سبک معماری داخلی بوهمین

سبک بوهمیان دکوراسیون بوهمیانی یا در اصطلاح ” بوهو ” نوعی دکوراسیون است که در آن افراد خانه‌ها را پر از فرهنگشان کرده و بوی زندگی از در و دیوار به مشام می‌رسد

این سبک الهام گرفته شده از زندگی افرادی است که تصمیم گرفته‌اند به صورت غیر متعارف خانه خود را به نمایش بگذارند. گروه هایی همچون بازیگران، نقاشان و حتی کسانی که بسیار مسافرت می کنند علاقه بسزایی به این سبک از زندگی دارند .

بوهمیان یا همان ساکنین بوهمیا، منطقه‌ای که در جمهوری چک واقع شده، افرادی هستند که در زمان پادشاه سابق آن منطقه در قرن بیستم می‌زیسته‌اند

در حالی که برای دکوراسیون بوهمیان هیچ دستور و قاعده‌ای برای رعایت رنگ وجود ندارد، اما چیزی که در اغلب آن‌ها قابل مشاهده است استفاده از رنگ‌های گرم و خاکستری است. این صحبت‌ها شما را به فکر در مورد رنگ‌هایی می‌اندازد که شامل؛ قهوه ای تیره  استفاده از چوب‌های روغن خورده در خانه – قهوه ای روشن – طیف‌های دیگر چوب – سبز و خاکستری است و با نارنجی اشباع شده، پرتقالی روشن و آبی یخی ترکیب می‌شوند

استفاده از پارچه‌های رنگی و شلوغ که نمونه‌های آن را در کامبوج یا آسیای مرکزی می‌توانید بیابید به فضای منزل حس جالبی میدهد و از خشکی فضاها میکاهد. وجود لایه لایه‌های رنگی در بالای مبلمان طوری خود نمایی می‌کند که فرش‌ها و حتی دیوارکوب‌ها نیز شما را به وجد می‌آورند.

بایستی بدانید که سلطان رنگ‌های بوهمیان که به صورت پیوسته و نه کلی محیط را متحول خواهد کرد سفید است. رنگ غالبی که همه جا دیده می‌شود، اما به چشم نمی‌آید، با اضافه شدن این رنگ به دکوراسیون همه چی درست همان جایی که باید باشد قرار می‌گیرد. معادله این همه مجهولات درست با پس زمینه سفید به آسانی حل خواهد شد

بوهمیان عاشق فلزات هستند و بیش‌تر از حد متعارف به استقاده از فلز در دکوراتیوها علاقه نشان می‌دهند.

مصالح به کار رفته در این نوع سبک ، فلز ، مواد طبیعی در خانه مانند پارچه‌های ساخته شده کیسه مانند و همین طور فایبرهای جنگلی مکزیکی که با ابریشم و پارچه‌های دست دوز ترکیب می‌شوند ، کوسن‌های خلاقانه و بالش‌های قلاب دوزی شده نیز از عناصر جدایی ناپذیر این دکوراتیوها هستند که بر روی تخت‌های سراسر چوبی و قاب‌های فلزی اتاق خود نمایی می‌کنند. افرادی که در این فضا‌ها به دور یکدیگر جمع می‌گردند محو تماشای گلدان‌ها و گل‌های شلوغی شده‌اند که تا چشم برمی‌گردانند، پرده‌ها نگاهشان را می‌دزدند. پویایی در این محیط فریاد می‌کشد که به آغوش آرامش بشتابید. سایبان‌ها را فراموش نکنید که در زیر سقف نیز حس امنیت و راحتی برای شما می‌آفرینند.

پذیرش دنیای طبیعی با این سبک بسیار راحت خواهد بود، از هیاهو دور خواهید شد و برای مدت کمی هم که شده آرامش واقعی را تجربه خواهید کرد. در اتاق از گیاهان خانگی پربرگ استفاده کنید، بهتر است آن‌ها را از دیوار آویزان کنید. با این کار اتاق را به یک ریه پاکسازی شده تبدیل کرده‌اید که طروات و تازگی را در رگ‌های محیط به جریان می‌اندازد. برای اینکه طبیعی بودن را در این محیط‌ها حس کنید از اضافه کردن و استفاده از  گل‌ها و گلدان‌های بیشتر اِبایی نداشته باشید، هر چه رنگ‌های این گیاهان متنوع‌تر باشند اتاق طبیعی‌تر جلوه خواهد کرد.

سبک معماری مینیمال

ایده سادگی و بی پیرایگی ایده ای کاملا نو و مربوط با زمان ما نیست، بلکه ریشه در بسیاری از فرهنگها از دوران باستان تاکنون داشته است، بی پیرایگی ابعادی دارد که دست آخر منجر به خلوص و کمال و زیبایی می شود. این اصطلاح در طراحی معمولا برای مواردی به کار میرود که طراح برای طرحش، تنها از المانهای اصلی و ضروری استفاده و سایر چیزهای اضافی که ممکن است بار تجملاتی داشته باشد را حذف میکند

بین سال های ۱۹۶۳و ۱۹۶۸ در آمریکا عمدتا در شهر نیویورک جنبش هنری ای به پا گرفت که با توجه به فلسفه وجودی آن “مینیمالیسم” نامیده شد. این سبک به عنوان نخستین جنبش هنری آمریکایی نیز شناخته میشود که هم زمان ریشه درکلاسیسیسم و مدرنیسم دارد و تاثیر عمیقی بر معماری، معماری داخلی و همچنین معماری منظر نیز داشته است

سبک مینیمال یا حداقل گرایی یک مکتب هنری است که در تمامی هنرها از جمله “معماری” ریشه دوانده است. به طور کلی “مینیمالیسم هنری” به معنای نمایان کردن حقیقت هر چیز است. ادامه ی این مکتب را که بگیریم به یک سادگی و بی پیرایگی می رسیم که در نهایت ما را به خلوص، کمال و زیبایی نزدیک می کند. مینیمالیسم فلسفی معتقد است که انسان برای زندگی کردن نیازهای محدودی دارد و مینیمال گراها در سادگی محض زندگی می کنند. به قول “فرانک استیلا” هنرمند مشهور مینیمالیستی: “آنچه می بینید همان چیزی است که می بینید”. به این مفهوم که با استفاده کمترازعناصرمی توان بیشترین تاثیر را ایجاد کرد. شعار مینیمالیست ها این است : ” انجام کارهای بیشتر با امکانات کمتر؛ کمتراما بهتر”. در این مکتب باید آنقدر پیش رفت تا به خلوصی درونی رسید

درمعماری مینیمال فقط از نشانه های اصلی، ضروری و کاربردی استفاده می شود و چیزهایی که زائد و تجملاتی به نظر می آیند حذف می گردند. در فضاهایی که به سبک مینیمال طراحی شده اند مخاطب محیط خویش را بهتر درک می کند و حضور خود را در آن مکان عمیق تر احساس خواهد کرد. شکل های هندسی ( کره . مخروط . مکعب) مشخصه ی سبک معماری مینیمالیسم هستند. دراین سبک این امکان برای مخاطب فراهم می شود تا اثر را طبق خواست و علاقه ی خود برداشت کند

به عبارت دیگر در این سبک طراحی، هنرمند یا مهندس کوچکترین تلاشی برای استفاد از جزئیات به منظور زینت دادن کار نمیکند، زیرا آنچه وجود دارد خود از تمامی جنبه های زیبا شناختی مبرا است

مینیمالیستها معتقدند با حذف حضور فریبنده ترکیب بندی و المانها باید بیشترین مفهوم را به نمایش گذاشت

در این نوع معماری میخواهیم فضاهایی بی آفرینیم که مردم را قادر سازد آگاهی خود را از وجود فیزیکیشان احیا کنند. در همین راستا خالی کردن فضا از مواد زائد به مخاطب کمک میکند تا درک خویش از محیط را بالا ببرد

با استفاده کمتر از عناصر، تاثیر بیشتری ایجاد کرد.

این جمله، بانی مکتبی شد که کارش کنار هم گذاشتن اجزای اصلی و لازم یک بنا در کنار هم بود، به طوری که این کار در نهایت اوج سادگی خانه را به تصویر بکشد

عملکرد گرایی در پیِ فرو کاستن تمامی عناصر ساختمان به اجزای عملکردی آن بود، در واقع ما با مجموعهای از نقاط که با تبدیل شدن به خط و صفحه، حجمی ایده ال را به ما میدهد؛ سعی در آن داریم که در”عین سادگی” تمامیت خود را به وضوح به تصویر بکشانیم. تمام مختصات این سبک دارای هویتی هستندکه نیازی به استفاده از جزییات به منظور زینت دادن در طراحی داخلی و خارجی نیست و خود پاسخگو بیان مفهوم است

معماری مینیمالیسم علاوه برشفافیت فیزیکی از لحاظ فلسفی نیز شفاف است و انتزاع و فرو کاستگی در نهایت قدرت و هنرمندی در بناهای معماری به چشم میخورد. نکته حائز اهمیت در این سبکِ معماری استفاده از تکنولوژی و روش های پیشرفته اجرا، استفاده از شیشه، فلز و بتن بود

در این سبک معمار تلاش میکند تا با کنار گذاشتن و ناسادگیها که ذهن مخاطب را بیهوده به خود مشغول میدارند و تنها با به کار بستن عناصر لازم اثر خود را در معرض ادراک مخاطب قرار دهد. در این بین ایده معمار در یک سیر انتزاعی تکامل یافته و در صورت غلبه بر محدودیتهای موجود، مسائلی چون اقتصاد، ضوابط، کارفرما و …در نهایت انتزاع بیان میشود؛ این موضوع قابلیتهایی در معماری مینیمال ایجاد میکندکه میتواند موجب استمرار آن در بعد زمان و مکان باشد

به دلیل کمی عناصر و عوامل تعریف کننده، محصول نهایی شباهت و قرابت بسیار بیشتری با ایده اولیه معمار دارد و به دلیل سادگی، خلوص عناصر و انتزاع فراوان به کار رفته در خلق اثر،  افق تأویل از متن فوق به نحو چشم گیری گسترده تر می-گردد. این قابلیت از سویی به معمار کمک میکند تا از ابزاری واحد برای بیان مفهوم متعدد استفاده کند و از سویی به مخاطب متن معماری امکان می دهد تا آن را مطابق پیش زمینه ها و علایق خویش تفسیر نماید ، این ویژگی های مینیمالیسم به آن کمک میکند تا در شرایط زمانی مختلف، به عنوان ابزاری برای بیان مفاهیم و ایده های مختلف به کار گرفته شود و قابلیت تطابق و پاسخ به مسائل مختلف را داشته باشد ..

سبک معماری فدرال

سبکی است الهام گرفته شده از معماری کلاسیک که معمولاً در شمال آمریکا دیده می شود و در بین سال های ۱۷۸۰ و ۱۸۳۰، و به ویژه از ۱۷۸۵ به ۱۸۱۵ رواج داشته است. این سبک نام خود را از آن دوران، یعنی مقارن شدن با اوایل فدرالی شدن ایالات متحده دارد. نام سبک فدرال نیز در ارتباط با طراحی مبلمان در ایالات متحده از همان دوره زمانی استفاده می شود. سبک به طور گسترده به سبک کلاسیک سبک بیدرمایر در سرزمین های آلمانی زبان، سبک ریجنسی در بریتانیا و سبک امپراتوری فرانسه مطابقت دارد

پس از امضای قانون استقلال آمریکا در سال 1776 در کنگره آمریکا ، جنگ های انقلابی شروع شد و مستعمرات در آمریکا برای استقلال خود شروع به جنگ نمودند

درست پس از پایان جنگ در سال 1783 سبک های جدید در آمریکا دیده شد و این سبک معماری جدید فدرال نام گرفت، زمانی که در انگلیس سبک آدام و نئوکلاسیک متداول بودو در آمریکا هنوز همان طرح های قبلی چی پندل رایج بود و پس از جنگ سبک فدرال متداول شد

این سبک ترکیبی از سبک چی پندل و طرح های هپل وایت و شرایتون بود

به گفته موزه هنر متروپولیتن در نیویورک، تعریف دوره را به عنوان نئوکلاسیسیسم آمریکایی، سبک های فدرال از شهر تا شهر متفاوت بود. کارکنان مبلمان عتیقه نزدیک به مطالعه سبک های محبوب در هر منطقه و تکنیک های صنعتگران شناخته شده می توانند منشاء قطعات دوره ای را که توسط صنایع دستی مشخص نشده اند، محدود کنند. اما شباهت ها از چندین تاثیر متداول می باشند

به خصوص جداول کوچک، صندلی و میز نوشتن، از چوب ماهون ساخته شده است، اما آنها همچنین می تواند از Hepplewhite اغلب قطعات

های چوب ماهون ساخته شده است. روکش چوب ماهون بیش از چوب گیلاس گاهی به عنوان “چوب ماهرانه مرد فقیر” نامیده می شود veneer

ساخته شده در طول دوره استعمار است Queen Anne قبلی و Chippendale نیز ظاهر ظریف تر در مقایسه با  Hepplewhite طرح های

نیزاز چوب ماهون حمایت می کرد ، تفاوت هایی وجود دارد که باید در هنگام تمیز کردن این دوسبک زیر چتر   Sheraton در حالی که کار

چتر فدرال در ذهن داشته باشید .

 ترجیح می داد به شکل مربع به عقب زمانی که آن را به صندلی آمدSheraton با شکل بیضی شکل ، Hepplewhite در مقایسه با سپر

پاهای بر روی تکه های خود، به جای اینکه نوآورانه باشند، به دنبال شکل های قدیمی سابق گذشته بودند با این حال، به عنوان

 آمریکایی هر دو سبک مطالعه، آنها گاهی اوقات آنها را با هم ترکیب شده استcabinetmakers

عتیقه جات 101 همچنین با اشاره به دوره فدرال، هنرمند دانکن فایف، شهر نیویورک می گوید. وی گفته است که “طرحهای نئوکلاسیک Sheraton و Hepplewhite را به کمال انجام داده است.” جداول بازی با تپه های تلنگر همراه با صندلی های پشتی و پایه های پایه نشانه های قابل تشخیص هستند. این اصل به سختی آمده است، اما در دهه 1930 احیای عمده ای از سبک دانکن فیف به وجود آمد که این قطعات برای کسانی که سبک را تحسین می کردند، فراوان است.

از لحاظ تولید مبلمان، دوره فدرال در دهه 1820 ادامه یافت، گرچه سبک امپریالیسم در آن زمان محبوبیت داشت.

اغلب با طراحی طراح بریتانیایی توماس شراتون همپوشانی دار Hepplewhite سبک

با ونیزهای مخروطی و ملافه (که همچنین به عنوان گلدوزی شناخته می شود) به تصویر می کشد، نشان می Hepplewhite از آنجا که مبلمان دهد که گلدان های دریایی یا گل های زرد، قطعات اغلب دارای بیش از یک نوع چوب هستند. برای پایه، ماهرگان بیشتر چوب انتخاب بود، اما چوب ساتن و افرا نیز محبوب بودند

جنگل های دیگر عبارتند از اسکوامور (مخصوصا برای روکش های فوق الذکر)، لاله های چوبی، توس و چوب کاج. از آنجایی که کسانی که ، این قطعات را تولید می کنند اغلب از جنگل های محلی استفاده می کنند، نسخه های آمریکایی طرح هپی وایت  را می توان از خاکستر یا کاج نیز ساخت.

از ویژگی های این سبک ساده و ظریف بودن پایه های آن ها ، قطعات با تزئینات کوچک و طرح های رنگ آمیزی شده و سطوح سنگ مرمری

مبلمانی با ردیف های عمودی از چوب و پارچه هایی با بافت سنگین ، قطعات معمولا دارای هندسه ی ساده دایره و بیضی هستند ، صندلی ها یا گرد یا بیضی یا سپری شکل هستند .

سبک معماری پست مدرن یا پسانوگرا

منظور پست مدرن در فارسی به فرا مدرن و پسامدرن معنی شده است که شرایط بعد از مدرن و یا مرحله ای تاریخی بعد از مدرن است. بعضی پست مدرن را دوره فرا صنعتی تلقی کرده اند وعده ای هم آن را دوره های متفاوت از مدرن می دانند

نظریات پست مدرنیسم و نقد آن از مدرنیسم در موارد ذیل قابل بررسی است:

الف :  عقلانیت   ب : ایده ئولوژی    ج : کثرت گرایی   د : تاریخ    و : رسانه ها     ه : زبان    ی : تکنولوژی

پست مدرنیسم پیکره پیچیده و در هم تنیده و متنوعی از اندیشه ها ، آرمان و نظریاتی است که در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی سر برآورد و بعدا اندیشه های دیکانستراکشن (Deconstruction) و مکاتب فکری غرب از جمله فمینیسم و پسا استعمارگرایی و غیره جزء واژه پست مدرن فلسفی مطرح شدند

هابرماس معتقد است که ، کاربرد “پسا” بیشتر تداوم جریانی را ثابت می کند ، نه پایانش را. همانطور که مقصود جامعه شناسان از واژه پسا صنعتی را نشان می دهد و نه پایانش را .در تفکر پست مدرن تاکید بر وجه محلی یا بومی در مقابل قطب بندی جهانی و فردی ، عینی و ذهنی پیشی می گیرد و بر اساس همین دیدگاه است که بر بازی زبانی نامتجانس و ناهمگن ، امور نامتوافق ، بی ثباتی ها و ناپایداری ها ، گسست ها وتضادها تاکید دارد .

در تفکر پست مدرن هنر صرفا یک تجربه زیبا شناختی نیست ، بلکه روش شناخت جهان است.ویژگی شاخص هنر پست مدرن تاکید بر کلیشه ، تقلید هزل آمیز ازسبک های مختلف و اختلاط و امتزاج رنگ های مختلف کولاژ  (Collage)  است.هنر دردنیای پست مدرن نه تعلق به چارچوب ارجاعی و معیار داوری خاصی است و نه به پروژه یا اتوپیای خاصی تعلق دارد

آغازگر این جنبش کسی نبود مگر یکی از شاگردان لویی کان به نام رابرت ونچوری.وی در جواب شعار میس که اظهار داشته: “کمتر بیشتر است” ، بیان میکند “که که کمتر کسل کننده است “. از نظر ونچوری معماری تنها تکنیک نیست بلکه مسائل بسیار پیچیده و متضاد در ساختمان وجود دارد که نمی توان آن ها را نادیده گرفت

خانه مادر ونچوری اولین ساختمان ساخته شده به سبک پست مدرن و نماد این معماری است.
ونچوری در طرح خود از از نمادهایی همچون بام شیبدار وپنجره و قوس سر در ورودی و لوله دودکش استفاده کرد که نماد و نشانه های یک خانه در غرب به شمار می رفت.اگرچه نمای این ساختمان به صورت متقارن طراحی شده ولی به دلیل پیچیدگی و ملزومات خاص در چیدمان اتاق ها در نمای ساختمان پنجره ها به صورت نامتقارن طراحی شده اند. با  توجه به طرح ونچوری، به معماری پست مدرن معماری پاپ یا معماری مردمی هم می گویند.

هر كجا از معماری پست مدرن صحبت می شود منظور پست مدرن خاكستری است و معماری پست مدرن سفيد به لحاظ تشابه زياد با معماری مدرن بيشتر به نام نئو مدرن يا معماری جديد خوانده می شود

معماری پست مدرن سفید درسال ۱۹۷۲ میلادی ۵ معمار بیانیه ای را در شهر نیویورک ایالات متحده به چاپ رساندند که حاوی آثار آنها طی دو دهه گذشته بود. آثار آنها تماما سفید بودند و حال و هوای سبک کوربو و معماری اینترنشنال یا همان سبک بین المللی را داشتند. آنها سبکی التقاطی از احجام سفید رنگ معماری بین المللی و احجام هندسی و ساده معماری پست مدرن ابداع کردند

به طور کلی معماری داخلی و معماری پست مدرن ملغمه ای است از احجام هندسی ساده نظیر مکعب، هرم ، استوانه در ترکیب با رنگهای متضاد و درخشان و در نورپردازی دزر عین توجه به نور طبیعی در معماری داخلی تجاری نیز از نورهای درخشان و رنگی و حتی نئون به عنوان آموزه هایی از مکتب طراحی هنرپاپ نیز استفاده می شود.دو تن از معمارهایی که در کتاب جنکس از آنها نام برده شد، آلدو رسی ایتالیایی و جیمز استرلینگ بریتانیایی بودند، که هر دو پیش از اینکه متد تاریخی را در طراحیهای خود اتخاذ کنند، در واقع طراحان مدرن بودند.

از نظر معماری پست مدرن شرایط زیر فرم ساختمان را تعیین می کنند: خصوصیات فرهنگی ، اجتماعی ، تاریخی و اقتصادی افراد که از آن ساختمان استفاده می کنند.خصوصیات شهری ، خیابان ، میدان ، کوچه ، مغازه.شرایط اقلیمی ، رطوبت ، سرما ، گرما ، جنگل ، صحرا.نحوه زندگی روزمره اهالی ساختمان ، نیازهای آنها ، پیش زمینه های ذهنی

پارادایم های معماری پست مدرن غرب
پارادایم پدیدارشناسی ، پارادایم پساساختارگرای ، پارادایم نشانه شناسی ، ساختارگرایی ، پساساخترگرایی ، شاوده شکنی از پارادایم های معماری پست مدرن است
به طور کلی، به ِ کارگیری مناسب و صحیح عناصر تشکیل دهنده فضای معماری فنی است که باید قدم به قدم فراگرفته شود ، خلق یک فضای معماری مطلوب نتیجه تفکر و تعقلی بس منضبط و دقیق است و از اصول و فنون معینی پیروی میکند که پس از آزمودنهای بسیار به ثمر میرسد
هدف از فراگیری الگوهای متفاوت خلق فضا، به وجود آوردن یک سیستم ابتدایی برای یادگیری، تشخیص، ساختن و فهم پیامهای فضایی است
دانستن همه این عوامل در کنار شناخت مکانیسم کشف فضا به درک بهتر پیامهای فضای معماری کمک میکند

سبک معماری الگوریتمیک

معماری الگوريتميک از زمان پيدايش تا كنون در دو زمينه خلاقيت‌های فرمی – فضايی و نوآوریي‌های تكنولوژيكی فعاليت كرده است: اصول و ويژگی هایی همچون استفاده از سطوح نرم و سيال، ريز شدن اين سطوح به قطعات متشابه ولي غير همسان، تغييرات تدريجی فرم‌ها و قطعات، انطباق‌پذيری و پاسخگو بودن معماری و اجزا آن به شرايط درونی و بيرونی پروژه و نظاير اينها، شعارهای اصلی رفتارهای فرمی – فضايی معماری الگوریتمیک است حال آنكه تمايل به استفاده از تكنولوژی‌های پيشرفته طراحی و ساخت، حوزه‌های جديدی از نوآوری‌ را فراهم آورده است. تمرکز بر این حوزه‌های جديد، منطق تكنولوژی را از حد امكاناتی برای ساخت فراتر برده، به زيرساخت‌های اساسی معماری هدایت میكند و ارزش‌ها و كيفيت‌های نقد و طراحی را فراهم می‌نمايد .

شايد اين اندازه‌ گرايش به فناوری در معماری الگوريتميک از نقد آن به دوران معماری پست مدرن و جريان‌های هم عصر آن شكل گرفته باشد. معماری پست مدرنيزم، ديكانستراكشن ، فولدينگ و .. با گرايش بسيار به سمت محتوای تئوريک و مفهوم کانسپت در معماری، به شدت رسالت و نقش معمار را به عنوان شاعر فضاها تعريف نمودند. معمار كه انديشمندی در جهان هستی بود، از مجرای مطالعات فلسفی، تاريخی به ارائه كانسپت‌های مفهومی می‌پرداخت و اثر معماری را همچون محتوايی هنری – اجتماعی و ورای يک مجموعه از فضاها جهت زيستن، به جهانيان ارائه مي‌كرد. شايد فقط معماران های تک واكوتک و جريان معماری پايدار بودند كه ويژگي‌هاي رفتار فيزيكی ساختمان و مواد و انرژي آن را هم‌تراز كيفيت‌هاي مفهومي – زيباشناختي ساختمان جلوه دادند و از اين منظر نيز به ستايش تكنولوژی در آثار خود پرداختند. اين جريان با ارائه بحث‌های نظری متعدد در خصوص پايداری ساختمان و اهميت كيفيت‌های فيزيكی و رفتاری آن، گفتمانی را در معماری مطرح كرد كه به كم‌رنگ‌تر شدن گفتمان تئوريک- مفهوم‌گرای معماری منجر شده و ارزش‌های جديدی را در فضای طراحی و نقد معماری جايگزين میكند .

الگوريتم مجموعه مشخصی از دستوران واضح و تعريف شده در يک سلسله مراتب مشخص است كه مي‌تواند انجام يک كار را در اين دستورات برنامه‌ريزی كند. به علت اين خاصيت عام، الگوريتم‌ها به زبان پايه‌ای فعاليت‌ها و پروسه‌های علمی تبديل شده‌اند. دانشمندان و پژوهشگران عرصه‌های مختلف دانش، به تبديل دانش و فرآيندهای علمی خود به زبان الگوريتم‌ها می پردازند و از قدرت و توان پردازش و حافظه كامپيوترها بهره می‌برند. يک بار تعريف صحيح و دقيق الگوريتم، امكان تكرار يک چرخه از فعاليت‌ها را در زمان كوتاه و با سرعت و دقت بالا فراهم می‌كند

معماری معاصر، با فاصله گرفتن از فلسفه و انديشه به مفهوم قرن بيستمی آن، به اين گرايش‌های هيبريدی علاقه پيدا كرده و در حال تلفيق با حوزه‌های جديد علمی است. معماری نوين نه از مجرای زيباشناسی صرف تئوری، بلكه از راه گشايش درهای خود به سمت دانش در همه حوزه‌های ممكن آن و تلفيق و پيوند با آن به توليد گزينه‌ها و جريان‌های خلاق جديد می پردازد. همانطور كه اين اتفاق در حوزه‌های ديگری نيز رخ داده‌اند، معماری گرايش زيادی به سمت علم داشته و ابزارها و روش‌های معماری الگوريتميک نيز اين گرايش را ممكن میسازند وهدايت می‌كنند. طراحی و توليد معماری كه از روش‌های نوين علمی بهره می‌برد میتواند فرايندهای پيچيده را در الگوريتم‌های طراحی ساده كند

مطالعه رفتاری انسان‌ها در جمعيت‌های زياد، مطالعه رفتاری حشرات و موجودات در دسته‌های بزرگ، مطالعه نحوه لانه‌سازی و نظاير آن میتواند حوزه‌های مطالعه هوشی جمعی را فراهم میکند  

هوش جمعی و هوش حاكم بر رفتار تعداد زيادی از عناصر متحرک در فضای تبادلی و تعاملی، می تواند حوزه‌های جذابی برای مطالعه، طراحي و پژوهش‌های ناشی از آن را فراهم آورد به توليد معماری و شهرسازی الگوريتميک كه در آن رفتار تعداد زيادی از عناصر ساده تعامل كننده ، مطرح است بپردازد. اينگونه است كه مطالعه رفتار لانه سازی مورچه‌ها و موريانه‌ها و يا هندسه لانه زنبورها به مرجعی برای مطالعه و توليد پروژه‌های معماری تبديل میشود .

رباتيک، خودسازماندهی، پارادایمهای متعدد برنامه‌نويسی، گرافيک كامپيوتری، مواد هوشمند، مواد با حافظه شكلی، نانوتكنولوژی، و فهرست تمام نشدنی دانش‌ها و حوزه‌های نوين پژوهشی همان اندازه كه از معماری دور به نظر می‌رسند به آن نزديک هستند. معماری الگوريتميک در جستجوی يافتن منطق، رفتار، فرايند، الگو و محتوای اين دانشهاست تا از تلفيق آن با معماری به توليد ساختارهای جديد و پيچيده بپردازد ونوآوری را در به روزترين و پيشروترين حالت‌هاي آن جستجو كند. جرياني كه همه عرصه‌های دانش امروز را بر بسترهای كامپيوتری – الگوريتميک كنار هم می‌آورد

معماری الگوريتميک كه با امكانات متعدد طراحی و ساخت ديجيتال در عرصه‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری شروع به طرح گفتمان جديدی در معماری نمود از اين خلاء موجود در فضای تئوريک معماری سود جسته است و ضمن ارائه روش‌های نوين در طراحی و ساخت معماری، به پر كردن اين خلاء تئوريک نيز میپردازد

اگر به معماری به شکل حجم در فضا نگاه کنیم همیشه با هندسه و ریاضی به منظور طراحی آن سر و کار خواهیم داشت. تاریخ معماری هر دوره ای به شکلی با هندسه در ارتباط بوده است. معماری اسلامی و تزینات ساختمان ها مثال هایی هستند که نشان می دهد معماری با هندسه و ریاضی رابطه قوی داشته است. در دوران اخیر به علت گسسته شدن رشته های معماری و مهندسی این ارتباط تضعیف شده ولی در اوایل قرن ۲۱ با نفوذ هر چه بیشتر کامپیوتر در حوزه معماری و کمک به خلق فرم های جدید توسط این ابزار متعلقات علوم کامپیوتر نیز به معماری راه یافت. با تعریف فرم به صورت قدم هایی مشخص و تعریف شده که به اصطلاح الگوریتم خوانده می شود فرم های جدید به سمت علمی تر شدن پیش رفته اند. این اتفاق میمون باعث شده است که ارتباط بین طراحی و ریاضی به شکل محکم تری شکل گیرد.

برخلاف روش معمول ترسیم احجام ، مدل سازی حجم با الگوریتم مولد بر پایه اعداد ، هندسه و محاسبات استوار است. حتی اگر با حجم آزاد شروع به طراحی کنید آن حجم باید در ابتدا به پارامتر هایی مشخص متصل شود. نتیجه کار مسیر هایی است که همگی به هم مرتبط اند و با تغییر پارامتر های تعیین کننده، مسیر کل محاسبات تغییر کرده و حجم بدست آمده تولید می شود. ذکر این نکته نیز ضروری است که استفاده از روش های الگوریتمیک برای تولید حجم باعث کاهش فاحش اختلافات بین رشته های مرتبط با معماری مثل سازه، انرژی، تاسیسات، شهرسازی و عرصه ی ساخت خواهد شد. نرم افزار هایی مثل گرس هاپر توانسته اند به خوبی فاصله ی بین حوزه ی طراحی و ساخت را نیز پر کنند

سر فصل هایی که طراحی الگوریتمیک آن ها را در بر می گیرد عبارتند از:

خلق منحنی ها و سطوح آزاد ، ویرایش و تغییر شکل پارامتریک فرم ، طراحی سطوح باز و بسته شونده ، طراحی زایشی ، نمونه سازی دیجیتالی و ساخت ، قطعه بندی و مدول سازی

سبک معماری پارامتریک

طراحی پارامتریک یک پروسه ی بر پایه تفکر الگوریتمیک  یا به بیان بهتر روش طراحی مقداری  می باشد که یک سری پارامتر و قوانین همراه یکدیگر روابط بین هدف طراحی  و نتیجه طراحی را تعریف می کنند. طراحی پارامتریک یک پارادایم طراحی است که در آن روابط بین المان ها، تکثیر هندسه و فرم های پیچیده را رقم می زند. کلمه پارامتریک از مبحث “معادله پارامتریک در ریاضیات منشا می گیرد و اشاره به استفاده از پارامترها و متغییرهای مشخص دارد که می توان با تغییر آن ها نتیجه یک سیستم یا معادله را ویرایش کرد. طراحی پارامتریک یک ایده جدیدی نیست و از قدیم در بخش های از طرح های معماری کاربرد داشته است . طراحی الگوریتمیک و تکرار شونده در حال تبدیل شدن به یکی از گرایش های محبوب در حرفه معماری می باشد

پارامتریک به این معنا است که فرمی از هنر و معماری را طراحی و پارامتر های قطعی را برای ساختار آنها ایجاد نمود. نکته مهم اینجاست که راهکار های نهایی را نمی توان کنترل نمود و تفکر طراحی پارامتریک هم بر پایه تغییر و تحول تعریف شده است و تنها طراحی اشکال را شامل نمی شود چرا که با روش های محاسبات پیشرفته به خلق احتمال های غیر ممکن می رود

طراحی پارامتریک معماری ساختمان تولیدی، واکنشی و تکراری می باشد و یک روش جدیدی برای کنترل فرم را ارائه می دهد. معماری پارامتریک این اجازه را به معمار می دهد تا نسبت به بافت، محیط و قوانین و مقررات واکنش نشان داده و به صورت کامل فرایند دیجیتالی از طراحی تا ساخت را ایجاد کند

برخلاف روش معمول ترسیم احجام ، مدل سازی حجم با الگوریتم مولد بر پایه اعداد ، هندسه و محاسبات استوار است. حتی اگر با حجم آزاد شروع به طراحی کنید آن حجم باید در ابتدا به پارامتر هایی مشخص متصل شود. نتیجه کار مسیر هایی است که همگی به هم مرتبط اند و با تغییر پارامتر های تعیین کننده، مسیر کل محاسبات تغییر کرده و حجم بدست آمده تولید می شود. ذکر این نکته نیز ضروری است که استفاده از روش های الگوریتمیک برای تولید حجم باعث کاهش فاحش اختلافات بین رشته های مرتبط با معماری مثل سازه، انرژی، تاسیسات، شهرسازی و عرصه ی ساخت خواهد شد. نرم افزار هایی مثل گرس هاپر توانسته اند به خوبی فاصله ی بین حوزه ی طراحی و ساخت را نیز پر کنند

یکی از قدیمی ترین مثال های طراحی پارامتریک را می توان مدل معکوس شده ی کلیسا ها توسط آنتونی گائودی دانست. او در طراحی کلیسای یک سری مدل های سیمی شکل طراحی کرد که توسط وزنه هایی آویزان بودند. با عکوس کردن فرم بدست آمده او سقف ها و قوس های پیچیده ای را طراحی کرد. با تنظیم محل وزنه ها و یا طول سیم ها او توانست شکل هر قوس تغییر داده و با قرار دادن یک آیینه در زیر مدل فرم بدست آمده را مشاهده کند

طبیعت همیشه به عنوان یک الهام برای طراحان و معماران بوده است. تکنولوژی که کامپیوتر به همراه خود آورده است به طراحان و معماران ابزار هایی برای آنالیز و شبیه سازی پیچیدگی های مشهود در طبیعت را داده که امکان استفاده از آن در فرم سازه ساختمان ها و الگوی مدیریت شهری را فراهم کرده است. در دهه ۱۹۸۰ معماران و طراحان از کامپیوتر هایی بهره بردند که توسط نرم افزار های صنعت هوافضا و علوم تصویر توسعه یافته بودند

همانطور که هومن بالازاده میگوید ، معماری پارامتریک براساس عوامل و شرایط بیرونی خود را تغییر می‌دهد و به صورت یک ساختار یکپارچه نسبت به عوامل محیطی شکل می‌گیرد. معماری سنتی ایران و معماری پارامتریک شباهت‌هایی در بیان واحد و یکپارچه دارند. معماری اگر بتواند تحت یک نظام یکپارچه به نیازهای محیطی خود پاسخ مناسب دهد و سیاست درستی نسبت به عوامل خارجی اتخاذ کند درواقع رسالت خود را به‌درستی انجام داده است. در هر نوع سبک معماری نیاز به ابزارهایی برای طراحی وجود دارد که بین ابزارهای معماری سنتی و معماری پارامتریک تفاوت‌های زیادی وجود دارد ولی در نوع پاسخگویی به عوامل می‌توان شباهت‌هایی را بین‌شان پیدا کرد که این شباهت‌ها از نوع وحدت کل و جزء تحت یک نظام و ساختار است. نظام واحد و یکپارچه ایجاد شده در معماری پارامتریک و معماری سنتی ایران به نیازهای مختلف محیطی پاسخگو بوده و سعی در حل نیازهای محیطی دارد که نهایتا تحت یک الگوی یکپارچه خود را معرفی می‌کند .و علیرضا مشهدی میرزا در رابطه با معماری پارامتریک در ایران این چنین میگوید، به اعتقاد من نه‌تنها معماری ایرانی بلکه تمامی معماری‌های دنیا براساس پارامتر شکل گرفته و منطق و دلایل محکم و مستدلی در پشت آنها نهفته است. با مطالعه و جستاری در معماری بومی مناطق مختلف دنیا متوجه این موضوع می‌شویم. امکانات، اقلیم، دسترسی، اقتصاد و … پارامتر‌های شکل‌دهنده معماری در طی هزاران سال به شمار می‌روند. در معماری برای مردم هدف از تحلیل و استنتاج این پارامترها رسیدن به یک فضای آرامش و ماندگار است و کمتر فرم در نظر گرفته می‌شود.در معماری‌های حکومتی با توجه به سیاست حاکمان و ایدئولوژی آنها نمادها و فرم‌ها رفته‌رفته غالب بر کارکرد و منطق مردم‌ واری شده است. در مجموع به اعتقاد من آنچه به عنوان مثال در تولید مقرنس و کاربندی به عنوان پارامتر و الگو‌های شکل‌دهنده فرم تاثیر‌گذار هستند رویکرد منطقه‌ای و جغرافیایی نیست. با نگاهی به معماری سایر نقاط دنیا به نظر من یک روش فراگیر است که به جای استفاده از ابزار پیشرفته نرم‌افزاری از روش‌های ابتدایی و هندسی و کاملا خلاقانه چنین فرم‌هایی تولید شده‌اند

اگر به معماری به شکل حجم در فضا نگاه کنیم همیشه با هندسه و ریاضی به منظور طراحی آن سر و کار خواهیم داشت. تاریخ معماری هر دوره ای به شکلی با هندسه در ارتباط بوده است

معماری بیونیک

مزایای علم بیونیک

تقليد از طبيعت مزاياي بسياري دارد. هر جاندار کنوني داراي چندين ميليون سال تکامل است، در اين فاصله زماني طبيعت هر چه را که سازگاري نداشته از بين برده است . اين اميدواري را بوجود آورده که بشر بتواند با مطالعه فرآيند تکامل، مکانيسم‌هاي جديد فناوري را از روي موجودات زنده نسخه‌برداري کند . بیونيک يا علم بررسي نظام حيات جانداران، امروزه به عنوان يکي از سه علم برتر جهان (آی تی،نانو ،بیونیک) شناخته میشود

کاربرد در معماری

 بيونيک شامل سه بخش است ،ساختار اصلی : علم سيستم هايي که کار آنها از سيستم هاي زنده گرفته شده است ، مکانیزم ها : علم سيستم هايي که خصوصياتي شبيه خصوصيات سيستم هاي زنده را دارند ، دریافت های حسی فرم : علم سيستم هايي که از نظر ظاهر به سيستم هاي زنده شبيهند

استفاده از فرم های بهینه شده ی طبیعی و الگو گیری از آن ها در ساخت فرم های معماری و ساختمانی میتواند علاوه بر کاهش زمان و هزینه، انعطا ف پذیری لازم برای طراحی پوسته و خلق فرم های جدید در زمینه معماری و طراحی معماری را فراهم آورد . علم ریخت شناسی یا مورفولوژی یکی از علم های وابسته به بیونیک است که باید در راستای طراحی بیونیک  و برای بهرهگیری بهتر بررسی شود.  آندریاس فانینگر آناتومی طبیعت تکامل ساختار و فرم در طبیعت را واکنش هوشیارانه برای بقا دانسته است . بصورت کلی می توان گفت که طراحی بیونیک یک طراحی همگرا است . بدین معنا که گذشتن از هر یک از این مراحل به معنای اتمام مرحله نیست و در یک حرکت مارپیچی و بر اساس نیاز و روند طراحی دوباره به مراحل قبلی بازگشت وجود دارد. به عنوان مثال میتوان به صدف آبالون اشاره کرد. سازه ماده سازنده صدف آبالون از واحدهای شش ضلعی آراگونیت ساخته شده اند که علاوه بر اینکه ماده آلی منعطفی آ نها را به شکل آجر و ملات در لایه های متعدد روی هم قرار میدهد

فرم پوسته صدف آبالون داری پتانسیل لازم برای الگوگیری در طراحی معماری پوسته های ساختمانی می باشد. حفره های لبه ی کناری پوسته را نیز می توان به عنوان روزنه های نورگیری ساختمان مورد بررسی قرار داد. مهمترین تابع چند ضابطه ای که فرم صدف را شکل میدهد تابع اسپیرال طلایی می باشد که یک تابع قطبی است

منحنی اسپیرال طلایی و تخمین آن توسط مستطیل طلایی

 در معماری بسیاری از معماران از گذشته از علم بیونیک استفاده میکردند که در آن زمان تحت این عنوان نبود. یکی از معماران مطرح در زمینه ی معماری  بیونیک کالاتراوا است که از اریگامی بدن انسان و جانداران برای طرح های خود استفاده میکند به همین خاطر  طراحی های او بر مبنای سازه های پیچیده بنا شده است و دارای استحکام شگفت انگیزی هستند و به ظاهر بسیار سبک حس میشوند . از جمله معماری دیگر معماران که در این زمینه بسی درخشیده است میتوان به استادیوم الامپیک مونیخ یاد کرد. به عنوان سیستم پوشش استادیوم با ایجاد  چشم انداز مصنوعی واین پوسته  شروع به فشرده شدن  می کند تا به انتهای استادیوم می رسد. تغییر چشمگیر در مقیاس پوسته ، درک چشم انداز شناور مصنوعی را که از خاک شروع می شود وسپس شروع به  افزایش می کند. تا جلوه هایی از بازتاب کوه های سربه فلک کشیده آلپ را نشان داده و دوباره در آن طرف استادیوم می نشیند. از دیگر بنا های چشمگیر در این زمینه میتوان به ساختمان اينونيک در کمبريج که بزرگترین آسمان خراش به سبک بیونیک هست اشاره کرد .بازسازی مجموعه ساختمانی کليبورک در بيجل مرمر ، در نزديکی آمستردام ، از نمونه های اولیه کاربرد این عنوان در معماری بود . نمای اين ساختمان 500 واحدی که طولی بالغ بر 1000 متر دارد پوسته اي جديد از راهروهای متحرک ميباشد . یکی از مشکلات بنای راهروهای طويل و کريدورهای يکنواخت آن بود . لين يکی از پيشگامان معماری بيونيک،  برای حل اين مشکلات لايه ای متشکل از آسانسورها و پله برقی ها را به نمای بنا اضافه کرد و توانست فضای راهروهای قديمی را شکسته با شيشه گذاری آن ها و باغچه کاری به حياط های زمستانی تبديل کند . همچنین با تغييرات گونه های تازه از همسايگی مورب و عمودی را جايگزين همسايگی های افقی و يازده ترکيب همسايگی مختلف را ايجاد کرد . برج بیونیک در شانگهاي چين يه نمونه خوب براي اين سبک معماري است . سازه این بنا ،که از نوع ارتفاعي هسته مرکزي از سازه درخت الهام گرفته شده و طبقاتش مثل شاخه هاي درخت و بناها مثل برگ رفتارشون توجيه شده است. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که معماری بیونیک نیاز به آزمون و خطا ندارد و خود آن نظریه ای از پیش امتحان شده است و معمار تنها باید بر فرم شناسی تسلط کامل و کافی داشته باشد و بتواند از داده های طبیعی بهترین استفاده و بهره را ببر

22
سانتیاگو کالاتراوا

هندسه شالوده و مبنای ادراک معماری است. من از طریق هندسه به اثر خود دست می یابم. در شناخت جهان معماری، زبان هندسه مانند زبان سازه اهمیت دارد. هر دوی آنها در کنار خواص مصالح و عالم طبیعت، برای من سرچشمه های زاینده و مهم الهام هستند

منابع

مقاله معماری با رویکرد بیونیک ، فاطمه قارونی،  علی عمرانی پور و محمد یزدی ، ص 127 الی 140

مقاله درباره ی بیونیک ، دکتر امین غفوری پور ، ص 4الی 10

سالوادوری، ماریو ، ترجمه دکتر محمود گلابچی، سازه در معماری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران،سال 1374،ص 1 الی 6

کالاتراوا، سانتیاگو، ترجمه بهنام قلیچ خانی، سانتیاگوکالاتراوا از خود و کارهایش می گوید، مقاله رهیافت طراحی،نشریه صفحه شماره37، سال 1382

 www.spirasolaris.ca/sbb4d2c.html

 www.biomimicryinstitute.org

سبک معماری مَنِریسم

شیوه‌ گرایی یا مَنِریسم سبکی است که از سده هفدهم در هنر و ادبیات اروپا رایج شد و به تدریج، به کاربستِ تصنعی، افراطی و تظاهرآمیز شگردهای هر سبک هنری گفته می‌شد . البته دلالت خاص آن، به نقاشی، پیکرسازی و معماری ایتالیایی در فاصله زمانی میان اوج دوره رنسانس و باروک محدود می‌شود . “شيوه گرايان” به جاي رجوع به طبيعت و ادامه جستجو در پديده هاي طبيعی به هنر روی آوردند و استادان هنر رنسانس پيشرفته به خصوص ميكل آنژ و پيكرتراشان رومي را سرمشق خود قراردادند. آنها اعلام كردند كه هنرمند حق دارد قواعد را مطابق ميل خود تفسير كند و هنرمند ميتواند به شكلها جنبه آرمانيتری بدهد. شيوه گرايان به ويژه به ترسيم پيكره آدمی توجه كردند و به جای تعادل به دنبال ناپايداری بودند. پس به تدريج هنر متعادل رنسانس پيشرفته جايش را به بي قراری ، كژی و اغراق سپرد

پیرایه، خرق عادت، خطای حسی، ریزه کاری های مبتکرانه دیگر تداعی معنایی شیوه گرایی هستند .

معماری منریسم به سبب روی گرداندن از قواعد کلاسیکی تعادل ، نظم و هماهنگی با معماری رنسانس متفاوت است . همچنین به دلیل این که تمامی عناصر را در الگوهایی یکدست و پویا ادغام نمیکرد با معماری باروک نیز متمایز بود . طرح میکل آنژ برای دهلیز کتابخانه لُرنتسو در فلورانس را میتوان پیش درامدی برای معماری منریست دانست اما آثار جولیو رومانو نمونه های شاخص این سبک از معماری بودند . در حقیقت او با بنا کردن پالاتسو دل ته ، الگویی برای معماران سده شانزدهم میلادی پدید آورد .

بهره گیری از خطای حسی ، عنصری کلیدی در طراحی به سبک منریسم به شمار میرفت .

منریسم خود را به گونه های مختلف نشان داد. شاگرد، متولد رم رافائل، جولیو رومانو از سال 1520 برای دودمان گونتساگا در مانتوا کار کرد و در این دوران یک مجموعه انحراف از قواعد کلاسیک را در شاهکارش پالاتسو(قصر) دل ته به نمایش گذاشت که در آن ها ریتم ها عوض و بدل می شوند.نیم ستون های خارجی نما با سطوح زبرکار شده ترکیب می شوند و تاق ها با سنتوری ها در هم می آمیزند. این اثر به عنوان یک ابداع جدید خودنمایی می کند،ولی هرگز از قواعد سنت کلاسیک نه از لحاظ معماری و نه از لحاظ معنایی دور نمی شود و در یک اندرونی با شکوه به اوج می رسد که اگرچه تزئینات معماری خاصی ندارد، ولی با یک اثر نقاشی پوشانده شده است و غلبه بر نظام کلاسیک به دست بزرگان این فن را به تصویر می کشد

آندریا پالادیو که احتمالا با رومانو کار کرده بود سنت کلاسیک را جهت در بر گرفتن عناصر ناسازگار پیشین به صورت مشابهی توسعه داد. بهره گیری از خطای حسی نیز عنصری کلیدی در طراحی پالاتسوماسیمو به دست بالداساره پروتسی در رم است

معمار این اثر که با مشکل زمین نا هموار بنا روبرو بود، ناگزیر بود قصر دو قلوی 2 برادر را در چنین فضایی جای دهد.او جهت فائق آمدن بر این چالش، با ایجاد انحنا در نمای بنا آن را با خط خیابان تطبیق داد. در پشت این مطلب  مجموعه ای از خطاهای حسی وجود دارد که با الگوهای تزئینی تشدید شده اند و سرآغاز قوانینی گشتند که یک سده پس از آن در دوران باروک به اوج خود رسیدند

یکی از نمونه های شاخص این سبک از معماری بازیلیکا،ویسنزا،آندریا پالادیوس است

نخستین ماموریت عمومی پالادیو محصور کردن یک تالار موجود با این رشته تاق دو طبقه  بود. بسیاری از ابعاد توسط سازه موجود از پیش تعیین شده بودند و پالادیو  برای این که این محدودیت ها را به طراحی خود بخوراند عناصر کلاسیک متعددی را برروی هم قرار داد تا انعطاف پذیری ای تولید کند که با یک نظام واحد ناممکن بود و این خود عصاره مکتب رفتارگرایانه بود

ذهنیت نهفته در زیبایی‌شناسی شیوه گزینی، غیرکلاسیک بود اما جز افراطی‌ترین شکل‌های آن، عملا ضدکلاسیک نبود. جنبه‌ی ضدطبیعت‌گرایی منریسم حتی از جنبه‌ی ضد کلاسیک آن برجسته‌تر و مهم‌تر است . این سبک با بهره‌گری از انتزاع‌گری قالبی، به سبکی برخوردار از چنان ظریف‌کاری پیشرفته‌ای تبدل شد که در آن بر زیبایی، تنوع و نمایش استادانه به بهای از دست دادن مضمون، وضوح و وحدت تاکید می‌شد
رابطه‌ی بین شیوه‌گزینی با جنبش‌های مذهبی نیز به همین اندازه گنگ بود. علی رغم احترام ژرفی که در بسیاری از آثار نقاشان نسل نخست مشاهده می‌شود، جنبه‌های دنیویِ افراطی نسل دوم ذاتا مخالف «جنبش اصلاح دینی» با آن اخلاقیات خشک و جنبش «ضد اصلاح دینی». خواستار پیروی مو به مو از اصول دین بود ، نتیجه، سبکی بی‌روح و صرفا مناسب پشتیبانی از کلیسا و اصول جزمی آن بود. به این تمثال‌های «رسمی» جنبش ضد اصلاح دینی برای آنکه بتوانند پیام‌های دینی خود را به گویاترین شکل ممکن به مخاطبان خود انتقال دهند، امکان حضور نیرومند فیزیکی اعطا شد .

سبک معماری نئو فوتوریسم

مطمئنا بعد از اتمام گرایش معماری فوتوریسم قبل از جنگ جهانی اول این جنبش و خاستار تا ابد خاموش نماند چرا که فوتوریسم همانطور که در مبحث سبک معماری فوتوریسم ذکر شد سبی آینده گرا بود .

آغاز فرآیند صنعتی سازی پس از جنگ جهانی دوم، باعث سرعت بخشیدن به جریانهای فکری جدیدی شد که در هنر، معماری و سبک زندگی شکل گرفته بود و نهایتاً منجر به ایجاد پست مدرنیسم و سپس نئو فوتوریسم شده است. به بیان  دیگر معماری آینده گرا منتهی به هنر دکو، جنبش گوگی، معماری پیشرفته و اخیرا معماری نئو فوتوریسم شده است

در دهه های ۶۰ و۷۰ میلادی معماران و هنرمندانی در آمریکا و اروپا، طرح هایی را ارایه دادند که توجه و تاکید بر به تکنولوژِی های روز و آینده گرایی در آنها به وضوح قابل مشاهده بود

در سال ۲۰۰۷، ویتو دی باری( طراح نوآور و مدیر اجرایی سابق یونسکو)، با انتشار بیانیه شهر فتوریسم در موسسه نمایشگاههای بین المللی به تشریح دیدگاه خود برای شهر میلان در نمایشگاه جهانی سال ۲۰۱۵ پرداخت. به این ترتیب بار دیگر آینده گرایی مجدداً در کانون توجه قرار گرفت. دو تن از نامدار ترین معماران معاصر در ظهور آنچه که به عنوان معماری نئو فوتوریسم تاویل می شود، نقش بسیار مهمی ایفا کرده اند زاها حدید و سانتیاگو کالاتراوا در طول دوران حرفه ای و پر افتخار خود موفق شدند  را خلق کنند که گویی فراتر از زمان هستند

ی باری در تعریف نئو فوتویسم، آن را به منزله “گرده افشانی متقابل هنر ، فن آوری های برتر و ارزش های اخلاقی به همراه ایجاد کیفیتی فراگیرتر از زندگی” تعریف می کند. ژان لوییز کوهن نئو فوتوریسم را نتیجه ی تکنولوژی می داند که به مدد آن قادر هستیم اشکالی که قبلاً ساخت آنها غیر ممکن بود را در سایه تولید مصالح جدید بسازیم. اتان جی فیلد بر این عقیده است که ماشینی سازی به یك عنصر جدایی ناپذیر فرآیند خلاقیت تبدیل شده و ظهور حالت های هنری را ایجاد می كند كه پیش از فن آوری رایانه غیرممكن بود. رینر بانهام آن را فراخوانی برای معماری تعریف می کند که از نظر فنی بر همه معماری های قبلی غلبه می کند اما دارای شکل و رسایی است

معماری نئو فوتوریست یا  آینده‌گرای نو، شکلی از معماری است که اصول زیبایی‌شناختی‌ و روش‌های نوینی را مطرح می کند. به بیان دیگر نئو فوتوریسم به عنوان جنبشی آوانگارد، به دنبال تجدید نظری آینده نگرانه در رابطه با مفاهیم زیبایی شناسی و عملکرد شهرها با توجه به سرعت رشد بالای آنها است. معماری نئو فوتوریست راهی برای رسیدن به سادگی و نشان دادن بی ‌باکی و جسارت است. در این سبک کاربرد مصالحی نظیر آهن، شیشه، بتن تقویت‌ شده، چوب، آجر و سنگ معمول است چرا که امکان سبکی و انعطاف‌پذیری را فراهم کرده است

معماران نئو فوتوریست همچون فوتوریست ها با الزاماتی برای زندگی مدرن روبرو بوده و به دنبال روشی برای پایه‌گذاری عقاید جدید و شهری نوین هستند. نئوفتوریست های علاقه بسیاری به تکنولوژی های روز دارند و بر این اساس به دنبال مصالح جدیدی هستند که در طراحی‌های نوین به کار برده شود. شاید بتوان نزدیک ترین سبک معماری به نئو فوتوریسم را معماری هایتک عنوان کرد. اما نئو فوتوریسم تکامل یافته تر بوده و سبب توسعه‌ی بسیاری از ایده‌ها و موضوعات مشابه شده است

در معماری نئو فوتوریستی به ندرت شاهد استفاده از احجام و اشکال مکعبی هستیم و اشکال منحنی و خطوط مورب و شکسته که به عنوان نماد هایی از تغییر وتحرک هستند ، نسبت به خطوط افقی و عمودی استفاده بیشتری دارند

در معماری نئو فتوریسم به وضوح شاهد به وقوع پیوستن ایده های معماری فوتوریسم هستیم چرا که ساختمان ها با جنبه ی صنعتی شدن در شهر های کنونی قد برافراشته اند و آسانسور ها همچو نمادی از نشانه های ساختمان بر ساختمان ستون شده اند و همچنین راه پله ها از حجم بسته خود را رهایی دادن و به کل هر گونه تزئینات  و جزئیاتی حذف شده و مجموعه ساختمان ها هر یک به عنصری قدرتمند و متمرکز بر ساختار شهر به نظر میرسند . در کل بروز چنین اتفاقی باعث قد کشیدن شهر ها شد .

سبک معماری فولدینگ

معماری فولدینگ یکی از سبک های مطرح در دهه ی پایانی قرن گذشته بود. فلسفه ی فولدینگ برای نخستین بار توسط فیلسوف و معمار فقید فرانسوی ، دلوز مطرح شد .

فلسفه فولدینگ منطق ارسطویی را نیز زیر سوال می برد. از نظر این فلسفه ، هیچ ارجحیتی در جهان وجود ندارد .زیر بنا و روبنا وجود ندارد. معماری فولدینگ به دنبال تعداد است و می خواهد سلسله مراتب را از بین ببرد. این فلسفه در پی از بین بردن دوگانگی هاست.فولدینگ هم مانند دیکانستراکشن در پی از بین بردن مبنا های فکری تمدن غرب و با لاخص منطق و ریاضی گو نه ی مدرن است

فولد به معنای چین و لایه های هزار تو ، یعنی هر لایه در کنار لایه دیگر ، همه چیز در کنار هم است ، هیچ اندیشه ای بر دیگری ارجحیت ندارد ، تفسیری بالاتر و فراتر از دیگری نیست ، همه چیز افقی است . به عبارت دیگر فولدینگ می خواهد منطق دو ارزشی را دیکانستراکت کند و کثرت و تباین را جایگزین آن کند

هر فضا در ساختمانی به سبک فولدینگ شبیه یک لایه است. ین لایه ها گاهی به صورت موازی در کنار هم قرار می گیرند و گاهی درهم پیچ و تاب می‏خورند. لایه لایه بودن یکی از بارزترین ویژگی های این سبک است و تقریبا در تمام ساختمان های این سبک دیده می شود .

فرم های معماری در این سبک بیشتر به صورت منحنی و نرم هستند . این ویژگی را می توانید در ساختمان «مرکز فرهنگی حیدر علی اف» کشور آذربایجان ببینید ، پوسته این ساختمان کاملا نرم و منعطف است و در هر نقطه با توجه به کاربرد فضا شکلی خاص به خود می گیرد ، ناگفته نماند معمار داخلی این اثر سارا شیخ اکبری، زنی ایرانی است. او از همان لایه های نرم و منعطف سبک فولدینگ در طراحی داخلی این بنا استفاده کرده است؛ لایه هایی که با حرکت آزادانه خود از سطح برخاسته روی دیوار می روند و روی سقف به حرکت روان و سیال خود ادامه می دهند

فرم‏ها یا لایه های معماری فولدینگ در کنار هم شکل محیط اطراف را به خود می گیرند؛ مثلا ساختمانی که نقش راه آهن را بازی می کند، شکلی کشیده مثل خطوط را ه آهن دارد. این ویژگی را می توانید در «راه آهن افراگولا» در ایتالیا اثر «زاها حدید» ببینید. البته ناگفته نماند فولدینگ ها فقط به شکل ظاهری محیط توجه نمی کنند بلکه ویژگی های اجتماعی و تاریخی محیط را نیز در نظر می گیرند

معماران این سبک با ساختمان های بلند عمودی مخالف هستند. بیشتر ساختمان هایی که به این سبک ساخته شده اند، شکل افقی دارند

«گرگ لین یکی از معماران مشهور این سبک، در یک حرکت نمادین طبقات مختلف «برج سیرز» را که یکی از بلندترین ساختمان‏های ساخته شده به این سبک بود به صورت لایه هایی درآورد و آنها را به صورت افقی در کنار هم قرار داد. او با این کار مخالفت خود را با ساختمان های بلند عمودی اعلام کرد ، نماي خارجی برج تماما با شیشه هایی به رنگ برنز و آلومینیوم سیاه رنگ پوشش شده است ، این برج از 9 مکعب مستطیل چسبیده تشکیل شده که به صورت سلسله وار هر کدام تا ارتفاع معینی بالا می روند. دو مکعب مستطیل آخر به ارتفاع 443 متر می رسند.فضلور خان براي هر مکعب مستطیل 25 ستون فلزي در نظر گرفت.لذا برج سیزر از نه لایه –مکعب مستطیل- و هر لایه از 25 لایه – سیستم سازه- تشکیل شده است

در بسیاری از ساختمان ها فضاهای مهم در راس بنا یا در بهترین جایگاه قرار می گیرند و حتی شکل آنها کاملا متمایز از بقیه فضا هاست. این تفاوت آن قدر است که بیننده به راحتی می تواند این فضا را از بقیه تشخیص دهد اما معماران سبک فولدینگ با این سلسله مراتب که به اصطلاح بخش وی آی پی نام دارد ،  مخالف هستند

معماران از این سبک در ساخت وسایل خانه هم استفاده می کنند . فرانک گهری یکی از معمارانی است که با سبک فولدینگ میز و صندلی ساخته است ، در کارهای او لایه ها به خوبی مشخص هستند . این لایه ها در کمال سادگی بسته به نوع کاربری صندلی یا حتی خواسته مشتری به شکل های خاص درآمدند . این لایه ها که کاملا شبیه هم ساخته شده‏اند با توجه به موقعیت قرار گیری شان نقش متفاوتی را بازی می کنند .