سبک معماری بیزانس

معماری بیزانس با تأسیس پایتخت امپراتوری توسط کنستانتینوس اول بر کرانه ی تنگه ی بوسفوروس آغاز شد . این شهر که بعد ها به نام

کنستانتینوپولیس ) قسطنطنیه ( وسپس به نام استانبول خوا نده شد ،مکانی شد برای گردهمآیی جمع کثیری از هنرمندان شرق و غرب که حاصل

هنرشان را در کلیساها وبناهایی می توان مشاهده کرد که به نام سبک بیزانس شناخته شدند . ) مشتق از بوزانتیون که نام یونانی این منطقه ی

جغرافیایی بود . (. بسیاری از این هنرمندان از شهر رم به ا ین مکان آورده شدند . هنر غالب درا بتدای بنای این شهر هنر مسیحی بود که در

واقع چیزی نبود جز همان هنر رومی : هنر کلاسیک امپراتوری روم

این هنر هر چند مسیحی بود اما از همان عناصر ما قبل مسیحی پاگان استفاده می کرد : مجسمه ی امپراتوران همچون دوران ما قبل مسیحی در

میادین نصب می شد ؛ موزاییکهای کفپوش کاربرد فراوان داشتند ؛ عاج و فولاد هر دو همچون دوران کلاسیک رومی استفاده می شدند

. نبشی و سر در یونانی جای خودشان را به آرک (طاقی ) دادند و گنبد ها و مجسمه ها بیشتر وضعیت تزئینی یافتند و کمتر به شکل بهنجار وپذیرفته ساخته می شدند

پایتخت جدید کنستانتینوس به دقت بنا شد و ساختمانهای عمومی ، خیابانهایی با طاق ضربی و دیوار و باروهای پرشکوهی داشت و علاوه بر اینها یک قصر امپراتوری هم داشت که نمای خیره کننده ای هم دارا بوده است

بناهای مذهبی به دو شکل عمده ساخته می شدند ، باسیلیکا ( بازیلیک ) که سازه ای طولی بود و کلیسا که سازه ای بود متمرکز .

 باسیلیکا سه جناح داشت که برای گردهمایی و برپایی قداس بنا می شد ؛ آن دیگری مدور ، چهارگوش و گاه هشت گوش بود و بیشتر برای آیین کفن و دفن مؤمنان مسیحی و ختم و یادبود آنان به کار می آمد هم باسیلیکا و هم کلیسا در عرصه های وسیع ساخته می شدند . از ترکیب باسیلیکا و کلیسای مدور بود که کلیسای شاخص دورا ن بیزانس که سرنمون معماری این دوران به شمار می آید پا به عرصه ی وجود گذاشت .

نخستین کلیسای استانبول که کلیسای حضرت یحیا نام داشت و اکنون به مسجد اهل سنت بدل شده ، نشان می دهد که از روزگار بنای
آن یعنی حدود سال ۴۶۰ میلادی معماری بسیار پیشرفته تری داشته است . این کلیسای بیزانسی در واقع یک باسیلیکاست که یک محراب شرقی
و سه جناح دارد ، اما پلان آن را که نگاه کنید بیشتر به یک سازه ی متمرکز شبیه است زیرا تقریباً مربع کامل است و با باسیلیکاهای بلند معمول و مرسوم رومی تفاوت دارد

امپراتور یوستینیانوس چند کلیسای بزرگ ساخت : کلیسای سرکیس مقدس ( سرگیوس )؛ کلیسای ایرانه ی قدیس ، یک باسیلیکای مسقف با دو گنبد در دو سطح مختلف ، کلیسای حواریون که پلان آن صلیبی شکل است و در تقاطع این صلیب فرضی گنبدی دارد و گنبدهای دیگری روی چهار بازوی صلیب و سرانجام و از همه مشهور تر کلیسای ایاصوفیه که امروز مسجد است وایده ی باسیلیکای طولی و سازه ی متمرکز درآن به کاملترین صورت ترکیب و ادغام شده است . در کلیسای سرکیس
مقدس که قاعده ی مثمن دارد مشکلی از بابت تبدیل پلان گوشه دار به دایره جهت قرارگیری گنبد آن وجود ندارد : یک رف یا طاقی درهر گوشه ی یک مربع کافی است آن را به مثمن تبدیل کند و گنبد با کمترین مشکلی روی آن قرار خواهد گرفت .راه دوم استفاده از یک عنصر معماری است موسوم به پاندانس که درگوشه ی مربع قرار می گیرد و اضلاع متعامد مثلث آن منطبق بر قوسهای طاقی می شوند و وزن گنبد وقاعده ی کروی دهانه ی گنبد را هم تحمل می کنند .

بناهای مذهبی که می‌توان آنها را جزو این گروه قرار داد عموماً ویژگی‌های نخستین خود را از دست داده‌اند. این طرح نشان بر وجود کارآیی دو محور اصلی عمود بر یکدیگر (یکی طولی و تعیین کننده و دیگری عرضی و فرعی) نیست، این گروه ترکیبی از دو پلان محوری و مرکزی است. از جمله کلیسای معروف با این سبک «ایا صوفیه» در شهر «استانبول» می‌باشد که در حقیقت یکی از شاهکارهای معماری بیزانس است کلیسای ایاصوفیه با سبک ترکیبی پلان محوری و مرکزی در زمان فرمانروایی ژوستی نین در استانبول بین سال‌های ۵۳۷-۵۳۲ میلادی یعنی نیمه اول قرن ششم بنا گردید. کلیسای اولیه در شورش سال ۵۳۲ که نیمی از ساختمان‌های شهر قسطنطنیه نیز نابود گردید، ویران شد. بلافاصله یوستینیانوس به معماران دستور داد که آن را با طرحی با شکوه‌تر دوباره بر پا سازند. این کلیسا با سرعتی فوق‌العاده در عرض پنج سال ساخته شد. نام دیگر آن «هاگیا صوفیا» یا «حکمت مقدس» می‌باشد. معماران برجسته آن «آنتیموس ترالسی» و «اسیدروس میلو توسی» می‌باشند

ابعاد آن ۹۱ × ۷۲ مترمربع و قطر گنبدش ۳۱ متر و ارتفاع آن از سطح زمین ۵۶ متر می‌باشد. پس از پیروزی‌های عثمانی در نیمه قرن ۵ میلادی چهار مناره رفیع و پشت بند عظیم به آن اضافه شد و آنرا تبدیل به مساجد گرداند که در قرن ۲۰میلادی تبدیل به موزه گردید. دو طرف گنبد دارای دو نیم گنبداست که فضای مربعی زیرصحن را به حالت بیضی در آورده است

گنبد روی چهارتاق قوس متصل به چهار جرز در ۴ گوشه مربع مرکزی متصل شده و بار سقف را به زمین منتقل می‌کند و دیوارهای زیر تاقها حمال بار و وزن بنا نمی‌باشند. چهل پنجره زیر گنبد، نوری فراوان و زیبا به داخل فضا بخشیده است. از آنجا که مردم در دوران بیزانس توجهی چندان به کاخ‌ها نداشتند بیشتر آثار معماری این دوره را کلیساها و بناهای مذهبی تشکیل داده‌اند

پلان باسیلیکایی که شباهتی زیاد به باسیلیکای رومی دارد. باسیلیکا نوعاً تالاری طویل با سقف چوبی بودکه ورودی بنای آن در یکی از اضلاع بلند آن قرار می‌گرفت و در انتهای آن دو شاه‌نشین به صورت قرینه ساخته می‌شدند

محور طولی که مدخل ورودی را به محراب کلیسا متصل می‌کند با یک یا دو ردیف دالان سر پوشیدهٔ فرعی فرا گرفته شده است و معمولاً قسمت فوقانی همین محور به اتاق‌ها و دهلیزهایی منتهی می‌گردد. تفاوت اصلی این پلان با «باسیلیکا» وجود محور عرضی ثانوی است که عمود بر محور طولی می‌باشد

پلان مرکزی از پلان‌های بارز و مشخص بیزانس می‌باشد که تاکید بر نقطه مرکزی دارد، اگرچه منشاء آن را می‌توان در روم دید، لیک این سبک در این دوره به مرحله تکامل رسیده است. محراب به عنوان قطب نما با تمام شکوه و زیبایی، روی به فضایی مرکزی دارد و مومنان را در مقابل خود می ایستاند از نمونه بارز این کلیساها: کلیسای «سان ویتاله» در راونا، «سن گویگوری» و «سانتا سر جیوس» و «باکوس» در استانبول

سبک معماری مینیمال

ایده سادگی و بی پیرایگی ایده ای کاملا نو و مربوط با زمان ما نیست، بلکه ریشه در بسیاری از فرهنگها از دوران باستان تاکنون داشته است، بی پیرایگی ابعادی دارد که دست آخر منجر به خلوص و کمال و زیبایی می شود. این اصطلاح در طراحی معمولا برای مواردی به کار میرود که طراح برای طرحش، تنها از المانهای اصلی و ضروری استفاده و سایر چیزهای اضافی که ممکن است بار تجملاتی داشته باشد را حذف میکند

بین سال های ۱۹۶۳و ۱۹۶۸ در آمریکا عمدتا در شهر نیویورک جنبش هنری ای به پا گرفت که با توجه به فلسفه وجودی آن “مینیمالیسم” نامیده شد. این سبک به عنوان نخستین جنبش هنری آمریکایی نیز شناخته میشود که هم زمان ریشه درکلاسیسیسم و مدرنیسم دارد و تاثیر عمیقی بر معماری، معماری داخلی و همچنین معماری منظر نیز داشته است

سبک مینیمال یا حداقل گرایی یک مکتب هنری است که در تمامی هنرها از جمله “معماری” ریشه دوانده است. به طور کلی “مینیمالیسم هنری” به معنای نمایان کردن حقیقت هر چیز است. ادامه ی این مکتب را که بگیریم به یک سادگی و بی پیرایگی می رسیم که در نهایت ما را به خلوص، کمال و زیبایی نزدیک می کند. مینیمالیسم فلسفی معتقد است که انسان برای زندگی کردن نیازهای محدودی دارد و مینیمال گراها در سادگی محض زندگی می کنند. به قول “فرانک استیلا” هنرمند مشهور مینیمالیستی: “آنچه می بینید همان چیزی است که می بینید”. به این مفهوم که با استفاده کمترازعناصرمی توان بیشترین تاثیر را ایجاد کرد. شعار مینیمالیست ها این است : ” انجام کارهای بیشتر با امکانات کمتر؛ کمتراما بهتر”. در این مکتب باید آنقدر پیش رفت تا به خلوصی درونی رسید

درمعماری مینیمال فقط از نشانه های اصلی، ضروری و کاربردی استفاده می شود و چیزهایی که زائد و تجملاتی به نظر می آیند حذف می گردند. در فضاهایی که به سبک مینیمال طراحی شده اند مخاطب محیط خویش را بهتر درک می کند و حضور خود را در آن مکان عمیق تر احساس خواهد کرد. شکل های هندسی ( کره . مخروط . مکعب) مشخصه ی سبک معماری مینیمالیسم هستند. دراین سبک این امکان برای مخاطب فراهم می شود تا اثر را طبق خواست و علاقه ی خود برداشت کند

به عبارت دیگر در این سبک طراحی، هنرمند یا مهندس کوچکترین تلاشی برای استفاد از جزئیات به منظور زینت دادن کار نمیکند، زیرا آنچه وجود دارد خود از تمامی جنبه های زیبا شناختی مبرا است

مینیمالیستها معتقدند با حذف حضور فریبنده ترکیب بندی و المانها باید بیشترین مفهوم را به نمایش گذاشت

در این نوع معماری میخواهیم فضاهایی بی آفرینیم که مردم را قادر سازد آگاهی خود را از وجود فیزیکیشان احیا کنند. در همین راستا خالی کردن فضا از مواد زائد به مخاطب کمک میکند تا درک خویش از محیط را بالا ببرد

با استفاده کمتر از عناصر، تاثیر بیشتری ایجاد کرد.

این جمله، بانی مکتبی شد که کارش کنار هم گذاشتن اجزای اصلی و لازم یک بنا در کنار هم بود، به طوری که این کار در نهایت اوج سادگی خانه را به تصویر بکشد

عملکرد گرایی در پیِ فرو کاستن تمامی عناصر ساختمان به اجزای عملکردی آن بود، در واقع ما با مجموعهای از نقاط که با تبدیل شدن به خط و صفحه، حجمی ایده ال را به ما میدهد؛ سعی در آن داریم که در”عین سادگی” تمامیت خود را به وضوح به تصویر بکشانیم. تمام مختصات این سبک دارای هویتی هستندکه نیازی به استفاده از جزییات به منظور زینت دادن در طراحی داخلی و خارجی نیست و خود پاسخگو بیان مفهوم است

معماری مینیمالیسم علاوه برشفافیت فیزیکی از لحاظ فلسفی نیز شفاف است و انتزاع و فرو کاستگی در نهایت قدرت و هنرمندی در بناهای معماری به چشم میخورد. نکته حائز اهمیت در این سبکِ معماری استفاده از تکنولوژی و روش های پیشرفته اجرا، استفاده از شیشه، فلز و بتن بود

در این سبک معمار تلاش میکند تا با کنار گذاشتن و ناسادگیها که ذهن مخاطب را بیهوده به خود مشغول میدارند و تنها با به کار بستن عناصر لازم اثر خود را در معرض ادراک مخاطب قرار دهد. در این بین ایده معمار در یک سیر انتزاعی تکامل یافته و در صورت غلبه بر محدودیتهای موجود، مسائلی چون اقتصاد، ضوابط، کارفرما و …در نهایت انتزاع بیان میشود؛ این موضوع قابلیتهایی در معماری مینیمال ایجاد میکندکه میتواند موجب استمرار آن در بعد زمان و مکان باشد

به دلیل کمی عناصر و عوامل تعریف کننده، محصول نهایی شباهت و قرابت بسیار بیشتری با ایده اولیه معمار دارد و به دلیل سادگی، خلوص عناصر و انتزاع فراوان به کار رفته در خلق اثر،  افق تأویل از متن فوق به نحو چشم گیری گسترده تر می-گردد. این قابلیت از سویی به معمار کمک میکند تا از ابزاری واحد برای بیان مفهوم متعدد استفاده کند و از سویی به مخاطب متن معماری امکان می دهد تا آن را مطابق پیش زمینه ها و علایق خویش تفسیر نماید ، این ویژگی های مینیمالیسم به آن کمک میکند تا در شرایط زمانی مختلف، به عنوان ابزاری برای بیان مفاهیم و ایده های مختلف به کار گرفته شود و قابلیت تطابق و پاسخ به مسائل مختلف را داشته باشد ..

سبک معماری پایدار

مهمترين تعريفي كه در اجلاس ريو از توسعه پايدار ارائه شد، بدين قرار است : توسعه اي كه نيازهاي كنوني بشر را بدون مخاطره افكندن نياز نسلهاي آينده، برآورده ساخته و در آن به محيط زيست و نسلهاي فردا نيز توجه شود . جان راسكين، ويليام موريس  و ريچارد لتابي  از پيشگا مان نهضت معماري پايدار محسوب مي شوند. راسكين در كتاب “هفت مشعل معماري ” خود ميگويد كه براي دستيابي به رشد و پيشرفت مي توان نظم هارمونيك موجود در طبيعت ر ا الگو قرار داد .هدف از طراحي ساختمان هاي پايدار كاهش آسيب آن بر روي محيط از نظر انرژي و بهره برداري از منابع طبيعي است ، كه شامل قوانين  همچون كاهش مصرف منابع غير قابل تجديد ، توسعه محيط طبيعي و حذف يا كاهش مصرف مواد سمي و يا آسيب رسان بر طبيعت در صنعت ساختمان . در کل ساختماني كه كمترين ناسازگاري و مغايرت را با محيط طبيعي پيرامون خود و در پهنه وسيع تر با منطقه و جهان دارد. طراحي پايدار و همگن ، طراحي اي تلقي ميشود كه در آن هر جزيي به عنوان بخشي از كل بزرگ تر به خوبي مورد توجه قرار گيرد  و  معماري پايدار در بر دارنده آميزه اي از ارزشهاي زيباشناختي ، محيطي، اجتماعي، سياسي و اخلاقي است

اصول معماری پایدار ؛ حفظ انرژي ، هماهنگي با اقليم ، كاهش استفاده از منابع جديد ، برآوردن نيازهاي ساكنان ، هماهنگي با سايت  و كل گرايي میباشد . امروزه ساختمان ها نیز بخشي از محيط زيست را تشكيل مي دهند و بخش اعظمي از آلودگي هاي زيست محيطي را ايجاد مي كنند . با توجه به این که ساختمان سازی را نمیشود متوقف کرد بهتر است سعی شود تا آسیب یه محیط زیست را به حداقل رساند . به طور کلی معماری پایدار سه رکن دارد ، ارتقاي ك يفي زندگي و سلامت انسانها نسل حاضر و نسلهاي آينده ، تامين نيازهاي روزمره انسان ، حفظ سيستم هاي اكولوژيكي و منابع انرژي هدف كلي از طراحي پايدار در يك ساختمان اين است كه به واسطه بهره وري صحيح از انرژي و منابع طبيعي تأثير سوء ساختمان بر محيط زيست كاهش يابد

سبک معماری الگوریتمیک

معماری الگوريتميک از زمان پيدايش تا كنون در دو زمينه خلاقيت‌های فرمی – فضايی و نوآوریي‌های تكنولوژيكی فعاليت كرده است: اصول و ويژگی هایی همچون استفاده از سطوح نرم و سيال، ريز شدن اين سطوح به قطعات متشابه ولي غير همسان، تغييرات تدريجی فرم‌ها و قطعات، انطباق‌پذيری و پاسخگو بودن معماری و اجزا آن به شرايط درونی و بيرونی پروژه و نظاير اينها، شعارهای اصلی رفتارهای فرمی – فضايی معماری الگوریتمیک است حال آنكه تمايل به استفاده از تكنولوژی‌های پيشرفته طراحی و ساخت، حوزه‌های جديدی از نوآوری‌ را فراهم آورده است. تمرکز بر این حوزه‌های جديد، منطق تكنولوژی را از حد امكاناتی برای ساخت فراتر برده، به زيرساخت‌های اساسی معماری هدایت میكند و ارزش‌ها و كيفيت‌های نقد و طراحی را فراهم می‌نمايد .

شايد اين اندازه‌ گرايش به فناوری در معماری الگوريتميک از نقد آن به دوران معماری پست مدرن و جريان‌های هم عصر آن شكل گرفته باشد. معماری پست مدرنيزم، ديكانستراكشن ، فولدينگ و .. با گرايش بسيار به سمت محتوای تئوريک و مفهوم کانسپت در معماری، به شدت رسالت و نقش معمار را به عنوان شاعر فضاها تعريف نمودند. معمار كه انديشمندی در جهان هستی بود، از مجرای مطالعات فلسفی، تاريخی به ارائه كانسپت‌های مفهومی می‌پرداخت و اثر معماری را همچون محتوايی هنری – اجتماعی و ورای يک مجموعه از فضاها جهت زيستن، به جهانيان ارائه مي‌كرد. شايد فقط معماران های تک واكوتک و جريان معماری پايدار بودند كه ويژگي‌هاي رفتار فيزيكی ساختمان و مواد و انرژي آن را هم‌تراز كيفيت‌هاي مفهومي – زيباشناختي ساختمان جلوه دادند و از اين منظر نيز به ستايش تكنولوژی در آثار خود پرداختند. اين جريان با ارائه بحث‌های نظری متعدد در خصوص پايداری ساختمان و اهميت كيفيت‌های فيزيكی و رفتاری آن، گفتمانی را در معماری مطرح كرد كه به كم‌رنگ‌تر شدن گفتمان تئوريک- مفهوم‌گرای معماری منجر شده و ارزش‌های جديدی را در فضای طراحی و نقد معماری جايگزين میكند .

الگوريتم مجموعه مشخصی از دستوران واضح و تعريف شده در يک سلسله مراتب مشخص است كه مي‌تواند انجام يک كار را در اين دستورات برنامه‌ريزی كند. به علت اين خاصيت عام، الگوريتم‌ها به زبان پايه‌ای فعاليت‌ها و پروسه‌های علمی تبديل شده‌اند. دانشمندان و پژوهشگران عرصه‌های مختلف دانش، به تبديل دانش و فرآيندهای علمی خود به زبان الگوريتم‌ها می پردازند و از قدرت و توان پردازش و حافظه كامپيوترها بهره می‌برند. يک بار تعريف صحيح و دقيق الگوريتم، امكان تكرار يک چرخه از فعاليت‌ها را در زمان كوتاه و با سرعت و دقت بالا فراهم می‌كند

معماری معاصر، با فاصله گرفتن از فلسفه و انديشه به مفهوم قرن بيستمی آن، به اين گرايش‌های هيبريدی علاقه پيدا كرده و در حال تلفيق با حوزه‌های جديد علمی است. معماری نوين نه از مجرای زيباشناسی صرف تئوری، بلكه از راه گشايش درهای خود به سمت دانش در همه حوزه‌های ممكن آن و تلفيق و پيوند با آن به توليد گزينه‌ها و جريان‌های خلاق جديد می پردازد. همانطور كه اين اتفاق در حوزه‌های ديگری نيز رخ داده‌اند، معماری گرايش زيادی به سمت علم داشته و ابزارها و روش‌های معماری الگوريتميک نيز اين گرايش را ممكن میسازند وهدايت می‌كنند. طراحی و توليد معماری كه از روش‌های نوين علمی بهره می‌برد میتواند فرايندهای پيچيده را در الگوريتم‌های طراحی ساده كند

مطالعه رفتاری انسان‌ها در جمعيت‌های زياد، مطالعه رفتاری حشرات و موجودات در دسته‌های بزرگ، مطالعه نحوه لانه‌سازی و نظاير آن میتواند حوزه‌های مطالعه هوشی جمعی را فراهم میکند  

هوش جمعی و هوش حاكم بر رفتار تعداد زيادی از عناصر متحرک در فضای تبادلی و تعاملی، می تواند حوزه‌های جذابی برای مطالعه، طراحي و پژوهش‌های ناشی از آن را فراهم آورد به توليد معماری و شهرسازی الگوريتميک كه در آن رفتار تعداد زيادی از عناصر ساده تعامل كننده ، مطرح است بپردازد. اينگونه است كه مطالعه رفتار لانه سازی مورچه‌ها و موريانه‌ها و يا هندسه لانه زنبورها به مرجعی برای مطالعه و توليد پروژه‌های معماری تبديل میشود .

رباتيک، خودسازماندهی، پارادایمهای متعدد برنامه‌نويسی، گرافيک كامپيوتری، مواد هوشمند، مواد با حافظه شكلی، نانوتكنولوژی، و فهرست تمام نشدنی دانش‌ها و حوزه‌های نوين پژوهشی همان اندازه كه از معماری دور به نظر می‌رسند به آن نزديک هستند. معماری الگوريتميک در جستجوی يافتن منطق، رفتار، فرايند، الگو و محتوای اين دانشهاست تا از تلفيق آن با معماری به توليد ساختارهای جديد و پيچيده بپردازد ونوآوری را در به روزترين و پيشروترين حالت‌هاي آن جستجو كند. جرياني كه همه عرصه‌های دانش امروز را بر بسترهای كامپيوتری – الگوريتميک كنار هم می‌آورد

معماری الگوريتميک كه با امكانات متعدد طراحی و ساخت ديجيتال در عرصه‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری شروع به طرح گفتمان جديدی در معماری نمود از اين خلاء موجود در فضای تئوريک معماری سود جسته است و ضمن ارائه روش‌های نوين در طراحی و ساخت معماری، به پر كردن اين خلاء تئوريک نيز میپردازد

اگر به معماری به شکل حجم در فضا نگاه کنیم همیشه با هندسه و ریاضی به منظور طراحی آن سر و کار خواهیم داشت. تاریخ معماری هر دوره ای به شکلی با هندسه در ارتباط بوده است. معماری اسلامی و تزینات ساختمان ها مثال هایی هستند که نشان می دهد معماری با هندسه و ریاضی رابطه قوی داشته است. در دوران اخیر به علت گسسته شدن رشته های معماری و مهندسی این ارتباط تضعیف شده ولی در اوایل قرن ۲۱ با نفوذ هر چه بیشتر کامپیوتر در حوزه معماری و کمک به خلق فرم های جدید توسط این ابزار متعلقات علوم کامپیوتر نیز به معماری راه یافت. با تعریف فرم به صورت قدم هایی مشخص و تعریف شده که به اصطلاح الگوریتم خوانده می شود فرم های جدید به سمت علمی تر شدن پیش رفته اند. این اتفاق میمون باعث شده است که ارتباط بین طراحی و ریاضی به شکل محکم تری شکل گیرد.

برخلاف روش معمول ترسیم احجام ، مدل سازی حجم با الگوریتم مولد بر پایه اعداد ، هندسه و محاسبات استوار است. حتی اگر با حجم آزاد شروع به طراحی کنید آن حجم باید در ابتدا به پارامتر هایی مشخص متصل شود. نتیجه کار مسیر هایی است که همگی به هم مرتبط اند و با تغییر پارامتر های تعیین کننده، مسیر کل محاسبات تغییر کرده و حجم بدست آمده تولید می شود. ذکر این نکته نیز ضروری است که استفاده از روش های الگوریتمیک برای تولید حجم باعث کاهش فاحش اختلافات بین رشته های مرتبط با معماری مثل سازه، انرژی، تاسیسات، شهرسازی و عرصه ی ساخت خواهد شد. نرم افزار هایی مثل گرس هاپر توانسته اند به خوبی فاصله ی بین حوزه ی طراحی و ساخت را نیز پر کنند

سر فصل هایی که طراحی الگوریتمیک آن ها را در بر می گیرد عبارتند از:

خلق منحنی ها و سطوح آزاد ، ویرایش و تغییر شکل پارامتریک فرم ، طراحی سطوح باز و بسته شونده ، طراحی زایشی ، نمونه سازی دیجیتالی و ساخت ، قطعه بندی و مدول سازی

سبک معماری پارامتریک

طراحی پارامتریک یک پروسه ی بر پایه تفکر الگوریتمیک  یا به بیان بهتر روش طراحی مقداری  می باشد که یک سری پارامتر و قوانین همراه یکدیگر روابط بین هدف طراحی  و نتیجه طراحی را تعریف می کنند. طراحی پارامتریک یک پارادایم طراحی است که در آن روابط بین المان ها، تکثیر هندسه و فرم های پیچیده را رقم می زند. کلمه پارامتریک از مبحث “معادله پارامتریک در ریاضیات منشا می گیرد و اشاره به استفاده از پارامترها و متغییرهای مشخص دارد که می توان با تغییر آن ها نتیجه یک سیستم یا معادله را ویرایش کرد. طراحی پارامتریک یک ایده جدیدی نیست و از قدیم در بخش های از طرح های معماری کاربرد داشته است . طراحی الگوریتمیک و تکرار شونده در حال تبدیل شدن به یکی از گرایش های محبوب در حرفه معماری می باشد

پارامتریک به این معنا است که فرمی از هنر و معماری را طراحی و پارامتر های قطعی را برای ساختار آنها ایجاد نمود. نکته مهم اینجاست که راهکار های نهایی را نمی توان کنترل نمود و تفکر طراحی پارامتریک هم بر پایه تغییر و تحول تعریف شده است و تنها طراحی اشکال را شامل نمی شود چرا که با روش های محاسبات پیشرفته به خلق احتمال های غیر ممکن می رود

طراحی پارامتریک معماری ساختمان تولیدی، واکنشی و تکراری می باشد و یک روش جدیدی برای کنترل فرم را ارائه می دهد. معماری پارامتریک این اجازه را به معمار می دهد تا نسبت به بافت، محیط و قوانین و مقررات واکنش نشان داده و به صورت کامل فرایند دیجیتالی از طراحی تا ساخت را ایجاد کند

برخلاف روش معمول ترسیم احجام ، مدل سازی حجم با الگوریتم مولد بر پایه اعداد ، هندسه و محاسبات استوار است. حتی اگر با حجم آزاد شروع به طراحی کنید آن حجم باید در ابتدا به پارامتر هایی مشخص متصل شود. نتیجه کار مسیر هایی است که همگی به هم مرتبط اند و با تغییر پارامتر های تعیین کننده، مسیر کل محاسبات تغییر کرده و حجم بدست آمده تولید می شود. ذکر این نکته نیز ضروری است که استفاده از روش های الگوریتمیک برای تولید حجم باعث کاهش فاحش اختلافات بین رشته های مرتبط با معماری مثل سازه، انرژی، تاسیسات، شهرسازی و عرصه ی ساخت خواهد شد. نرم افزار هایی مثل گرس هاپر توانسته اند به خوبی فاصله ی بین حوزه ی طراحی و ساخت را نیز پر کنند

یکی از قدیمی ترین مثال های طراحی پارامتریک را می توان مدل معکوس شده ی کلیسا ها توسط آنتونی گائودی دانست. او در طراحی کلیسای یک سری مدل های سیمی شکل طراحی کرد که توسط وزنه هایی آویزان بودند. با عکوس کردن فرم بدست آمده او سقف ها و قوس های پیچیده ای را طراحی کرد. با تنظیم محل وزنه ها و یا طول سیم ها او توانست شکل هر قوس تغییر داده و با قرار دادن یک آیینه در زیر مدل فرم بدست آمده را مشاهده کند

طبیعت همیشه به عنوان یک الهام برای طراحان و معماران بوده است. تکنولوژی که کامپیوتر به همراه خود آورده است به طراحان و معماران ابزار هایی برای آنالیز و شبیه سازی پیچیدگی های مشهود در طبیعت را داده که امکان استفاده از آن در فرم سازه ساختمان ها و الگوی مدیریت شهری را فراهم کرده است. در دهه ۱۹۸۰ معماران و طراحان از کامپیوتر هایی بهره بردند که توسط نرم افزار های صنعت هوافضا و علوم تصویر توسعه یافته بودند

همانطور که هومن بالازاده میگوید ، معماری پارامتریک براساس عوامل و شرایط بیرونی خود را تغییر می‌دهد و به صورت یک ساختار یکپارچه نسبت به عوامل محیطی شکل می‌گیرد. معماری سنتی ایران و معماری پارامتریک شباهت‌هایی در بیان واحد و یکپارچه دارند. معماری اگر بتواند تحت یک نظام یکپارچه به نیازهای محیطی خود پاسخ مناسب دهد و سیاست درستی نسبت به عوامل خارجی اتخاذ کند درواقع رسالت خود را به‌درستی انجام داده است. در هر نوع سبک معماری نیاز به ابزارهایی برای طراحی وجود دارد که بین ابزارهای معماری سنتی و معماری پارامتریک تفاوت‌های زیادی وجود دارد ولی در نوع پاسخگویی به عوامل می‌توان شباهت‌هایی را بین‌شان پیدا کرد که این شباهت‌ها از نوع وحدت کل و جزء تحت یک نظام و ساختار است. نظام واحد و یکپارچه ایجاد شده در معماری پارامتریک و معماری سنتی ایران به نیازهای مختلف محیطی پاسخگو بوده و سعی در حل نیازهای محیطی دارد که نهایتا تحت یک الگوی یکپارچه خود را معرفی می‌کند .و علیرضا مشهدی میرزا در رابطه با معماری پارامتریک در ایران این چنین میگوید، به اعتقاد من نه‌تنها معماری ایرانی بلکه تمامی معماری‌های دنیا براساس پارامتر شکل گرفته و منطق و دلایل محکم و مستدلی در پشت آنها نهفته است. با مطالعه و جستاری در معماری بومی مناطق مختلف دنیا متوجه این موضوع می‌شویم. امکانات، اقلیم، دسترسی، اقتصاد و … پارامتر‌های شکل‌دهنده معماری در طی هزاران سال به شمار می‌روند. در معماری برای مردم هدف از تحلیل و استنتاج این پارامترها رسیدن به یک فضای آرامش و ماندگار است و کمتر فرم در نظر گرفته می‌شود.در معماری‌های حکومتی با توجه به سیاست حاکمان و ایدئولوژی آنها نمادها و فرم‌ها رفته‌رفته غالب بر کارکرد و منطق مردم‌ واری شده است. در مجموع به اعتقاد من آنچه به عنوان مثال در تولید مقرنس و کاربندی به عنوان پارامتر و الگو‌های شکل‌دهنده فرم تاثیر‌گذار هستند رویکرد منطقه‌ای و جغرافیایی نیست. با نگاهی به معماری سایر نقاط دنیا به نظر من یک روش فراگیر است که به جای استفاده از ابزار پیشرفته نرم‌افزاری از روش‌های ابتدایی و هندسی و کاملا خلاقانه چنین فرم‌هایی تولید شده‌اند

اگر به معماری به شکل حجم در فضا نگاه کنیم همیشه با هندسه و ریاضی به منظور طراحی آن سر و کار خواهیم داشت. تاریخ معماری هر دوره ای به شکلی با هندسه در ارتباط بوده است

معماری بیونیک

مزایای علم بیونیک

تقليد از طبيعت مزاياي بسياري دارد. هر جاندار کنوني داراي چندين ميليون سال تکامل است، در اين فاصله زماني طبيعت هر چه را که سازگاري نداشته از بين برده است . اين اميدواري را بوجود آورده که بشر بتواند با مطالعه فرآيند تکامل، مکانيسم‌هاي جديد فناوري را از روي موجودات زنده نسخه‌برداري کند . بیونيک يا علم بررسي نظام حيات جانداران، امروزه به عنوان يکي از سه علم برتر جهان (آی تی،نانو ،بیونیک) شناخته میشود

کاربرد در معماری

 بيونيک شامل سه بخش است ،ساختار اصلی : علم سيستم هايي که کار آنها از سيستم هاي زنده گرفته شده است ، مکانیزم ها : علم سيستم هايي که خصوصياتي شبيه خصوصيات سيستم هاي زنده را دارند ، دریافت های حسی فرم : علم سيستم هايي که از نظر ظاهر به سيستم هاي زنده شبيهند

استفاده از فرم های بهینه شده ی طبیعی و الگو گیری از آن ها در ساخت فرم های معماری و ساختمانی میتواند علاوه بر کاهش زمان و هزینه، انعطا ف پذیری لازم برای طراحی پوسته و خلق فرم های جدید در زمینه معماری و طراحی معماری را فراهم آورد . علم ریخت شناسی یا مورفولوژی یکی از علم های وابسته به بیونیک است که باید در راستای طراحی بیونیک  و برای بهرهگیری بهتر بررسی شود.  آندریاس فانینگر آناتومی طبیعت تکامل ساختار و فرم در طبیعت را واکنش هوشیارانه برای بقا دانسته است . بصورت کلی می توان گفت که طراحی بیونیک یک طراحی همگرا است . بدین معنا که گذشتن از هر یک از این مراحل به معنای اتمام مرحله نیست و در یک حرکت مارپیچی و بر اساس نیاز و روند طراحی دوباره به مراحل قبلی بازگشت وجود دارد. به عنوان مثال میتوان به صدف آبالون اشاره کرد. سازه ماده سازنده صدف آبالون از واحدهای شش ضلعی آراگونیت ساخته شده اند که علاوه بر اینکه ماده آلی منعطفی آ نها را به شکل آجر و ملات در لایه های متعدد روی هم قرار میدهد

فرم پوسته صدف آبالون داری پتانسیل لازم برای الگوگیری در طراحی معماری پوسته های ساختمانی می باشد. حفره های لبه ی کناری پوسته را نیز می توان به عنوان روزنه های نورگیری ساختمان مورد بررسی قرار داد. مهمترین تابع چند ضابطه ای که فرم صدف را شکل میدهد تابع اسپیرال طلایی می باشد که یک تابع قطبی است

منحنی اسپیرال طلایی و تخمین آن توسط مستطیل طلایی

 در معماری بسیاری از معماران از گذشته از علم بیونیک استفاده میکردند که در آن زمان تحت این عنوان نبود. یکی از معماران مطرح در زمینه ی معماری  بیونیک کالاتراوا است که از اریگامی بدن انسان و جانداران برای طرح های خود استفاده میکند به همین خاطر  طراحی های او بر مبنای سازه های پیچیده بنا شده است و دارای استحکام شگفت انگیزی هستند و به ظاهر بسیار سبک حس میشوند . از جمله معماری دیگر معماران که در این زمینه بسی درخشیده است میتوان به استادیوم الامپیک مونیخ یاد کرد. به عنوان سیستم پوشش استادیوم با ایجاد  چشم انداز مصنوعی واین پوسته  شروع به فشرده شدن  می کند تا به انتهای استادیوم می رسد. تغییر چشمگیر در مقیاس پوسته ، درک چشم انداز شناور مصنوعی را که از خاک شروع می شود وسپس شروع به  افزایش می کند. تا جلوه هایی از بازتاب کوه های سربه فلک کشیده آلپ را نشان داده و دوباره در آن طرف استادیوم می نشیند. از دیگر بنا های چشمگیر در این زمینه میتوان به ساختمان اينونيک در کمبريج که بزرگترین آسمان خراش به سبک بیونیک هست اشاره کرد .بازسازی مجموعه ساختمانی کليبورک در بيجل مرمر ، در نزديکی آمستردام ، از نمونه های اولیه کاربرد این عنوان در معماری بود . نمای اين ساختمان 500 واحدی که طولی بالغ بر 1000 متر دارد پوسته اي جديد از راهروهای متحرک ميباشد . یکی از مشکلات بنای راهروهای طويل و کريدورهای يکنواخت آن بود . لين يکی از پيشگامان معماری بيونيک،  برای حل اين مشکلات لايه ای متشکل از آسانسورها و پله برقی ها را به نمای بنا اضافه کرد و توانست فضای راهروهای قديمی را شکسته با شيشه گذاری آن ها و باغچه کاری به حياط های زمستانی تبديل کند . همچنین با تغييرات گونه های تازه از همسايگی مورب و عمودی را جايگزين همسايگی های افقی و يازده ترکيب همسايگی مختلف را ايجاد کرد . برج بیونیک در شانگهاي چين يه نمونه خوب براي اين سبک معماري است . سازه این بنا ،که از نوع ارتفاعي هسته مرکزي از سازه درخت الهام گرفته شده و طبقاتش مثل شاخه هاي درخت و بناها مثل برگ رفتارشون توجيه شده است. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که معماری بیونیک نیاز به آزمون و خطا ندارد و خود آن نظریه ای از پیش امتحان شده است و معمار تنها باید بر فرم شناسی تسلط کامل و کافی داشته باشد و بتواند از داده های طبیعی بهترین استفاده و بهره را ببر

22
سانتیاگو کالاتراوا

هندسه شالوده و مبنای ادراک معماری است. من از طریق هندسه به اثر خود دست می یابم. در شناخت جهان معماری، زبان هندسه مانند زبان سازه اهمیت دارد. هر دوی آنها در کنار خواص مصالح و عالم طبیعت، برای من سرچشمه های زاینده و مهم الهام هستند

منابع

مقاله معماری با رویکرد بیونیک ، فاطمه قارونی،  علی عمرانی پور و محمد یزدی ، ص 127 الی 140

مقاله درباره ی بیونیک ، دکتر امین غفوری پور ، ص 4الی 10

سالوادوری، ماریو ، ترجمه دکتر محمود گلابچی، سازه در معماری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران،سال 1374،ص 1 الی 6

کالاتراوا، سانتیاگو، ترجمه بهنام قلیچ خانی، سانتیاگوکالاتراوا از خود و کارهایش می گوید، مقاله رهیافت طراحی،نشریه صفحه شماره37، سال 1382

 www.spirasolaris.ca/sbb4d2c.html

 www.biomimicryinstitute.org

سبک معماری نئو فوتوریسم

مطمئنا بعد از اتمام گرایش معماری فوتوریسم قبل از جنگ جهانی اول این جنبش و خاستار تا ابد خاموش نماند چرا که فوتوریسم همانطور که در مبحث سبک معماری فوتوریسم ذکر شد سبی آینده گرا بود .

آغاز فرآیند صنعتی سازی پس از جنگ جهانی دوم، باعث سرعت بخشیدن به جریانهای فکری جدیدی شد که در هنر، معماری و سبک زندگی شکل گرفته بود و نهایتاً منجر به ایجاد پست مدرنیسم و سپس نئو فوتوریسم شده است. به بیان  دیگر معماری آینده گرا منتهی به هنر دکو، جنبش گوگی، معماری پیشرفته و اخیرا معماری نئو فوتوریسم شده است

در دهه های ۶۰ و۷۰ میلادی معماران و هنرمندانی در آمریکا و اروپا، طرح هایی را ارایه دادند که توجه و تاکید بر به تکنولوژِی های روز و آینده گرایی در آنها به وضوح قابل مشاهده بود

در سال ۲۰۰۷، ویتو دی باری( طراح نوآور و مدیر اجرایی سابق یونسکو)، با انتشار بیانیه شهر فتوریسم در موسسه نمایشگاههای بین المللی به تشریح دیدگاه خود برای شهر میلان در نمایشگاه جهانی سال ۲۰۱۵ پرداخت. به این ترتیب بار دیگر آینده گرایی مجدداً در کانون توجه قرار گرفت. دو تن از نامدار ترین معماران معاصر در ظهور آنچه که به عنوان معماری نئو فوتوریسم تاویل می شود، نقش بسیار مهمی ایفا کرده اند زاها حدید و سانتیاگو کالاتراوا در طول دوران حرفه ای و پر افتخار خود موفق شدند  را خلق کنند که گویی فراتر از زمان هستند

ی باری در تعریف نئو فوتویسم، آن را به منزله “گرده افشانی متقابل هنر ، فن آوری های برتر و ارزش های اخلاقی به همراه ایجاد کیفیتی فراگیرتر از زندگی” تعریف می کند. ژان لوییز کوهن نئو فوتوریسم را نتیجه ی تکنولوژی می داند که به مدد آن قادر هستیم اشکالی که قبلاً ساخت آنها غیر ممکن بود را در سایه تولید مصالح جدید بسازیم. اتان جی فیلد بر این عقیده است که ماشینی سازی به یك عنصر جدایی ناپذیر فرآیند خلاقیت تبدیل شده و ظهور حالت های هنری را ایجاد می كند كه پیش از فن آوری رایانه غیرممكن بود. رینر بانهام آن را فراخوانی برای معماری تعریف می کند که از نظر فنی بر همه معماری های قبلی غلبه می کند اما دارای شکل و رسایی است

معماری نئو فوتوریست یا  آینده‌گرای نو، شکلی از معماری است که اصول زیبایی‌شناختی‌ و روش‌های نوینی را مطرح می کند. به بیان دیگر نئو فوتوریسم به عنوان جنبشی آوانگارد، به دنبال تجدید نظری آینده نگرانه در رابطه با مفاهیم زیبایی شناسی و عملکرد شهرها با توجه به سرعت رشد بالای آنها است. معماری نئو فوتوریست راهی برای رسیدن به سادگی و نشان دادن بی ‌باکی و جسارت است. در این سبک کاربرد مصالحی نظیر آهن، شیشه، بتن تقویت‌ شده، چوب، آجر و سنگ معمول است چرا که امکان سبکی و انعطاف‌پذیری را فراهم کرده است

معماران نئو فوتوریست همچون فوتوریست ها با الزاماتی برای زندگی مدرن روبرو بوده و به دنبال روشی برای پایه‌گذاری عقاید جدید و شهری نوین هستند. نئوفتوریست های علاقه بسیاری به تکنولوژی های روز دارند و بر این اساس به دنبال مصالح جدیدی هستند که در طراحی‌های نوین به کار برده شود. شاید بتوان نزدیک ترین سبک معماری به نئو فوتوریسم را معماری هایتک عنوان کرد. اما نئو فوتوریسم تکامل یافته تر بوده و سبب توسعه‌ی بسیاری از ایده‌ها و موضوعات مشابه شده است

در معماری نئو فوتوریستی به ندرت شاهد استفاده از احجام و اشکال مکعبی هستیم و اشکال منحنی و خطوط مورب و شکسته که به عنوان نماد هایی از تغییر وتحرک هستند ، نسبت به خطوط افقی و عمودی استفاده بیشتری دارند

در معماری نئو فتوریسم به وضوح شاهد به وقوع پیوستن ایده های معماری فوتوریسم هستیم چرا که ساختمان ها با جنبه ی صنعتی شدن در شهر های کنونی قد برافراشته اند و آسانسور ها همچو نمادی از نشانه های ساختمان بر ساختمان ستون شده اند و همچنین راه پله ها از حجم بسته خود را رهایی دادن و به کل هر گونه تزئینات  و جزئیاتی حذف شده و مجموعه ساختمان ها هر یک به عنصری قدرتمند و متمرکز بر ساختار شهر به نظر میرسند . در کل بروز چنین اتفاقی باعث قد کشیدن شهر ها شد .

سبک معماری فوتوریسم

آینده‌ گری یا فوتوریسم (در زبان ایتالیایی: Futurismo) (در زبان فرانسوی: Futurisme) فتوریسم یکی از جنبش‌های هنری اوایل قرن بیستم بود. مرکز این جنبش در ایتالیا بود و در کشورهای دیگر از جمله روسیه نیز فعالیت داشتند

معماری آینده‌گرا (معماری فوتوریسم)  بیش‌تر به جنبش عظیم صنعت و بازتاب آن در جامعه تعلق داشت، هر چند معمارهایی مانند آنتونیو سانت‌الیا (۱۸۸۸–۱۹۱۶) که در نخستین نمایشگاه آزاد آینده‌گری در سال ۱۹۱۶ شرکت کردند و به جمع آینده‌گراها پیوستند، کارهایشان از حد نقاشی و طرح فراتر نرفت ولی معماری این سبک تحولی بنیادین در شیوه‌هایی که امروزه به نوگرایی شبه کلاسیک معروف است، تبدیل شد علاقه‌مندی معماران فوتوریسم وابسته به هر چیز جدیدی در رابطه با فنآوری است. نکته‌ی مهم دیگر این که هنرمندان معماری چنین جنبشی بسیار مصمم بودند که از گذشته فاصله بگیرند. برای دستیابی به این منظور، معماران معماری فوتوریسم پروژه‌ای را مطرح کردند که بایستی همه‌چیز در ساختمان‌سازی شهر جدید عالی و بی‌نقص باشد.با رهایی از گذشته، معماران فوتوریسم فنآوری‌های جدید را که به روز بود پیشتیبانی کردند. آن‌ها به دنبال مصالح جدید بودند که در طراحی‌های نوین به کار برده شود و از طریقی که در گذشته طراحی شدند اجتناب شود ، معماری فوتوریسم بخشی از جنبش هنری است که فوتوریسم نامیده شده و از ایتالیای اوایل قرن بیستم سرچشمه گرفته و بنیانگذار آن فیلیپو تی.مارینتی است. «آنتونیو سانت الیا» هنرمند ایتالیایی است که تعداد کمی از پلان‌های رویایی وی ساخته شدند. وی در قلب یک کلانشهری که تحت تحولات صنعتی و افزایش جمعیت فراوان بود آرمانشهری را متصور شد که شهر جدید نامیده شده و مملو از آسمانخراش‌های یکپارچه و به‌یادماندنی با پل‌ها و معابری است که سراسر آسمان را درنوردیده‌اند ، بعد از پیوستن معمار جوان به نام آنتونیو سانت الیا و انتشار منشور معماری فوتوریست، سبک فوتوریسم رسما وارد حوزه معماری شد. اگرچه سانت الیا هیچ ساختمانی به سبک فوتوریسم احداث نکرد ولی کار بزرگ او ترسیم شهر جدید مطابق با اصول نظری جنبش فوتوریسم بود. تصاویر این شهر خیالی بسیار مدرن شامل یک سری آسمان خراش های بسیار مرتفع بدون هیچ گونه تزیینات و رجعت به تاریخ بود. از زیر و مجاور این سازه های بتنی و فولادی عظیم پل ها و خطوط ارتباطی برای اتومبیل، قطار و مترو در چندین طبقه عبور می کرد

نکات مهم ذکر شده توسط سانت الیا در این منشور که زیر بنای فکری این جنبش در حیطه معماری و شهرسازی را تشکیل می داد به این قرار است :

ما در خیابانهایی که برای نیازهای بشر چهار، پنج، شش قرن پیش ساخته شده زندگی می کنیم، محاسبات براساس مقاومت مصالح ، استفاده از بتن آرمه و فولاد ، مانع از معماری به مفهوم قدیمی و کلاسیک شده است ، ما دیگر این احساس را نداریم که مردان کلیساهای بزرگ ، قصرها و تریبون ها هستیم ، ما مردان هتلهای بزرگ ، ایستگاه های راه آهن ، خیابانهای وسیع ، بنادر عظیم ، بازارهای سر پوشیده ، رواقهای روشن ، جاده های مستقیم و تخریب های سودمند هستیم ، ما باید شهر فوتوریسم را همچون یک کارگاه کشتی سازی پهناور و پر هیاهو ، متحرک و فعال با تمام جزئیاتش ، ابداع و مجددا بازسازی کنیم ، خانه فوتوریسم باید همانند یک ماشین عظیم باشد ، آسانسورها دیگر نباید همچون سوراخ های کرم در گوشه های راه پله پنهان شوند ، خود قفسه راه پله به دلیل بلا استفاده بودن  باید حذف شود ، آسانسورها می بایست همانند اژدهایی ساخته شده از آهن و شبیه بر پیکر ساختمان بالا روند ، خانه ساخته شده با بتن شیشه و آهن و عاری از نقاشی و مجسمه و غنی به سبب زیبایی خطوط و برجستگی هایش ، و بسیار زشت به لحاظ سادگی مکانیکی اش ، با توجه به احتیاجات و نیازها و نه بر طبق قوانین شهرداری ساخته خواهد شد تزئین بایستی برچیده شود ،  همه چیز باید دگرگون گردد ، بیایید بناهای تاریخی ، پیاده رو ها ، پاساژها و راه پله ها را واژگون کنیم ، بیایید خیابانها و میدان ها را پایین ببریم و سطح شهر را بالا بیاوریم ، همانگونه که پیشینیان منبع الهام خود در هنر را در طبیعت جست و جو می کردند ، ما باید منبع الهام خود را در جهان مکانیکی که بوجود آورده ایم پی جویی کنیم و در یک کلام هر نسلی باید شهر خود را بسازد .

، تخیل به عنوان تصور چیزهایی که وجود ندارند سه جنبه اصلی دارد ترکیب شهودی تصاویر و مفاهیم

تلفیق کارکردهای بازآفرینانه حافظه و خاطره با نوآوری های سازند ، میانجی گری میان تجارب گذشته و دستاوردهای حاضر

در هم شکستن محدودیت ها و ذهنیات گذشته باعث میشود که معمار بتواند بنایی را که وجود ندارد و امکان ساختن آن ممکن نیست تصور کند و در پی ساخت آن برآید در مرحله بعدی تلفیق کارکردها ی حافظه و برخورد آن با نوآوری های سازنده ، معمار را در جهتی پیش میبرد که طرح تخیلی خود را باور کرده و قابل اجرا بداند. در مرحله بعد طرح تخیلی معمار نقش تولیدی و سازنده می یابد به طوریکه معمار طرح خود را قبول کرده و ذهن خود را به سمتی هدایت میکند که در پی ساخت اثر خلق کرده در ذهن خود باشد

معماری فوتوریسم یا آینده‌گرا، شکلی از معماری است که زیبایی‌شناختی‌های سنتی و اولیه را نپذیرفته و روش‌های نوینی را مطرح کرده است که دو موضوع اصلی آن عبارت است از: حرکت و ماشین

مبانی نظری جنبش فوتوریسم شامل موارد زیر است ،توجه به علم، تکنولوژی و جهان آینده ، حمل و نقل سریع السیر ، گسست از گذشت، حذف تزیینات ، بلندمرتبه سازی ، نمایان کردن اجزای عملکردی و تکنولوژیک ساختمان

شروع جنگ جهانی اول سبب پایان جنبش فوتوریسم شد. عمر جنبش فوتوریسم نسبتا کوتاه بود. این جنبش به عنوان یک نظریه فکری فراگیر فقط در شمال ایتالیا مطرح بود. اگرچه هیچ ساختمان مهمی به این سبک ساخته نشد اما اشکال و تصاویر کشیده شده توسط معماران آن سبک پس از نیم قرن به منصه ظهور رسید

سبک معماری فولدینگ

معماری فولدینگ یکی از سبک های مطرح در دهه ی پایانی قرن گذشته بود. فلسفه ی فولدینگ برای نخستین بار توسط فیلسوف و معمار فقید فرانسوی ، دلوز مطرح شد .

فلسفه فولدینگ منطق ارسطویی را نیز زیر سوال می برد. از نظر این فلسفه ، هیچ ارجحیتی در جهان وجود ندارد .زیر بنا و روبنا وجود ندارد. معماری فولدینگ به دنبال تعداد است و می خواهد سلسله مراتب را از بین ببرد. این فلسفه در پی از بین بردن دوگانگی هاست.فولدینگ هم مانند دیکانستراکشن در پی از بین بردن مبنا های فکری تمدن غرب و با لاخص منطق و ریاضی گو نه ی مدرن است

فولد به معنای چین و لایه های هزار تو ، یعنی هر لایه در کنار لایه دیگر ، همه چیز در کنار هم است ، هیچ اندیشه ای بر دیگری ارجحیت ندارد ، تفسیری بالاتر و فراتر از دیگری نیست ، همه چیز افقی است . به عبارت دیگر فولدینگ می خواهد منطق دو ارزشی را دیکانستراکت کند و کثرت و تباین را جایگزین آن کند

هر فضا در ساختمانی به سبک فولدینگ شبیه یک لایه است. ین لایه ها گاهی به صورت موازی در کنار هم قرار می گیرند و گاهی درهم پیچ و تاب می‏خورند. لایه لایه بودن یکی از بارزترین ویژگی های این سبک است و تقریبا در تمام ساختمان های این سبک دیده می شود .

فرم های معماری در این سبک بیشتر به صورت منحنی و نرم هستند . این ویژگی را می توانید در ساختمان «مرکز فرهنگی حیدر علی اف» کشور آذربایجان ببینید ، پوسته این ساختمان کاملا نرم و منعطف است و در هر نقطه با توجه به کاربرد فضا شکلی خاص به خود می گیرد ، ناگفته نماند معمار داخلی این اثر سارا شیخ اکبری، زنی ایرانی است. او از همان لایه های نرم و منعطف سبک فولدینگ در طراحی داخلی این بنا استفاده کرده است؛ لایه هایی که با حرکت آزادانه خود از سطح برخاسته روی دیوار می روند و روی سقف به حرکت روان و سیال خود ادامه می دهند

فرم‏ها یا لایه های معماری فولدینگ در کنار هم شکل محیط اطراف را به خود می گیرند؛ مثلا ساختمانی که نقش راه آهن را بازی می کند، شکلی کشیده مثل خطوط را ه آهن دارد. این ویژگی را می توانید در «راه آهن افراگولا» در ایتالیا اثر «زاها حدید» ببینید. البته ناگفته نماند فولدینگ ها فقط به شکل ظاهری محیط توجه نمی کنند بلکه ویژگی های اجتماعی و تاریخی محیط را نیز در نظر می گیرند

معماران این سبک با ساختمان های بلند عمودی مخالف هستند. بیشتر ساختمان هایی که به این سبک ساخته شده اند، شکل افقی دارند

«گرگ لین یکی از معماران مشهور این سبک، در یک حرکت نمادین طبقات مختلف «برج سیرز» را که یکی از بلندترین ساختمان‏های ساخته شده به این سبک بود به صورت لایه هایی درآورد و آنها را به صورت افقی در کنار هم قرار داد. او با این کار مخالفت خود را با ساختمان های بلند عمودی اعلام کرد ، نماي خارجی برج تماما با شیشه هایی به رنگ برنز و آلومینیوم سیاه رنگ پوشش شده است ، این برج از 9 مکعب مستطیل چسبیده تشکیل شده که به صورت سلسله وار هر کدام تا ارتفاع معینی بالا می روند. دو مکعب مستطیل آخر به ارتفاع 443 متر می رسند.فضلور خان براي هر مکعب مستطیل 25 ستون فلزي در نظر گرفت.لذا برج سیزر از نه لایه –مکعب مستطیل- و هر لایه از 25 لایه – سیستم سازه- تشکیل شده است

در بسیاری از ساختمان ها فضاهای مهم در راس بنا یا در بهترین جایگاه قرار می گیرند و حتی شکل آنها کاملا متمایز از بقیه فضا هاست. این تفاوت آن قدر است که بیننده به راحتی می تواند این فضا را از بقیه تشخیص دهد اما معماران سبک فولدینگ با این سلسله مراتب که به اصطلاح بخش وی آی پی نام دارد ،  مخالف هستند

معماران از این سبک در ساخت وسایل خانه هم استفاده می کنند . فرانک گهری یکی از معمارانی است که با سبک فولدینگ میز و صندلی ساخته است ، در کارهای او لایه ها به خوبی مشخص هستند . این لایه ها در کمال سادگی بسته به نوع کاربری صندلی یا حتی خواسته مشتری به شکل های خاص درآمدند . این لایه ها که کاملا شبیه هم ساخته شده‏اند با توجه به موقعیت قرار گیری شان نقش متفاوتی را بازی می کنند .

سبک معماری های تک

از دید معماران های تک، ساختمانهای امروزی باید نمایش دهنده عصاره فکری و تکنیکی عصر حاضر یعنی تکنولوژی باشد. بنابراین، یکی از اهداف روشن و بارز این معماری، زیاده روی در اجزای صنعتی ساختمان با در معرض دید قرار دادن آنها بود، زیرا از نظر آنها جنبه های تکنیکال، خلق کننده زیبایی ساختمان هستند

یکی از بارزترین نمونه های این زیاده‌روی، مرکز فرهنگی ژرژ پمپیدو در  پاریس است . در این نمونه، داکت های تهویه و لوله های تاسیساتی بطور بسیار برجسته ای در بیرون ساختمان خودنمایی می کنند که به نوبه خود کاری افراطی محسوب می شود، زیرا تا آن زمان داکت های تهویه و تاسیسات جزو اجزایی بودند که در داخل ساختمان پنهان و  مخفی می شدند. این ساختمان توسط دو معمار پیشرو و معروف های تک به نام های ریچارد راجرز و رنزو پیانو طراحی و ساخته شده است .

میتوان معماری های تک را یکی از شاخه‌های معماری مدرن دانست، زیرا این معماری که بر اساس ایده های اولیه معماری مدرن بنا شده، هدفش تمرکز بر استفاده از یافته های تکنولوژیکی جدید در طرح و اجرای ساختمان است

از ویژگی های معماری های تک میتوان به ، تاکید بر اجزای صنعتی و پیش ساخته به صورت منظم و تنظیم شده ،  ایجاد فضاهایی یکپارچه از طریق استفاده از اسپیس فریم ها و عناصر صنعتی پیشرفته ،  استفاده از دیوارهای شیشه ای پایا و ایستا به صورت سطوح یک پارچه در جداره های بیرونی بنا، با بکار گیری اجزا و ساختارهای مرکب فولادی سبک و طراحی بام ساختمان اشاره کرد .

ریچارد راجرز در مصاحبه خود با تلویزیون بی بی سی این عقیده را چنین بیان می‌کند : ایده‌هایی که معماری می‌کنیم، از خیلی لحاظ ریشه در باورهای ما دارد و به این ربط پیدا می‌کند که ما ساختمان را مثل یک کتاب بخوانیم. برای اینکه ساختمانی خوانا باشد، باید جریان ساختن آن قابل روئیت باشد. این شیوه‌ای است که ما معماری می‌کنیم و احساس ما این است که این کار در گذشته هم انجام می شده است این موضوع اصلاً تازگی ندارد، کلیساهای عظیم گوتیک مثالی بسیار روشن است. زمانی که آب از درون ناودان شرشر کنان تخلیه می‌شود، خیلی هیجان انگیز است. این بسیار روشن و خیلی خوانا است. این نوع معماری مورد علاقه من است . علم همه ما را به هیجان می‌آورد. ما معماران عقیده داریم که قرن حاضر قرن علم است، فیلسوفان نیز همین عقیده را دارند. منظورم از علم خیلی کلی است. ما شاهد انقلابات شگفت آوری در علم بوده‌ایم و عقیده داریم که علم و تحقیق عملی ما را با اخنگ معماری بهتر آشنا می‌کند و این مورد علاقه ما است که می‌توان به شکلی مفاهیم علمی را با تعبیر شاعرانه‌ای طرح و تبیین کرد

راجرز می‌گوید: همانند کلیساهای گوتیگ، ما ساختار را نمایان می‌کنیم

سانتیاگو کالاتراوا که بیشتر شهرتش را مدیون طراحی سازه‌های عظیم و شگفت‌انگیز کابلی است، اثری به سبک هایتک را نیز به نام خود ثبت کرده است. کمر چرخان که در ابتدا مجسمه‌ای الهام گرفته شده از چرخش ستون فقرات انسان بود، به دنبال درخواست جانی اورباک، ، از سانتیاگو کالاتروا مبنی بر طراحی سازه‌ای بر اساس مجسمه معروف این معمار، به نخستین برج چرخان دنیا بدل شد. این برج چرخان که در مالموی سوئد اجرا شده است و به سبک فوتوریسم نسبت داده می‌شود، نخستین برج چرخان دنیا و نیز یگانه اثر سانتیاگو کالاتراوا در سبک هایتک به شمار می‌رود

یکی از برجسته‌ترین آثار نورمن فاستر ، ساختمان مرکزی شرکت بانکداری هنگ کنگ و شانگهای است. به گفته نورمن فاستر، مهم‌ترین دلیل طراحی این ساختمان به سبک هایتک، ایجاد فضاهایی یکپارچه با پلانی باز است که جز از طریق حذف ساختارهای باربر داخلی و استفاده از دکل‌های مرکب میسر نمی‌شد

اصل مهم در طراحی های تک این است که همواره باید برای هر تصمیم گیری در طراحی مبنای عملکردی وجود داشته باشد. سازه باید واقعی باشد و توجیهی عملکردی داشته باشد. های تک تمایل به مبالغه آمیز کردن عملکرد تکنیکی اجزای ساختمان دارد. المان های بناهای های تک سازه ی فلزی عضلانی، پوسته ی صیقلی نفوذ ناپذیر و سر سخت، کانال های هوا و دود کش هایی که عملا در معرض دید قرار می گیرند، بیان گر فرم تکنیکی خود هستند

طراحی های تک مواد و قطعات پیش ساخته ی صنعتی را با ارتباطی جدید در هم می آمیزد تا محصولات و اجزای مبلمان را خلق نماید. در این فرآیند از جزییات تکنیکی در صنایع نظامی وعلوم محض و لوازم الکترونیکی مربوط به بازی ها و سرگرمی ها نیز الهام گرفته می شود. مانند اتفاقی که در مبلمان اداری نورمن فاستر با نام نوموس یا در محفظه های کابینتی که ماتیوتان طراحی کرده، دیده می شود