتی سازی پهناور و پر هیاهو ، متحرک و فعال با تمام جزئیاتش ، ابداع و مجددا بازسازی کنیم ، خانه فوتوریسم باید همانند یک ماشین عظیم باشد ، آسانسورها دیگر نباید همچون سوراخ های کرم در گوشه های راه پله پنهان شوند ، خود قفسه راه پله به دلیل بلا استفاده بودن  باید حذف شود ، آسانسورها می بایست همانند اژدهایی ساخته شده از آهن و شبیه بر پیکر ساختمان بالا روند ، خانه ساخته شده با بتن شیشه و آهن و عاری از نقاشی و مجسمه و غنی به سبب زیبایی خطوط و برجستگی هایش ، و بسیار زشت به لحاظ سادگی مکانیکی اش ، با توجه به احتیاجات و نیازها و نه بر طبق قوانین شهرداری ساخته خواهد شد تزئین بایستی برچیده شود ،  همه چیز باید دگرگون گردد ، بیایید بناهای تاریخی ، پیاده رو ها ، پاساژها و راه پله ها را واژگون کنیم ، بیایید خیابانها و میدان ها را پایین ببریم و سطح شهر را بالا بیاوریم ، همانگونه که پیشینیان منبع الهام خود در هنر را در طبیعت جست و جو می کردند ، ما باید منبع الهام خود را در جهان مکانیکی که بوجود آورده ایم پی جویی کنیم و در یک کلام هر نسلی باید شهر خود را بسازد .

، تخیل به عنوان تصور چیزهایی که وجود ندارند سه جنبه اصلی دارد ترکیب شهودی تصاویر و مفاهیم

تلفیق کارکردهای بازآفرینانه حافظه و خاطره با نوآوری های سازند ، میانجی گری میان تجارب گذشته و دستاوردهای حاضر

در هم شکستن محدودیت ها و ذهنیات گذشته باعث میشود که معمار بتواند بنایی را که وجود ندارد و امکان ساختن آن ممکن نیست تصور کند و در پی ساخت آن برآید در مرحله بعدی تلفیق کارکردها ی حافظه و برخورد آن با نوآوری های سازنده ، معمار را در جهتی پیش میبرد که طرح تخیلی خود را باور کرده و قابل اجرا بداند. در مرحله بعد طرح تخیلی معمار نقش تولیدی و سازنده می یابد به طوریکه معمار طرح خود را قبول کرده و ذهن خود را به سمتی هدایت میکند که در پی ساخت اثر خلق کرده در ذهن خود باشد

معماری فوتوریسم یا آینده‌گرا، شکلی از معماری است که زیبایی‌شناختی‌های سنتی و اولیه را نپذیرفته و روش‌های نوینی را مطرح کرده است که دو موضوع اصلی آن عبارت است از: حرکت و ماشین

مبانی نظری جنبش فوتوریسم شامل موارد زیر است ،توجه به علم، تکنولوژی و جهان آینده ، حمل و نقل سریع السیر ، گسست از گذشت، حذف تزیینات ، بلندمرتبه سازی ، نمایان کردن اجزای عملکردی و تکنولوژیک ساختمان

شروع جنگ جهانی اول سبب پایان جنبش فوتوریسم شد. عمر جنبش فوتوریسم نسبتا کوتاه بود. این جنبش به عنوان یک نظریه فکری فراگیر فقط در شمال ایتالیا مطرح بود. اگرچه هیچ ساختمان مهمی به این سبک ساخته نشد اما اشکال و تصاویر کشیده شده توسط معماران آن سبک پس از نیم قرن به منصه ظهور رسید

سبک معماری فولدینگ

معماری فولدینگ یکی از سبک های مطرح در دهه ی پایانی قرن گذشته بود. فلسفه ی فولدینگ برای نخستین بار توسط فیلسوف و معمار فقید فرانسوی ، دلوز مطرح شد .

فلسفه فولدینگ منطق ارسطویی را نیز زیر سوال می برد. از نظر این فلسفه ، هیچ ارجحیتی در جهان وجود ندارد .زیر بنا و روبنا وجود ندارد. معماری فولدینگ به دنبال تعداد است و می خواهد سلسله مراتب را از بین ببرد. این فلسفه در پی از بین بردن دوگانگی هاست.فولدینگ هم مانند دیکانستراکشن در پی از بین بردن مبنا های فکری تمدن غرب و با لاخص منطق و ریاضی گو نه ی مدرن است

فولد به معنای چین و لایه های هزار تو ، یعنی هر لایه در کنار لایه دیگر ، همه چیز در کنار هم است ، هیچ اندیشه ای بر دیگری ارجحیت ندارد ، تفسیری بالاتر و فراتر از دیگری نیست ، همه چیز افقی است . به عبارت دیگر فولدینگ می خواهد منطق دو ارزشی را دیکانستراکت کند و کثرت و تباین را جایگزین آن کند

هر فضا در ساختمانی به سبک فولدینگ شبیه یک لایه است. ین لایه ها گاهی به صورت موازی در کنار هم قرار می گیرند و گاهی درهم پیچ و تاب می‏خورند. لایه لایه بودن یکی از بارزترین ویژگی های این سبک است و تقریبا در تمام ساختمان های این سبک دیده می شود .

فرم های معماری در این سبک بیشتر به صورت منحنی و نرم هستند . این ویژگی را می توانید در ساختمان «مرکز فرهنگی حیدر علی اف» کشور آذربایجان ببینید ، پوسته این ساختمان کاملا نرم و منعطف است و در هر نقطه با توجه به کاربرد فضا شکلی خاص به خود می گیرد ، ناگفته نماند معمار داخلی این اثر سارا شیخ اکبری، زنی ایرانی است. او از همان لایه های نرم و منعطف سبک فولدینگ در طراحی داخلی این بنا استفاده کرده است؛ لایه هایی که با حرکت آزادانه خود از سطح برخاسته روی دیوار می روند و روی سقف به حرکت روان و سیال خود ادامه می دهند

فرم‏ها یا لایه های معماری فولدینگ در کنار هم شکل محیط اطراف را به خود می گیرند؛ مثلا ساختمانی که نقش راه آهن را بازی می کند، شکلی کشیده مثل خطوط را ه آهن دارد. این ویژگی را می توانید در «راه آهن افراگولا» در ایتالیا اثر «زاها حدید» ببینید. البته ناگفته نماند فولدینگ ها فقط به شکل ظاهری محیط توجه نمی کنند بلکه ویژگی های اجتماعی و تاریخی محیط را نیز در نظر می گیرند

معماران این سبک با ساختمان های بلند عمودی مخالف هستند. بیشتر ساختمان هایی که به این سبک ساخته شده اند، شکل افقی دارند

«گرگ لین یکی از معماران مشهور این سبک، در یک حرکت نمادین طبقات مختلف «برج سیرز» را که یکی از بلندترین ساختمان‏های ساخته شده به این سبک بود به صورت لایه هایی درآورد و آنها را به صورت افقی در کنار هم قرار داد. او با این کار مخالفت خود را با ساختمان های بلند عمودی اعلام کرد ، نماي خارجی برج تماما با شیشه هایی به رنگ برنز و آلومینیوم سیاه رنگ پوشش شده است ، این برج از 9 مکعب مستطیل چسبیده تشکیل شده که به صورت سلسله وار هر کدام تا ارتفاع معینی بالا می روند. دو مکعب مستطیل آخر به ارتفاع 443 متر می رسند.فضلور خان براي هر مکعب مستطیل 25 ستون فلزي در نظر گرفت.لذا برج سیزر از نه لایه –مکعب مستطیل- و هر لایه از 25 لایه – سیستم سازه- تشکیل شده است

در بسیاری از ساختمان ها فضاهای مهم در راس بنا یا در بهترین جایگاه قرار می گیرند و حتی شکل آنها کاملا متمایز از بقیه فضا هاست. این تفاوت آن قدر است که بیننده به راحتی می تواند این فضا را از بقیه تشخیص دهد اما معماران سبک فولدینگ با این سلسله مراتب که به اصطلاح بخش وی آی پی نام دارد ،  مخالف هستند

معماران از این سبک در ساخت وسایل خانه هم استفاده می کنند . فرانک گهری یکی از معمارانی است که با سبک فولدینگ میز و صندلی ساخته است ، در کارهای او لایه ها به خوبی مشخص هستند . این لایه ها در کمال سادگی بسته به نوع کاربری صندلی یا حتی خواسته مشتری به شکل های خاص درآمدند . این لایه ها که کاملا شبیه هم ساخته شده‏اند با توجه به موقعیت قرار گیری شان نقش متفاوتی را بازی می کنند .