سبک معماری مینیمال

ایده سادگی و بی پیرایگی ایده ای کاملا نو و مربوط با زمان ما نیست، بلکه ریشه در بسیاری از فرهنگها از دوران باستان تاکنون داشته است، بی پیرایگی ابعادی دارد که دست آخر منجر به خلوص و کمال و زیبایی می شود. این اصطلاح در طراحی معمولا برای مواردی به کار میرود که طراح برای طرحش، تنها از المانهای اصلی و ضروری استفاده و سایر چیزهای اضافی که ممکن است بار تجملاتی داشته باشد را حذف میکند

بین سال های ۱۹۶۳و ۱۹۶۸ در آمریکا عمدتا در شهر نیویورک جنبش هنری ای به پا گرفت که با توجه به فلسفه وجودی آن “مینیمالیسم” نامیده شد. این سبک به عنوان نخستین جنبش هنری آمریکایی نیز شناخته میشود که هم زمان ریشه درکلاسیسیسم و مدرنیسم دارد و تاثیر عمیقی بر معماری، معماری داخلی و همچنین معماری منظر نیز داشته است

سبک مینیمال یا حداقل گرایی یک مکتب هنری است که در تمامی هنرها از جمله “معماری” ریشه دوانده است. به طور کلی “مینیمالیسم هنری” به معنای نمایان کردن حقیقت هر چیز است. ادامه ی این مکتب را که بگیریم به یک سادگی و بی پیرایگی می رسیم که در نهایت ما را به خلوص، کمال و زیبایی نزدیک می کند. مینیمالیسم فلسفی معتقد است که انسان برای زندگی کردن نیازهای محدودی دارد و مینیمال گراها در سادگی محض زندگی می کنند. به قول “فرانک استیلا” هنرمند مشهور مینیمالیستی: “آنچه می بینید همان چیزی است که می بینید”. به این مفهوم که با استفاده کمترازعناصرمی توان بیشترین تاثیر را ایجاد کرد. شعار مینیمالیست ها این است : ” انجام کارهای بیشتر با امکانات کمتر؛ کمتراما بهتر”. در این مکتب باید آنقدر پیش رفت تا به خلوصی درونی رسید

درمعماری مینیمال فقط از نشانه های اصلی، ضروری و کاربردی استفاده می شود و چیزهایی که زائد و تجملاتی به نظر می آیند حذف می گردند. در فضاهایی که به سبک مینیمال طراحی شده اند مخاطب محیط خویش را بهتر درک می کند و حضور خود را در آن مکان عمیق تر احساس خواهد کرد. شکل های هندسی ( کره . مخروط . مکعب) مشخصه ی سبک معماری مینیمالیسم هستند. دراین سبک این امکان برای مخاطب فراهم می شود تا اثر را طبق خواست و علاقه ی خود برداشت کند

به عبارت دیگر در این سبک طراحی، هنرمند یا مهندس کوچکترین تلاشی برای استفاد از جزئیات به منظور زینت دادن کار نمیکند، زیرا آنچه وجود دارد خود از تمامی جنبه های زیبا شناختی مبرا است

مینیمالیستها معتقدند با حذف حضور فریبنده ترکیب بندی و المانها باید بیشترین مفهوم را به نمایش گذاشت

در این نوع معماری میخواهیم فضاهایی بی آفرینیم که مردم را قادر سازد آگاهی خود را از وجود فیزیکیشان احیا کنند. در همین راستا خالی کردن فضا از مواد زائد به مخاطب کمک میکند تا درک خویش از محیط را بالا ببرد

با استفاده کمتر از عناصر، تاثیر بیشتری ایجاد کرد.

این جمله، بانی مکتبی شد که کارش کنار هم گذاشتن اجزای اصلی و لازم یک بنا در کنار هم بود، به طوری که این کار در نهایت اوج سادگی خانه را به تصویر بکشد

عملکرد گرایی در پیِ فرو کاستن تمامی عناصر ساختمان به اجزای عملکردی آن بود، در واقع ما با مجموعهای از نقاط که با تبدیل شدن به خط و صفحه، حجمی ایده ال را به ما میدهد؛ سعی در آن داریم که در”عین سادگی” تمامیت خود را به وضوح به تصویر بکشانیم. تمام مختصات این سبک دارای هویتی هستندکه نیازی به استفاده از جزییات به منظور زینت دادن در طراحی داخلی و خارجی نیست و خود پاسخگو بیان مفهوم است

معماری مینیمالیسم علاوه برشفافیت فیزیکی از لحاظ فلسفی نیز شفاف است و انتزاع و فرو کاستگی در نهایت قدرت و هنرمندی در بناهای معماری به چشم میخورد. نکته حائز اهمیت در این سبکِ معماری استفاده از تکنولوژی و روش های پیشرفته اجرا، استفاده از شیشه، فلز و بتن بود

در این سبک معمار تلاش میکند تا با کنار گذاشتن و ناسادگیها که ذهن مخاطب را بیهوده به خود مشغول میدارند و تنها با به کار بستن عناصر لازم اثر خود را در معرض ادراک مخاطب قرار دهد. در این بین ایده معمار در یک سیر انتزاعی تکامل یافته و در صورت غلبه بر محدودیتهای موجود، مسائلی چون اقتصاد، ضوابط، کارفرما و …در نهایت انتزاع بیان میشود؛ این موضوع قابلیتهایی در معماری مینیمال ایجاد میکندکه میتواند موجب استمرار آن در بعد زمان و مکان باشد

به دلیل کمی عناصر و عوامل تعریف کننده، محصول نهایی شباهت و قرابت بسیار بیشتری با ایده اولیه معمار دارد و به دلیل سادگی، خلوص عناصر و انتزاع فراوان به کار رفته در خلق اثر،  افق تأویل از متن فوق به نحو چشم گیری گسترده تر می-گردد. این قابلیت از سویی به معمار کمک میکند تا از ابزاری واحد برای بیان مفهوم متعدد استفاده کند و از سویی به مخاطب متن معماری امکان می دهد تا آن را مطابق پیش زمینه ها و علایق خویش تفسیر نماید ، این ویژگی های مینیمالیسم به آن کمک میکند تا در شرایط زمانی مختلف، به عنوان ابزاری برای بیان مفاهیم و ایده های مختلف به کار گرفته شود و قابلیت تطابق و پاسخ به مسائل مختلف را داشته باشد ..

سبک معماری هنر تزیینی یا آرت دکو

هنر تزیینی یا آرت دکو (به فرانسوی: Art déco) یک سبک و جنبش هنری در معماری، هنرهای تجسمی و طراحی است که برای نخستین بار در فرانسه پیش از جنگ جهانی اول ظاهر شد. واژه آرت دکو کوتاه شدهٔ عبارت آرت دکوراتیف از نمایشگاه بین‌المللی هنرهای تزئینی و صنعتی مدرن که در سال ۱۹۲۵ در پاریس برگزار شد برگرفته است

دکو از سبک‌های مختلفی همچون مدرنیسم، نئوکلاسیک، کوبیسم و… الهام می‌گرفت و در آمریکا به شکوفایی رسید

این سبک در تلاش بود تا ظاهری یکپارچه داشته باشد و تصویری از استقامت و امید به آینده را به نمایش بگذارد. همچنین در عین حال که اشاره‌هایی به تمدن‌های گذشته داشت، از تکنولوژی‌های جدید عصر خود نیز کمک می‌گرفت. این سبک بعد از برگزاری نمایشگاه هنرهای تزئینی سال ۱۹۲۵ در پاریس، به مرور زمان به هالیوود نیز راه پیدا کرد و به سرعت در سطح جهانی به شهرت رسید

آرت دکو پس از جنگ جهانی دوم، دیگر شهرت قبل را نداشت اما به طور کامل به فراموشی سپرده نشد. این سبک تقریباً بر روی تمامی ابعاد زندگی مردم آن دوره و طراحی‌های آینده تأثیر داشت و می‌توان گفت که نسل جدیدی را شکل داد

آرت دکو ویژگی‌های منحصر به فردی داشت که آن را از سایر سبک‌ها متمایز می‌کرد. البته ممکن است ویژگی‌های ساختمان‌های آرت دکو با یکدیگر تفاوت داشته باشند اما به طور کلی موارد زیر از جمله ویژگی‌های رایج آن‌ها به حساب می‌آید

شکل‌های هندسی ، استفاده از خطوط زیگزاگ ، نقاشی‌های دیواری ، مجسمه و نقش برجسته ، فلزکاری ، درون مایه‌های اساطیری ، ملی‌گرایی

شمایل‌نگاری

رنگ‌های استفاده شده در نمای بیرونی یا داخلی ساختمان‌های آرت دکو، محدوده‌ی متنوعی را در برمی‌گرفتند و معمولاً با یکدیگر تضاد داشتند. همچنین این ساختمان‌ها وسیله‌ای برای شرکت‌ها بودند تا ملی‌گرایی خود را از این طریق به نمایش بگذارند. برای مثال بعضی از ساختمان‌ها در آمریکا، مجسمه‌های بزرگی از عقاب را در طراحی ساختمان استفاده می‌کردند که نشان بزرگ ایالات متحده آمریکا به شمار می‌رود

در معماری آرت دکو شکل‌های هندسی به‌کار می‌رفت و نقش‌اندازی روی شیشه و استفاده از بلوک‌های شیشه‌ای نیز در این سبک رواج پیدا کرد که در طراحی بعضی از ساختمان‌ها به جای آجر از آن‌ها استفاده می‌شد

بعضی از ساختمان‌های آرت دکو و به خصوص آسمان‌خراش‌های آن، گوشه یا بُرشی پله‌دار را در برمی‌گرفتند که شکلی مدور داشت

ساختمان‌های آرت دکو (به جز آسمان‌خراش‌ها) سقف مسطحی داشتند و از مصالح قدیمی یا جدید برای ساخت آن‌ها کمک می‌گرفتند که شامل لینولئوم، یشم سبز، کاشی تراکوتا، فولاد و باکالیت می‌شد

فلز، گزینه‌ای عالی برای به تصویر کشیدن آنچه آرت دکو به دنبال آن بود، یعنی استقامت و قدرت صنعتی به حساب می‌آمد. معماران آرت دکو به سقف‌های مسطح، جان‌پناه و منار یا ساختارهایی شبیه به برج اضافه می‌کردند تا به کمک آن‌ها گوشه‌ای از ساختمان یا بخش ورودی را بیشتر در معرض توجه قرار دهند

یا همان «آرت مدرن»، سبک بین‌المللی آرت دکو به حساب می‌آید (Streamline Moderne) استریم‌لاین مدرن

اما استریم‌لاین بیشتر بر روی خطوط افقی تأکید داشت و از تزئینات کمتری برای نمای آن استفاده می‌شد که اغلب سفید بودند. در مقابل، آرت دکو به ساختمان‌های بلند و عمودی تمایل نشان می‌داد و از رنگ‌های روشن استقبال می‌کرد

سبک معماری الگوریتمیک

معماری الگوريتميک از زمان پيدايش تا كنون در دو زمينه خلاقيت‌های فرمی – فضايی و نوآوریي‌های تكنولوژيكی فعاليت كرده است: اصول و ويژگی هایی همچون استفاده از سطوح نرم و سيال، ريز شدن اين سطوح به قطعات متشابه ولي غير همسان، تغييرات تدريجی فرم‌ها و قطعات، انطباق‌پذيری و پاسخگو بودن معماری و اجزا آن به شرايط درونی و بيرونی پروژه و نظاير اينها، شعارهای اصلی رفتارهای فرمی – فضايی معماری الگوریتمیک است حال آنكه تمايل به استفاده از تكنولوژی‌های پيشرفته طراحی و ساخت، حوزه‌های جديدی از نوآوری‌ را فراهم آورده است. تمرکز بر این حوزه‌های جديد، منطق تكنولوژی را از حد امكاناتی برای ساخت فراتر برده، به زيرساخت‌های اساسی معماری هدایت میكند و ارزش‌ها و كيفيت‌های نقد و طراحی را فراهم می‌نمايد .

شايد اين اندازه‌ گرايش به فناوری در معماری الگوريتميک از نقد آن به دوران معماری پست مدرن و جريان‌های هم عصر آن شكل گرفته باشد. معماری پست مدرنيزم، ديكانستراكشن ، فولدينگ و .. با گرايش بسيار به سمت محتوای تئوريک و مفهوم کانسپت در معماری، به شدت رسالت و نقش معمار را به عنوان شاعر فضاها تعريف نمودند. معمار كه انديشمندی در جهان هستی بود، از مجرای مطالعات فلسفی، تاريخی به ارائه كانسپت‌های مفهومی می‌پرداخت و اثر معماری را همچون محتوايی هنری – اجتماعی و ورای يک مجموعه از فضاها جهت زيستن، به جهانيان ارائه مي‌كرد. شايد فقط معماران های تک واكوتک و جريان معماری پايدار بودند كه ويژگي‌هاي رفتار فيزيكی ساختمان و مواد و انرژي آن را هم‌تراز كيفيت‌هاي مفهومي – زيباشناختي ساختمان جلوه دادند و از اين منظر نيز به ستايش تكنولوژی در آثار خود پرداختند. اين جريان با ارائه بحث‌های نظری متعدد در خصوص پايداری ساختمان و اهميت كيفيت‌های فيزيكی و رفتاری آن، گفتمانی را در معماری مطرح كرد كه به كم‌رنگ‌تر شدن گفتمان تئوريک- مفهوم‌گرای معماری منجر شده و ارزش‌های جديدی را در فضای طراحی و نقد معماری جايگزين میكند .

الگوريتم مجموعه مشخصی از دستوران واضح و تعريف شده در يک سلسله مراتب مشخص است كه مي‌تواند انجام يک كار را در اين دستورات برنامه‌ريزی كند. به علت اين خاصيت عام، الگوريتم‌ها به زبان پايه‌ای فعاليت‌ها و پروسه‌های علمی تبديل شده‌اند. دانشمندان و پژوهشگران عرصه‌های مختلف دانش، به تبديل دانش و فرآيندهای علمی خود به زبان الگوريتم‌ها می پردازند و از قدرت و توان پردازش و حافظه كامپيوترها بهره می‌برند. يک بار تعريف صحيح و دقيق الگوريتم، امكان تكرار يک چرخه از فعاليت‌ها را در زمان كوتاه و با سرعت و دقت بالا فراهم می‌كند

معماری معاصر، با فاصله گرفتن از فلسفه و انديشه به مفهوم قرن بيستمی آن، به اين گرايش‌های هيبريدی علاقه پيدا كرده و در حال تلفيق با حوزه‌های جديد علمی است. معماری نوين نه از مجرای زيباشناسی صرف تئوری، بلكه از راه گشايش درهای خود به سمت دانش در همه حوزه‌های ممكن آن و تلفيق و پيوند با آن به توليد گزينه‌ها و جريان‌های خلاق جديد می پردازد. همانطور كه اين اتفاق در حوزه‌های ديگری نيز رخ داده‌اند، معماری گرايش زيادی به سمت علم داشته و ابزارها و روش‌های معماری الگوريتميک نيز اين گرايش را ممكن میسازند وهدايت می‌كنند. طراحی و توليد معماری كه از روش‌های نوين علمی بهره می‌برد میتواند فرايندهای پيچيده را در الگوريتم‌های طراحی ساده كند

مطالعه رفتاری انسان‌ها در جمعيت‌های زياد، مطالعه رفتاری حشرات و موجودات در دسته‌های بزرگ، مطالعه نحوه لانه‌سازی و نظاير آن میتواند حوزه‌های مطالعه هوشی جمعی را فراهم میکند  

هوش جمعی و هوش حاكم بر رفتار تعداد زيادی از عناصر متحرک در فضای تبادلی و تعاملی، می تواند حوزه‌های جذابی برای مطالعه، طراحي و پژوهش‌های ناشی از آن را فراهم آورد به توليد معماری و شهرسازی الگوريتميک كه در آن رفتار تعداد زيادی از عناصر ساده تعامل كننده ، مطرح است بپردازد. اينگونه است كه مطالعه رفتار لانه سازی مورچه‌ها و موريانه‌ها و يا هندسه لانه زنبورها به مرجعی برای مطالعه و توليد پروژه‌های معماری تبديل میشود .

رباتيک، خودسازماندهی، پارادایمهای متعدد برنامه‌نويسی، گرافيک كامپيوتری، مواد هوشمند، مواد با حافظه شكلی، نانوتكنولوژی، و فهرست تمام نشدنی دانش‌ها و حوزه‌های نوين پژوهشی همان اندازه كه از معماری دور به نظر می‌رسند به آن نزديک هستند. معماری الگوريتميک در جستجوی يافتن منطق، رفتار، فرايند، الگو و محتوای اين دانشهاست تا از تلفيق آن با معماری به توليد ساختارهای جديد و پيچيده بپردازد ونوآوری را در به روزترين و پيشروترين حالت‌هاي آن جستجو كند. جرياني كه همه عرصه‌های دانش امروز را بر بسترهای كامپيوتری – الگوريتميک كنار هم می‌آورد

معماری الگوريتميک كه با امكانات متعدد طراحی و ساخت ديجيتال در عرصه‌های نرم‌افزاری و سخت‌افزاری شروع به طرح گفتمان جديدی در معماری نمود از اين خلاء موجود در فضای تئوريک معماری سود جسته است و ضمن ارائه روش‌های نوين در طراحی و ساخت معماری، به پر كردن اين خلاء تئوريک نيز میپردازد

اگر به معماری به شکل حجم در فضا نگاه کنیم همیشه با هندسه و ریاضی به منظور طراحی آن سر و کار خواهیم داشت. تاریخ معماری هر دوره ای به شکلی با هندسه در ارتباط بوده است. معماری اسلامی و تزینات ساختمان ها مثال هایی هستند که نشان می دهد معماری با هندسه و ریاضی رابطه قوی داشته است. در دوران اخیر به علت گسسته شدن رشته های معماری و مهندسی این ارتباط تضعیف شده ولی در اوایل قرن ۲۱ با نفوذ هر چه بیشتر کامپیوتر در حوزه معماری و کمک به خلق فرم های جدید توسط این ابزار متعلقات علوم کامپیوتر نیز به معماری راه یافت. با تعریف فرم به صورت قدم هایی مشخص و تعریف شده که به اصطلاح الگوریتم خوانده می شود فرم های جدید به سمت علمی تر شدن پیش رفته اند. این اتفاق میمون باعث شده است که ارتباط بین طراحی و ریاضی به شکل محکم تری شکل گیرد.

برخلاف روش معمول ترسیم احجام ، مدل سازی حجم با الگوریتم مولد بر پایه اعداد ، هندسه و محاسبات استوار است. حتی اگر با حجم آزاد شروع به طراحی کنید آن حجم باید در ابتدا به پارامتر هایی مشخص متصل شود. نتیجه کار مسیر هایی است که همگی به هم مرتبط اند و با تغییر پارامتر های تعیین کننده، مسیر کل محاسبات تغییر کرده و حجم بدست آمده تولید می شود. ذکر این نکته نیز ضروری است که استفاده از روش های الگوریتمیک برای تولید حجم باعث کاهش فاحش اختلافات بین رشته های مرتبط با معماری مثل سازه، انرژی، تاسیسات، شهرسازی و عرصه ی ساخت خواهد شد. نرم افزار هایی مثل گرس هاپر توانسته اند به خوبی فاصله ی بین حوزه ی طراحی و ساخت را نیز پر کنند

سر فصل هایی که طراحی الگوریتمیک آن ها را در بر می گیرد عبارتند از:

خلق منحنی ها و سطوح آزاد ، ویرایش و تغییر شکل پارامتریک فرم ، طراحی سطوح باز و بسته شونده ، طراحی زایشی ، نمونه سازی دیجیتالی و ساخت ، قطعه بندی و مدول سازی

معماری بیونیک

مزایای علم بیونیک

تقليد از طبيعت مزاياي بسياري دارد. هر جاندار کنوني داراي چندين ميليون سال تکامل است، در اين فاصله زماني طبيعت هر چه را که سازگاري نداشته از بين برده است . اين اميدواري را بوجود آورده که بشر بتواند با مطالعه فرآيند تکامل، مکانيسم‌هاي جديد فناوري را از روي موجودات زنده نسخه‌برداري کند . بیونيک يا علم بررسي نظام حيات جانداران، امروزه به عنوان يکي از سه علم برتر جهان (آی تی،نانو ،بیونیک) شناخته میشود

کاربرد در معماری

 بيونيک شامل سه بخش است ،ساختار اصلی : علم سيستم هايي که کار آنها از سيستم هاي زنده گرفته شده است ، مکانیزم ها : علم سيستم هايي که خصوصياتي شبيه خصوصيات سيستم هاي زنده را دارند ، دریافت های حسی فرم : علم سيستم هايي که از نظر ظاهر به سيستم هاي زنده شبيهند

استفاده از فرم های بهینه شده ی طبیعی و الگو گیری از آن ها در ساخت فرم های معماری و ساختمانی میتواند علاوه بر کاهش زمان و هزینه، انعطا ف پذیری لازم برای طراحی پوسته و خلق فرم های جدید در زمینه معماری و طراحی معماری را فراهم آورد . علم ریخت شناسی یا مورفولوژی یکی از علم های وابسته به بیونیک است که باید در راستای طراحی بیونیک  و برای بهرهگیری بهتر بررسی شود.  آندریاس فانینگر آناتومی طبیعت تکامل ساختار و فرم در طبیعت را واکنش هوشیارانه برای بقا دانسته است . بصورت کلی می توان گفت که طراحی بیونیک یک طراحی همگرا است . بدین معنا که گذشتن از هر یک از این مراحل به معنای اتمام مرحله نیست و در یک حرکت مارپیچی و بر اساس نیاز و روند طراحی دوباره به مراحل قبلی بازگشت وجود دارد. به عنوان مثال میتوان به صدف آبالون اشاره کرد. سازه ماده سازنده صدف آبالون از واحدهای شش ضلعی آراگونیت ساخته شده اند که علاوه بر اینکه ماده آلی منعطفی آ نها را به شکل آجر و ملات در لایه های متعدد روی هم قرار میدهد

فرم پوسته صدف آبالون داری پتانسیل لازم برای الگوگیری در طراحی معماری پوسته های ساختمانی می باشد. حفره های لبه ی کناری پوسته را نیز می توان به عنوان روزنه های نورگیری ساختمان مورد بررسی قرار داد. مهمترین تابع چند ضابطه ای که فرم صدف را شکل میدهد تابع اسپیرال طلایی می باشد که یک تابع قطبی است

منحنی اسپیرال طلایی و تخمین آن توسط مستطیل طلایی

 در معماری بسیاری از معماران از گذشته از علم بیونیک استفاده میکردند که در آن زمان تحت این عنوان نبود. یکی از معماران مطرح در زمینه ی معماری  بیونیک کالاتراوا است که از اریگامی بدن انسان و جانداران برای طرح های خود استفاده میکند به همین خاطر  طراحی های او بر مبنای سازه های پیچیده بنا شده است و دارای استحکام شگفت انگیزی هستند و به ظاهر بسیار سبک حس میشوند . از جمله معماری دیگر معماران که در این زمینه بسی درخشیده است میتوان به استادیوم الامپیک مونیخ یاد کرد. به عنوان سیستم پوشش استادیوم با ایجاد  چشم انداز مصنوعی واین پوسته  شروع به فشرده شدن  می کند تا به انتهای استادیوم می رسد. تغییر چشمگیر در مقیاس پوسته ، درک چشم انداز شناور مصنوعی را که از خاک شروع می شود وسپس شروع به  افزایش می کند. تا جلوه هایی از بازتاب کوه های سربه فلک کشیده آلپ را نشان داده و دوباره در آن طرف استادیوم می نشیند. از دیگر بنا های چشمگیر در این زمینه میتوان به ساختمان اينونيک در کمبريج که بزرگترین آسمان خراش به سبک بیونیک هست اشاره کرد .بازسازی مجموعه ساختمانی کليبورک در بيجل مرمر ، در نزديکی آمستردام ، از نمونه های اولیه کاربرد این عنوان در معماری بود . نمای اين ساختمان 500 واحدی که طولی بالغ بر 1000 متر دارد پوسته اي جديد از راهروهای متحرک ميباشد . یکی از مشکلات بنای راهروهای طويل و کريدورهای يکنواخت آن بود . لين يکی از پيشگامان معماری بيونيک،  برای حل اين مشکلات لايه ای متشکل از آسانسورها و پله برقی ها را به نمای بنا اضافه کرد و توانست فضای راهروهای قديمی را شکسته با شيشه گذاری آن ها و باغچه کاری به حياط های زمستانی تبديل کند . همچنین با تغييرات گونه های تازه از همسايگی مورب و عمودی را جايگزين همسايگی های افقی و يازده ترکيب همسايگی مختلف را ايجاد کرد . برج بیونیک در شانگهاي چين يه نمونه خوب براي اين سبک معماري است . سازه این بنا ،که از نوع ارتفاعي هسته مرکزي از سازه درخت الهام گرفته شده و طبقاتش مثل شاخه هاي درخت و بناها مثل برگ رفتارشون توجيه شده است. در نهایت میتوان نتیجه گرفت که معماری بیونیک نیاز به آزمون و خطا ندارد و خود آن نظریه ای از پیش امتحان شده است و معمار تنها باید بر فرم شناسی تسلط کامل و کافی داشته باشد و بتواند از داده های طبیعی بهترین استفاده و بهره را ببر

22
سانتیاگو کالاتراوا

هندسه شالوده و مبنای ادراک معماری است. من از طریق هندسه به اثر خود دست می یابم. در شناخت جهان معماری، زبان هندسه مانند زبان سازه اهمیت دارد. هر دوی آنها در کنار خواص مصالح و عالم طبیعت، برای من سرچشمه های زاینده و مهم الهام هستند

منابع

مقاله معماری با رویکرد بیونیک ، فاطمه قارونی،  علی عمرانی پور و محمد یزدی ، ص 127 الی 140

مقاله درباره ی بیونیک ، دکتر امین غفوری پور ، ص 4الی 10

سالوادوری، ماریو ، ترجمه دکتر محمود گلابچی، سازه در معماری، تهران، انتشارات دانشگاه تهران،سال 1374،ص 1 الی 6

کالاتراوا، سانتیاگو، ترجمه بهنام قلیچ خانی، سانتیاگوکالاتراوا از خود و کارهایش می گوید، مقاله رهیافت طراحی،نشریه صفحه شماره37، سال 1382

 www.spirasolaris.ca/sbb4d2c.html

 www.biomimicryinstitute.org

سبک معماری فوتوریسم

آینده‌ گری یا فوتوریسم (در زبان ایتالیایی: Futurismo) (در زبان فرانسوی: Futurisme) فتوریسم یکی از جنبش‌های هنری اوایل قرن بیستم بود. مرکز این جنبش در ایتالیا بود و در کشورهای دیگر از جمله روسیه نیز فعالیت داشتند

معماری آینده‌گرا (معماری فوتوریسم)  بیش‌تر به جنبش عظیم صنعت و بازتاب آن در جامعه تعلق داشت، هر چند معمارهایی مانند آنتونیو سانت‌الیا (۱۸۸۸–۱۹۱۶) که در نخستین نمایشگاه آزاد آینده‌گری در سال ۱۹۱۶ شرکت کردند و به جمع آینده‌گراها پیوستند، کارهایشان از حد نقاشی و طرح فراتر نرفت ولی معماری این سبک تحولی بنیادین در شیوه‌هایی که امروزه به نوگرایی شبه کلاسیک معروف است، تبدیل شد علاقه‌مندی معماران فوتوریسم وابسته به هر چیز جدیدی در رابطه با فنآوری است. نکته‌ی مهم دیگر این که هنرمندان معماری چنین جنبشی بسیار مصمم بودند که از گذشته فاصله بگیرند. برای دستیابی به این منظور، معماران معماری فوتوریسم پروژه‌ای را مطرح کردند که بایستی همه‌چیز در ساختمان‌سازی شهر جدید عالی و بی‌نقص باشد.با رهایی از گذشته، معماران فوتوریسم فنآوری‌های جدید را که به روز بود پیشتیبانی کردند. آن‌ها به دنبال مصالح جدید بودند که در طراحی‌های نوین به کار برده شود و از طریقی که در گذشته طراحی شدند اجتناب شود ، معماری فوتوریسم بخشی از جنبش هنری است که فوتوریسم نامیده شده و از ایتالیای اوایل قرن بیستم سرچشمه گرفته و بنیانگذار آن فیلیپو تی.مارینتی است. «آنتونیو سانت الیا» هنرمند ایتالیایی است که تعداد کمی از پلان‌های رویایی وی ساخته شدند. وی در قلب یک کلانشهری که تحت تحولات صنعتی و افزایش جمعیت فراوان بود آرمانشهری را متصور شد که شهر جدید نامیده شده و مملو از آسمانخراش‌های یکپارچه و به‌یادماندنی با پل‌ها و معابری است که سراسر آسمان را درنوردیده‌اند ، بعد از پیوستن معمار جوان به نام آنتونیو سانت الیا و انتشار منشور معماری فوتوریست، سبک فوتوریسم رسما وارد حوزه معماری شد. اگرچه سانت الیا هیچ ساختمانی به سبک فوتوریسم احداث نکرد ولی کار بزرگ او ترسیم شهر جدید مطابق با اصول نظری جنبش فوتوریسم بود. تصاویر این شهر خیالی بسیار مدرن شامل یک سری آسمان خراش های بسیار مرتفع بدون هیچ گونه تزیینات و رجعت به تاریخ بود. از زیر و مجاور این سازه های بتنی و فولادی عظیم پل ها و خطوط ارتباطی برای اتومبیل، قطار و مترو در چندین طبقه عبور می کرد

نکات مهم ذکر شده توسط سانت الیا در این منشور که زیر بنای فکری این جنبش در حیطه معماری و شهرسازی را تشکیل می داد به این قرار است :

ما در خیابانهایی که برای نیازهای بشر چهار، پنج، شش قرن پیش ساخته شده زندگی می کنیم، محاسبات براساس مقاومت مصالح ، استفاده از بتن آرمه و فولاد ، مانع از معماری به مفهوم قدیمی و کلاسیک شده است ، ما دیگر این احساس را نداریم که مردان کلیساهای بزرگ ، قصرها و تریبون ها هستیم ، ما مردان هتلهای بزرگ ، ایستگاه های راه آهن ، خیابانهای وسیع ، بنادر عظیم ، بازارهای سر پوشیده ، رواقهای روشن ، جاده های مستقیم و تخریب های سودمند هستیم ، ما باید شهر فوتوریسم را همچون یک کارگاه کشتی سازی پهناور و پر هیاهو ، متحرک و فعال با تمام جزئیاتش ، ابداع و مجددا بازسازی کنیم ، خانه فوتوریسم باید همانند یک ماشین عظیم باشد ، آسانسورها دیگر نباید همچون سوراخ های کرم در گوشه های راه پله پنهان شوند ، خود قفسه راه پله به دلیل بلا استفاده بودن  باید حذف شود ، آسانسورها می بایست همانند اژدهایی ساخته شده از آهن و شبیه بر پیکر ساختمان بالا روند ، خانه ساخته شده با بتن شیشه و آهن و عاری از نقاشی و مجسمه و غنی به سبب زیبایی خطوط و برجستگی هایش ، و بسیار زشت به لحاظ سادگی مکانیکی اش ، با توجه به احتیاجات و نیازها و نه بر طبق قوانین شهرداری ساخته خواهد شد تزئین بایستی برچیده شود ،  همه چیز باید دگرگون گردد ، بیایید بناهای تاریخی ، پیاده رو ها ، پاساژها و راه پله ها را واژگون کنیم ، بیایید خیابانها و میدان ها را پایین ببریم و سطح شهر را بالا بیاوریم ، همانگونه که پیشینیان منبع الهام خود در هنر را در طبیعت جست و جو می کردند ، ما باید منبع الهام خود را در جهان مکانیکی که بوجود آورده ایم پی جویی کنیم و در یک کلام هر نسلی باید شهر خود را بسازد .

، تخیل به عنوان تصور چیزهایی که وجود ندارند سه جنبه اصلی دارد ترکیب شهودی تصاویر و مفاهیم

تلفیق کارکردهای بازآفرینانه حافظه و خاطره با نوآوری های سازند ، میانجی گری میان تجارب گذشته و دستاوردهای حاضر

در هم شکستن محدودیت ها و ذهنیات گذشته باعث میشود که معمار بتواند بنایی را که وجود ندارد و امکان ساختن آن ممکن نیست تصور کند و در پی ساخت آن برآید در مرحله بعدی تلفیق کارکردها ی حافظه و برخورد آن با نوآوری های سازنده ، معمار را در جهتی پیش میبرد که طرح تخیلی خود را باور کرده و قابل اجرا بداند. در مرحله بعد طرح تخیلی معمار نقش تولیدی و سازنده می یابد به طوریکه معمار طرح خود را قبول کرده و ذهن خود را به سمتی هدایت میکند که در پی ساخت اثر خلق کرده در ذهن خود باشد

معماری فوتوریسم یا آینده‌گرا، شکلی از معماری است که زیبایی‌شناختی‌های سنتی و اولیه را نپذیرفته و روش‌های نوینی را مطرح کرده است که دو موضوع اصلی آن عبارت است از: حرکت و ماشین

مبانی نظری جنبش فوتوریسم شامل موارد زیر است ،توجه به علم، تکنولوژی و جهان آینده ، حمل و نقل سریع السیر ، گسست از گذشت، حذف تزیینات ، بلندمرتبه سازی ، نمایان کردن اجزای عملکردی و تکنولوژیک ساختمان

شروع جنگ جهانی اول سبب پایان جنبش فوتوریسم شد. عمر جنبش فوتوریسم نسبتا کوتاه بود. این جنبش به عنوان یک نظریه فکری فراگیر فقط در شمال ایتالیا مطرح بود. اگرچه هیچ ساختمان مهمی به این سبک ساخته نشد اما اشکال و تصاویر کشیده شده توسط معماران آن سبک پس از نیم قرن به منصه ظهور رسید

جنبش Tiny House

 TINY HOUSEجیست ؟ این ایده و جنش چیست ؟ چرا انسان ها این خانه ها را انتخاب میکنند و زندگی اینچنینی به جه معناست ؟

سال هاست که گرایش به خانه های کوچک به جنبش اجتماعی بدل شده است . مردمی هستند که انتخاب میکنند محل زندگی خود را کوچک کرده و ساده تر کنند. انسان هایی که فلسفه ی این نوع خانه هارا پذیرفته اند و سبک زندگی آزادانه و راحت را در آن ها یافته اند .

زندگی در این نوع خانه ها چیزی فراتر از زندگی در مکانی کوچک است اگرچه زندگی در خانه کوچک بخشی از آن به حساب می آید .

ابعاد و بزرگی این خانه ها به گونه ای است که به عنوان مثال ابعاد متوسط یه خانه معمولی در آمریکا 2600 فوت مربع است در حالی که در این خانه های کوچک ابعاد بین 100 تا 400 فوت مربع است . اما مطمئنا هیچ قانون ثابته برای ساخت این روش از خانه لزومی بر وجودش نیست ولی اکثر این خانه ها در زمینی به ابعاد 400 فوت مربع ساخته میشوند .

خانه های کوچک یا اجاره ای هستند یا متعلق به شخص خاصند . این خانه ها ممکن است چرخدار و متحرک باشند یا پایه و اساس داشته باشند و ثابت باشند . اغلب این خانه ها ساختاری مستقل دارند و بعضا در محوطه خانه های بزرگ مستقر شده اند .

ممکن است جایی باشد که تعداد  متعددی از این خانه ها در آنجا پارک یا مستقر شده باشند .

برخی از این خانه ها را خود صاحبان آن ها بنا میکنند و برخی هم متناسب با شرایط خریداری میشوند . این خانه ها به شکل های مختلف با هندسه های متفاوت وجود دارند و هدف تمامی آنها ایجاد زندگی ساده تر و آرام تر در فضایی کوچک است .

به طور متوسط در مناطق سردسیر به سبب بهینه کردن مصرف انرژی خیلی بیشتر از این نوع خانه ها استفاده میشود .

برای کسانی که تا به حال زندگی در محیط کوچک را تجربه نکرده اند شاید وهم آور باشد ولی عوامل زیادی باعث گرایش به این جنبش شده است . از جمله عوامل محیطی ، طبیعت و عوامل مالی . زندگی در این خانه ها علاوه بر مزایای گفته شد جالب و کنجکاوانه است .

اغلب آمریکایی ها ½ تا 1/3 درآمد ماهیانه شان صرف سقف بالای سرشان می شود چرا که آن ها باید چندین سال وقت خود را صرف کنند تا بتوانند  خانه متوسط تهیه کنند و یا که با توسعه فرهنگ  اکنون بخرید ، بعداً بپردازید بیش از 70 در صد آمریکایی ها با هزینه های بازپرداخت زندگی میکنند .

عقایدی همچون با سخت کار میکنیم تا خانه بزرگتر داشته باشیم و پس از آن سخت کار میکنیم تا با وسایلی آن ها را پر کنیم حتی اگر استفاده ای نکنیم . بنابراین راه حل زندگی با آرامش بیشتر و هزینه کمتر چیست جز این که زندگی خود را کوچکتر و هدفمند تر کنیم .

بنابراین هیچ تعجبی ندارد که عده ای از مردم به این جنبش روی آورده باشند و سبک جدیدی برای زندگی خود رقم زده باشند .

TinyHouses-Infographic-1000wlogo-682x1024

در تصویر بالا میبینیم که درصد کسانی که این روش از زندگی را پذیرا هستند در خانم ها 55 درصد و در آقایان 45 درصد است .این موضوع نشان دهنده ی کمتر شدن زحمات نگهداری از خانه است که علاوه بر صرف وقت صرف هزینه سالانه چشمگیری هم د ارد . همچنین از هر 5 نفر 2 نفر بالای 50 سال دارند.

میزان رهن و اجاره در این روش از زندگی بسیار کم بوده و اغلب خودشان صاحبان ملک خود هستند . از لحاظ انواع هزینه های زیستی در این نوع از زندگی انقدر کم است که سالانه میشود با همان هزینه به راحتی به فارغ التحصیلان افزود .

نوار موبیوس و بطری کلاین

آگوست فردیناند موبیوس (August Ferdinand Möbius) در روز ۱۷ نوامبر ۱۷۹٠ در شهر زاکسن به دنیا آمد. وی ریاضی‌دان و ستاره شناس مشهور آلمانی است. بیشتر شهرت او به دلیل کشف نوار موبیوس است.

نوار موبیوس نواری کاغذیست که به گونه ای پیچیده است و ابتدا و انتهای آن بر هم منطبق شده است . این نوار خاصیت دو رو بودن کاغذ را باطل میکند چرا که اگر شما از از یک نقطه در نوار شروع به حرکت کنید در نهایت کل سطح نوار را رفته اید و میتوانید این حرکت را تا بی نهایت تکرار کنید .

تعریف خاص ریاضی :دلیل «یک رویه بودن» این نوار، به شرح زیر است که : در هر نقطة a از نوار موبیوس، می‌توان دو بردار با جهت‌ ‌های مختلف رسم کرد که بر نوار موبیوس در این نقطه عمود باشد.

خاصیت موبیوسی: خاصیتی است که رابطه بین «درون» و «بیرون» را وارونه می‌کند. یعنی هر نقطه از یک سطح موبیوسی در عین حال که درون است، بیرون نیز می‌باشد، بنابراین در یک تغییر پیوسته نوعی دگرگونی در ماهیت یک فضا صورت می‌گیرد.در واقع در این حالت، فضا خاصیت دوگانه اما پیوسته پیدا می‌کند.

مرز یک ناحیه در فضا

مرزِ یک ناحیه، خط جدا کننده آن ناحیه از ناحیه دیگر است. در ریاضیات برای یک سطح سه مفهوم تعریف می شود: نقطه داخلی: نقطه ای که بتوان آن را داخل یک دایره روی سطح محصور کرد. نقطه خارجی: نقطه ای است که بتوانیم دایره ای حول آن رسم کنیم که متعلق به آن سطح نباشد. نقطه مرزی: نقطه ای است که هر دایره ای حول آن رسم شود، قسمتی از آن متعلق به سطح و قسمت دیگر آن متعلق به خارج آن سطح باشد. با این تعریف نوار موبیوس فقط یک مرز دارد. یعنی با یک بار حرکت در کرانه‌های انتهای نوار تمام مرز آن را می توانیم طی کنیم.

نوار موبیوس خواص غیرمنتظره دیگری نیز دارد؛ برای نمونه، هرگاه بخواهیم این نوار را در امتداد طولش بِـبُریم به جای این که دو نوار به دست بیاوریم، یک نوار بلندتر و با دو چرخش به دست می آوریم! همچنین با تکرار دوباره این کار دو نوار موبیوس در هم پیچ خورده به دست می‌آید. با ادامه این کار یعنی بریدن پیاپی نوار، در انتهای کار تصاویر غیرمنتظره‌ای ایجاد می‌شود که به حلقه‌های پارادرومیک (paradromic rings) موسومند. همچنین اگر این نوار را از یک سوم عرض نوار ببریم، دو نوارِ موبیوس در هم گره شده با طولهای متفاوت به دست خواهیم آورد. تمامی این کارها به آسانی قابل اجراء هستند.

نوار موبیوس را می‌توان حالت خاصی از بطری کلاین دانست.نوار موبیوس به نوعی می‌تواند به عنوان سمبل تعامل دوگانگی فرهنگی تلقی شود.

فیلیکس کلاین، ریاضیدان آلمانی و عضو آکادمی علوم برلین بود که در سال 1882 نمونه جالبی از سطحی یک رویه طرح کرد که به بطری کلاین مشهور شد. این بطری، یک سطح کاملاً بسته دارد و  حجم آن صفر است. بطری کلاین اگر چرخانده شود، هیچ تغییری در مایع درون آن داده نخواهد شد.

در کیهان شناسی، مطرح شده‌ است که کیهان را به شکل زین اسب میداند و اشکالی نیز به نام بطری کلاین و نوار موبیوس ارائه شده‌ است. در بطری کلاین جهان بسته است و به شکل یک بطری است در نوار موبیوس جهان درون و بیرون ندارد.

اگر حرکت در جهان را از جایی شروع کنیم که روی نوار باشد، سرانجام از زیر نوار سر درمی آوریم یا اگر از زیر آن شروع کنیم به روی آن خواهیم آمد.

خانه بطری کلاین (klein bottle house ) درون بافت درختی بر روی تپه‌های شنی با فاصله کوتاهی از ساحل وحشی ۱۶ واقع شده‌است.

از همان اول شرکت ساختمانی ام‌ سی‌ آر می‌خواست که خانه‌ ای طراحی کند تا در داخل خط درخت‌های موجود در ناحیه حرکت کند ، به همین دلیل در طراحی این ساختمان آن‌چه به عنوان مارپیج یا همان ساختمان پوسته مانند آغاز شد در نهایت به مارپیچی پیچیده‌تر و به بطری کلاین توسعه یافت. آن‌ها مشتاق بودند که از نظر توپولوژیکی به بطری کلاین وفادار باشند.

موقعیت سایت ساختمان و ارتباط آن با بادهای غالب ، توپوگرافی و پوشش گیاهی منطقه همه با محدودیت‌های سایت و ساختمان هم‌خوانی دارند.

دیوارهای این خانه مانند اریگامی‌های کاغذ تا و چین دارند، اتاق‌ها حول محوری مرکزی که حایط را شمای می‌شود قرار گرفته‌اند و چشم‌انداز زیبایی از بالا به پایین ایجاد کرده‌اند. سنت استفاده از هندسه تجربی در طراحی این ساختمان برای به کارگیری و برآورده کردن نیازهای معاصر به صورت بسیار زیبایی به کار گرفته‌است و به اتاق‌ها درون بطری به شکل اشیا جا داده شده درون آن نگاه شده‌است. کیفیت پیچشی پوسته حلقه ای ساختار به خصوص در بافت درختی گردهمایی آرامض بخشی را به ارمغان آورده است. معماران اصلی آن Rob McBride , Debbie-Lyn Ryan هستند و با مساحت ۲۵۸ مترمربع در شبه جریزه مورنینگتون کشور استرالیا قرار دارد. خانه‎ای سازگار با محیط زیست و ناب، که به یاد ریاضیدان آلمانی، فلیکس کلاین ساخته شده است.

پیچیدگی‎های طراحی این بنا زیاد  و حاکی از آن است که طراحان به وسیله کامپیوتر؛ طراحی داخلی و اندازه زاویه‎های  آن را با دقت بسیار  انجام داده‎اند. دکوراسیون داخلی خانه بطری کلاین استرالیا، پر از ظرافت و خلاقیت و فرم خاص آن نشان دهنده تیزهوشی معماران ماهر و معماری منحصربه‎ فرد آن است. طرح‎های باز و آشکار، داشتن شکل‎های مستطیل یا مکعب، مینیمال و بدون زرق‎وبرق و تزئین، استفاده از سطح‎های صاف و پنجره‎های بزرگ، همه و همه، نشان از مدرن بودن معماری این خانه زیبا دارند. معماری مدرن همیشه به دنبال ارائه دادن راه حلی برای زندگی بهتر است و تلفیق آن با محیط زیست و طبیعت، یک شاهکار خواهد بود.

تاریخچه هتل و طراحی هتل

هتل در طول تاریخ

ریشه کلمات هتل ، هوتل یا هاست به الهه ی هستیها باز میگردد . قسمتی ار اقامت گاه های گذشته که حس دعوت کنندگثی و خوش آمدگویی را القا میکرد زئوس مرکز خانه بود که در مکان دایره شکلی در مگارن باز ( حیاط داخلی ) که آتشی هم در آن وجود داشت . این تاریخچه میتواند نشان دهنده این موضوع باشد که پیشینه ی کهن واژه هتل به یونان باستان باز میگردد ولیکن خود عنوان هتل فرانسویست . در ژآپن مهمانچذیر ها به نام ریوکان وجود داست که به علت های امنیتی واقع در شهر بودند و در مصر و چین و سرزمینهای بین النهرین ، چادر ها و سرپناه های ثابتی در محدوده کهخ ها فقط برای مسافران اشراف و سفیران وجود داست و باقی افراد اجازه سفر نداشتند .

برای تمایز نمای بناهای عمومی هتل از بناهای اطراف و همچنین ارتقا کیفی آنها ، سعی شد نما به سبک کلاسیسیزم باشد . اصل کلاسیسیزم ، اصل تقارن در دکوراسیون خارجی و ایجاد  توازن نظم و ترتیب و انسجام و خلوص سبک کلاسیسیزم سمبول حرکت به سوی آزادی ، برابری و تساوی حقوقد و اجتماعی بود در حالی که کاخ ها و قصر های تیره و تار نماد عقب ماندگی و ساختمان های سفید با ستون های بلند خیره کننده نشان قدرت طبقه متوسط جامعه بود .

از لحاظ طبقه بندی ظرفیت و درجه بندی هتل ها باید چنین گفت که هتل ها مجهز قاعدتا در مرکز شهر واقع شده اند . اما بنا به نیاز مسافران و ارزان تر بودن و گستردگی زمین ها هتل های مجهزی در حاشیه شهر ها پدید آمدند . تعریف هتل ها از یک ستاره تا پنج ستاره متغییر است . هتل هایی که تعداد  اتاق هایشان بعضا به 1000 عدد میرسد و علاوه بر فضا های خصوصی دارای استخر پوشیده و باز ، سونا ، جکوزی ، سالن بدنسازی و ماساز ، سالن های کنفرانس ، تله کنفرانس ، اتاق های ملاقات خصوصی ، خدمات ارتباط تلفنی ، سینما ، اینترنت و .. دارا هستند به نسبت درجه بالاتری دارند و همان طور که خدمات ها تنزل میابد و به سرویس بهداشتی عمومی و 10 تخت در یک اتاق میرسد درجه آن کاهش میابد .

طراح هتل در ابتدا باید از ریزه کای های صنعت توریسم و هتل سازی آگاه باشد . انواع هتل های وابسته به گردشگر شامل ، هتل بوتبک ، هتلهای کوچک که طراحی و اجرا مبلمان در آن ها بالاترین استاندارد هارا دارد ، در واقع به کارگیری اشیا و مبلمان منحصر به فرد از ضروریات این هتل هاست . هتل مدرن در نیویورک از نمونه های آن است که در مدرنیسم از آرت دکو تا پاپ آرت را در برمیگیرد .  هتل هنر یا هتل موزه ، که در این هتل زیبایی شناسی و بهره وری هنری مقدم بر هر چیز است . هتل آتلیه بر روی دریا ایتالیا از نمونه های اولیه این نوع هتل است . هتل موضوعی ، نوعی از هتل است که از نظر معماری و مبلمان یک مفهوم شناخته شده است و اغلب یک دوره خاص هنری ، یک مکان ویژه یا یک واقعه تاریخی را بازسازی میکند . در این هتل ها افراد تجربه ای شبیه به بازی کردن در یک فیلم یا صحنه آرایی را میکنند . هتل پلی روکو در برایتن یکی از نمونه های این هتل است . هتل دهکده هتل هایی هستند با مجموعه ویلا ها به صورت منفرد در کشورهایی که در مرمت پیشگامند و شرکت های سرمایه گذار دهکده های خالی از سکنه را میخرند .

از لحاظ کیفیت هتل ها به سه گروه تقسیم بندی میشوندد ، هتل های اقتصادی برای افرادی با بودجه محدود ، هتل های تجاری و هتل های لوکس با معماری خاص و تزئینات گاه اغراق آمیز

انواع هتل ها از لحاظ کاربری و وسعت ، هتل های زنجیره ای ، هتل آپارتمان ، هتل اقامتگاه ، هتل فرودگاهی ، هتل خاص یا غیر متعارف ( هتل درختی ) هتل هلی کپسولی در ژاپن ( برای اقامت های چند ساعته ) هتل های بومی و متلها .

هتل ها از لحاظ جایگاه قرارگیری ، به هتل های شهری و ییلاقی تفریحی تقسیم میشوند .

نکات مهم در طراحی هتل

در وهله ی نخست مسیر حرکت مهمانان، وسایل و کارکنان باید جدا باشد ، به ازای هر اتاق ۶ متر مربع فضای راهرو به عرض ۱٫۰۵ تا ۱٫۰۵ متر لازم است ، زباله ها باید در فضایی مسقف )برای محدود کردن سرو صدا در شب( با ارتفاع سقف ۴٫۳۰ متر
انباشته شود ، بخش سرایداری هر طبقه در امتداد راهروهای منتهی به اتاق مهمانان سازمان دهی می شود ، برای افزایش بازده بهتر است مسیرهای بین آشپزخانه – تحویل غذا – رستوران تا حد امکان کوتاه
باشد ، که خدمات مربوط به آماده سازی غذا و نوشیدنی در هتل سه نوع می باشد ، اول رستورانها و بوفه های شامل فضاهای ضیافت که به آشپزخانه ی ماهواره ای شکل نزدیک هر
رستوارن و اتاق ضیافت نیاز دارد و بخش های پذیرایی در اتاق مهمانان هر طبقه وجود دارد ، دوم یک یا دو رستوران و اتاق عملکردی که به یک آشپزخانه نیاز دارد تا بتواند مستقیم ا رستورانها و
اتاقها را سرویس دهد و سوم حداقل امکانات پذیرایی در هتل، ولی مجهز به رستورانهای جداگانه باشد . در هتل ها ممکن است دستگاههای فروش سکه ای یا اغذیه فروشی های شخصی نیز وجود داشته
باشد .طراحی آشپزخانه در ۴ مرحله انجام می پذیرد ، مرحله نخست آماده کردن طرحی شامل تمام فضاهای اصلی مورد نیاز ، مرحله دوم تعیین حداقل و حداکثر تعداد کارکنان لازم برای هر قسمت ، مرحله سوم مشخص کردن تجهیزات و لوازم لازم برای هر قسمت و مرحله آخر تخصیص فضاها است . در آشپزخانه های هتلهای متوسط به ازای هر صندلی سطحی برابر یک متر مربع فضا نیاز است. این
اندازه برای هتل های مجلل به ۱٫۲ متر مربع می رسد . خدمات رخت شویی هتل ها به سه طریق می باشد ، اول کرایه ملحفه یا قرارداد با رخت شویی های بیرون از هتل ، دوم یک بخش مرکزی که در داخل هتل و توسط بخش های آن انجام می شود و سوم رخت شوی خانه در همان مجموعه و ساختمان که توسط هتل اداره می شود . اتاقها بنا به اندازه می توانند شامل فضای نشیمن با صندلی – تلویزیون – میز کار – یخچال – میز
برای قراردادن کیف باشند . تخت دوقولو 100 در 200 سانتی متر ، تخت دو نفره 150 در 200 ، تخت دونفره بزرگ 165 در 200 و تخت دو نفره بسیار بزرگ 200 در 200 میباشد . حداقل فضای مورد نیاز برای اتاقها ، اتاق یک تخته 4.5 در 4.10 و اتاق دو تخته 4.5 در 4.5 میباشد که به آنها فضایی به ابعاد 2.50 در 3.80 به منظور سرویس بهداشتی و حمام افزوده میشود . زیر بنای هر طبقه برای فضاهای اداری-مدیریتی و دبیرخانه 1% الی 2% ، فضاهای مراقبت و تعمیر 4% الی 7% ، فضاهای خدماتی مانند آشپزخانه-اتاقهای کارکنان-انبارها 9% الی 14 % ، فضاهای اوقات فراغت- ورزش- فروشگاهها 2% الی 10% ، اتاقها–توالت ها–دوشها و حمامها–راهروها و سرویسهای طبقات 50% الی 60 % ، اتاقهای عمومی – فضای پذیرش-سالنها و سرسراها 4% الی 7% ، فضاهای پذیرایی-رستورانها و بوفه ها-فضای مهمانان 4% الی 8% ، فضای ضیافت شامل اتاق سخنرانی و جلسات 4% الی 12% میباشد . 

تسهیلاتی که باید برای معلولین در نظر گرفته شود ، این تسهیلات باید حداقل یک درصد تا دو درصد اتاقها و ترجیح ا در طبقه همکف منظور گردد ، شیبه های 20% ، راهرو ها به عرض 910 میلیمتر ،درها به عرض 815 میلیمتر به صورت تمام باز ،سرسراها 465 میلیمتر عریضتر از در ، در کمد ها به صورت کشویی ، قفسه ها به ارتفاع 1.37 متر ، حمام ها با فضای باز اصلی 1.02 متر و عرض 2.70 متر ، میز توالت به ارتفاع 860 میلیمتر که فضای لازم برای زانوها 600 میلیمتر و ارتفاع آینه از کف1 متر ،کلید ها در ارتفاع 1.2 متر ، تختها به ارتفاع 450-500 متر ، فاصله تخت و مبل 910 میلیمتر ، اتاقهای استاندارد به عرض 3.60 متر ، پنجره ها نیز تا حد امکان باید پایین باشد. میله ها و  دست آویزها باید به دیوارهای حمام ها و توالت ها زده شود .

نور در معماری

معماری و نور به همان اندازه به یکدیگر وابسته اند که جسم و روح. یکی برای زنده بودن و دیگری برای حضور مادی در این جهان به دیگری نیاز دارد و آن هنگام که نور بر جسم فضا جاری می شود هردو جهان مرئی  وجود پیدا میکنند .

در معماری گذشته برای ایجاد نور و سایه از اختلاف سطح در دیواره های خارجی بهره میبردند .

معمار نور بی نهایت خورشید را در ظاهر به جلوه ای ظریف )که البته همان باطن بینهایت را در نهاد خود دارد( ، تبدیل کرده است و زیبایی آن را با نمودهای مختلف چه به صورت ظاهری و نمادین و چه در نمایشی معناگرا در عناصر معماری خود ارائه داده است.ازجمله آن،در صورتی نمادین میتوان به نمایش نقوش و رنگ های شیشه های رنگین در حوض و داخل بنا و در بعد مفهومی و معنایی آن میتوان به وارد کردن اشعه ای از نور در تاریکی مطلق که جلوه ای از حضور حق را ارائه می دهد، نام برد.

معماران ایرانی به طور غریزی یا آگاهانه از این اصول ساده و طبیعی پیروی میکرده اند ؛ نورپردازی دینامیک ، نور متغیر به لحاظ کمیت ، جهت تابش و رنگ ،موضوع کار آنان بوده است.انواع کاربندیها)تزئینات هندسی گنبدها( ساختارهایی بوده اند که وظیفه عمده آنها جذب نور و انعکاس آن به صدها شکل و ایجاد سایه روشنهای متنوع و جذاب بوده است.در بازار ها ارتباط با زمان از طریق ستونهای نوری ، که از روزنه گنبدها به داخل می تابیده و مرتباً در هرجهت حرکت میکرده ، تامین میشده است .مشبکها،معرقها و پنجره های چوبی مزین به شیشه های رنگی با ترکیب بندی هندسی،روشهای مختلف حالت بخشیدن به نور بوده اند؛نوری که در ارتباط با  فضای معماری  بوده و سلسله مراتب  معینی را از تاریکی پدید آورده است . بنابراین  با نگاهی به آثار معماری به جا مانده می بینیم که معماران ایرانی از گذشته دور به اهمیت نور در معماری پی برده و روشهای هوشمندانه ای را برای استفاده از نور در ساختمان ابداع کرده اند.

از نور در معماری به چند صورت می توان بهره گرفت : انعکاس نور ، شکست نور. یکی از عمده ترین نقش های مقرنس و کاربندی در معماری  خاصیت شکست نور است . تضاد نور و سایه تضاد شدید درسطوح و فضاهای تاریک و روشن( میتواند در بهره گرفتن از نور در معماری معناگرا موثر باشد.

طبق گفته ی بیرکهوف : زیبایی نتیجه ی دو صفت متضاد است که هردو به یک اندازه ضروری است . تضاد در واقع همان چیزیست که تفاوتها را بوجود میاورد و تمایزها را می پذیرد.

از نظر سهروردی و باقی اشراقیون ، جهان عبارت است از درجاتی از نور و ظلمت که در واقع فقدان نور است و اجسام تا آنجا که به جنبه ی مادی آنها مربوط میشود چیزی جز ظلمت یا حجابی نیست که مانع نفوذ نور در آنها میشود

لائوتسو: دیدن در تاریکی روشنایی است .

تادئو آندو : نور به تنهایی روشنایی نمی بخشد.باید تاریکی باشد تا نور ، نور شود و با جلال و قدرت بدرخشد.تاریکی ، که تلالو نور را برمی افروزد و قدرت نور را آشکارمیکند ، ذاتاً بخشی از نور است .

ابن هیثم زیبایی را تعامل پیچیده بین بیست و دو عامل تعریف میکند : نور ، سایه ، فاصله ، مکان ، سختی ، شکا ، اندازه ، جدایی ، تداوم ، تعداد، حرکت ، سکون ، زبری ، نرمی ، شفافیت ، کدورت ، سایه ، تاریکی ، زیبایی ، زشتی ، همانندی و نا همانندی .

عوامل مهم در زیباشناسی و به عبارتی مبانی آن عبارتند از : گرافیک )فرم،رنگ،نور(،انسجام،خلاقیت،حس آرامش،آسایش و هویت

نور زیبایی می آفریند و زیبایی های دیگر را نیز می نمایاند و خود نیز زیبایی محض است. وجودش شرط ضروری زیبایی است که اگر در جای مناسب ظاهر شود هر زیبا را زیباتر میکند.زیبایی معماری بیش از هرچیز از نور مساعد مدد میگیرد .فضا در معماری همان فشردن و پیراستن قدرت نور است.

لوکوربوزبه : معماری بازی هنرمندانه ی دقیق و خیره کننده ی مجموعه ای از اجسام ساخته شده در زیر نور است . چشمهای ما برای این آفریده شده اند که فرم ها را زیر نور ببینیم  این سایه روشن ها هستند که فرم ها را در مقابل ما برهنه میسازند. مکعب،مخروط،کره،استوانه و هرم اولین فرمهایی هستند که نورآنها را به ما عرضه میکند. تصاویر آنها ناب ، ملموس و صریح هستند. به همین دلیل است که این ها صور زیبا، زیباترین صورانند همه کس، از کودک گرفته تا وحشی و ما بعد الطبیعهدان با این مطلب موافق است. این امر به ماهیت هنرهای تجسمی مربوط میشود .

آواز نور طبیعی در بنای معماری ، می تواند از حد معمول رساتر)بلندتر( ، دلنشین تر و جذابتر باشد و محتوای اطلاعات یک میدان دید را دگرگون کند ، تا جایی که احساس مخاطبین را برانگیزد و تجربیات بصری را تحت تاثیر قرار دهد.نور و سایه در طراحی معماری می توانند بعنوان ابزاری در جهت رساندن پیام های بصری استفاده شوند؛ چرا که عناصرمولد زیبایی را در ذات خود حمل میکنند، و زیبایی، خود سرشار از پیام های بصری است.برای ایجاد زیبایی بصری باید معماری و اجزای بنا را بر رفتارهای نوری همچون : انعکاس ، شکست ، تجزیه ، انتشار و  جذب نور سازگار کرد. حضور و غیاب تلألوها و سایه روشن ها از خصوصیات بصری هستند که روزهای آفتابی را جذاب و روزهای ابری را در نگاه بیننده ، کسل کننده می سازند.

 

پروژه ی لاهیجان ، طراحی و اجرا نما و داخلی مسکونی

عنوان پروژه : مسکونی

توضیحات : طراحی و نظارت بر اجرا پروژه مسکونی به مساحت 630 متر مربع ، طراحی داخلی ، طراحی محوطه و طراحی خارجی و نما

موقعیت پروژه :لاهیجان

وضعیت پروژه : در حال اجرا

طراح : گروه معماری آساک

مجری : گروه معماری آساک

شماره تماس : 71797