معماری و نور به همان اندازه به یکدیگر وابسته اند که جسم و روح. یکی برای زنده بودن و دیگری برای حضور مادی در این جهان به دیگری نیاز دارد و آن هنگام که نور بر جسم فضا جاری می شود هردو جهان مرئی وجود پیدا میکنند .
در معماری گذشته برای ایجاد نور و سایه از اختلاف سطح در دیواره های خارجی بهره میبردند .
معمار نور بی نهایت خورشید را در ظاهر به جلوه ای ظریف )که البته همان باطن بینهایت را در نهاد خود دارد( ، تبدیل کرده است و زیبایی آن را با نمودهای مختلف چه به صورت ظاهری و نمادین و چه در نمایشی معناگرا در عناصر معماری خود ارائه داده است.ازجمله آن،در صورتی نمادین میتوان به نمایش نقوش و رنگ های شیشه های رنگین در حوض و داخل بنا و در بعد مفهومی و معنایی آن میتوان به وارد کردن اشعه ای از نور در تاریکی مطلق که جلوه ای از حضور حق را ارائه می دهد، نام برد.
معماران ایرانی به طور غریزی یا آگاهانه از این اصول ساده و طبیعی پیروی میکرده اند ؛ نورپردازی دینامیک ، نور متغیر به لحاظ کمیت ، جهت تابش و رنگ ،موضوع کار آنان بوده است.انواع کاربندیها)تزئینات هندسی گنبدها( ساختارهایی بوده اند که وظیفه عمده آنها جذب نور و انعکاس آن به صدها شکل و ایجاد سایه روشنهای متنوع و جذاب بوده است.در بازار ها ارتباط با زمان از طریق ستونهای نوری ، که از روزنه گنبدها به داخل می تابیده و مرتباً در هرجهت حرکت میکرده ، تامین میشده است .مشبکها،معرقها و پنجره های چوبی مزین به شیشه های رنگی با ترکیب بندی هندسی،روشهای مختلف حالت بخشیدن به نور بوده اند؛نوری که در ارتباط با فضای معماری بوده و سلسله مراتب معینی را از تاریکی پدید آورده است . بنابراین با نگاهی به آثار معماری به جا مانده می بینیم که معماران ایرانی از گذشته دور به اهمیت نور در معماری پی برده و روشهای هوشمندانه ای را برای استفاده از نور در ساختمان ابداع کرده اند.
از نور در معماری به چند صورت می توان بهره گرفت : انعکاس نور ، شکست نور. یکی از عمده ترین نقش های مقرنس و کاربندی در معماری خاصیت شکست نور است . تضاد نور و سایه تضاد شدید درسطوح و فضاهای تاریک و روشن( میتواند در بهره گرفتن از نور در معماری معناگرا موثر باشد.
طبق گفته ی بیرکهوف : زیبایی نتیجه ی دو صفت متضاد است که هردو به یک اندازه ضروری است . تضاد در واقع همان چیزیست که تفاوتها را بوجود میاورد و تمایزها را می پذیرد.
از نظر سهروردی و باقی اشراقیون ، جهان عبارت است از درجاتی از نور و ظلمت که در واقع فقدان نور است و اجسام تا آنجا که به جنبه ی مادی آنها مربوط میشود چیزی جز ظلمت یا حجابی نیست که مانع نفوذ نور در آنها میشود
لائوتسو: دیدن در تاریکی روشنایی است .
تادئو آندو : نور به تنهایی روشنایی نمی بخشد.باید تاریکی باشد تا نور ، نور شود و با جلال و قدرت بدرخشد.تاریکی ، که تلالو نور را برمی افروزد و قدرت نور را آشکارمیکند ، ذاتاً بخشی از نور است .
ابن هیثم زیبایی را تعامل پیچیده بین بیست و دو عامل تعریف میکند : نور ، سایه ، فاصله ، مکان ، سختی ، شکا ، اندازه ، جدایی ، تداوم ، تعداد، حرکت ، سکون ، زبری ، نرمی ، شفافیت ، کدورت ، سایه ، تاریکی ، زیبایی ، زشتی ، همانندی و نا همانندی .
عوامل مهم در زیباشناسی و به عبارتی مبانی آن عبارتند از : گرافیک )فرم،رنگ،نور(،انسجام،خلاقیت،حس آرامش،آسایش و هویت
نور زیبایی می آفریند و زیبایی های دیگر را نیز می نمایاند و خود نیز زیبایی محض است. وجودش شرط ضروری زیبایی است که اگر در جای مناسب ظاهر شود هر زیبا را زیباتر میکند.زیبایی معماری بیش از هرچیز از نور مساعد مدد میگیرد .فضا در معماری همان فشردن و پیراستن قدرت نور است.
لوکوربوزبه : معماری بازی هنرمندانه ی دقیق و خیره کننده ی مجموعه ای از اجسام ساخته شده در زیر نور است . چشمهای ما برای این آفریده شده اند که فرم ها را زیر نور ببینیم این سایه روشن ها هستند که فرم ها را در مقابل ما برهنه میسازند. مکعب،مخروط،کره،استوانه و هرم اولین فرمهایی هستند که نورآنها را به ما عرضه میکند. تصاویر آنها ناب ، ملموس و صریح هستند. به همین دلیل است که این ها صور زیبا، زیباترین صورانند همه کس، از کودک گرفته تا وحشی و ما بعد الطبیعهدان با این مطلب موافق است. این امر به ماهیت هنرهای تجسمی مربوط میشود .
آواز نور طبیعی در بنای معماری ، می تواند از حد معمول رساتر)بلندتر( ، دلنشین تر و جذابتر باشد و محتوای اطلاعات– یک میدان دید را دگرگون کند ، تا جایی که احساس مخاطبین را برانگیزد و تجربیات بصری را تحت تاثیر قرار دهد.نور و سایه در طراحی معماری می توانند بعنوان ابزاری در جهت رساندن پیام های بصری استفاده شوند؛ چرا که عناصرمولد زیبایی را در ذات خود حمل میکنند، و زیبایی، خود سرشار از پیام های بصری است.برای ایجاد زیبایی بصری باید معماری و اجزای بنا را بر رفتارهای نوری همچون : انعکاس ، شکست ، تجزیه ، انتشار و جذب نور سازگار کرد. حضور و غیاب تلألوها و سایه روشن ها از خصوصیات بصری هستند که روزهای آفتابی را جذاب و روزهای ابری را در نگاه بیننده ، کسل کننده می سازند.